آیا واژه تاب آوری ترجمه دقیقی برای عبارت Resilience است؟
واژه Resilience -یا آنطور که ترجمه شده تاب آوری – یکی از مهم ترین و البته پرتکرارترین واژگان علمی در دهه اخیر است که با جدی تر شدن بحران های زیست محیطی بیش از گذشته نیز اهمیت یافته است. دایان دیویس جامعه شناس آمریکایی در وصف مقام قدیس گونه این کلید واژه در ادبیات قرن معاصر آن را به «رمزِ شبِ» دوران ما تشبیه کرده که به معیار سنجش سره از ناسره بدل شده است (Davis, 2015, 58) و با ظهورش نقشی مشابه واژه «پایداری» در سده گذشته ایفا می کند که به سرعت تبدیل به واژه کلیدی پژوهش های مختلف بدل شده بود و راهش را به سمت علوم متفاوت گشود.
به طور طبیعی، اهمیت این مفهوم به اندازه ای بود که به فارسی ترجمه شود و به ادبیات علمی کشور ورود نماید. همین طور هم شد و برای نخستین بار این مفهوم از طریق ترجمه متون حوزه روان شناسی -این مفهوم در روان شناسی نیز کاربرد دارد- تحت عنوان عبارت «تاب آوری» ترویج یافت و پس از آن وارد ادبیات معماری و شهرسازی فارسی زبانان نیز شد (همتی، 1394، 79).
واژگانی مانند معماری تاب آور، شهرسازی تاب آور، برنامه ریزی تاب آور و… در عنوان همایش ها، مقالات، بیانیه ها و… چنان گسترده شده است که با بدل شدن به «عادتی زبانی» اکنون به عنوان اصطلاحی رایج شناخت می شود. با این حال، اگر بپذیریم که یکی از مهم ترین عناصر هویتی «تعریفِ یک مفهوم» که نخستین حلقه ارتباطی میان مخاطب و معنای آن را شکل می دهد، «عنوان» آن است؛ با توجه به اهمیت این مفهوم در دانش معاصر ضروری است که انطباق واژه تاب آوری با معنای علمی آن را مورد سنجش قرار دهیم.
اما مفهوم رِزیلیِنْسْ به چه میپردازد؟ واژۀ Resilience، در زبان انگلیسی اغلب به مفهوم «بازگشت به گذشته» به کار می رفت که خود از ریشه لاتین Resilio به معنای «برگشت به عقب» گرفته شده بود (Pickett & Cadenasso, 2004). اما این واژه در علم دچار تحولاتی جدی شد که فهم معنای آن در بحث ضروری ست. در ابتدا این مفهوم به عنوان «قابلیت یک سیستم برای بازگشت به حالت ثابت نقطۀ تعادل، پس از وارد شدن اخلال» عنوان می شد.
اما به مرور، معنای آن متحول شد و به «توانایی یک سیستم برای سازگاری و تطبیق با پروسۀ درونی یا بیرونی دگرگونی» بدل که تأکید در آن بر حفظ کردن یا رسیدن به یک نقطۀ پایانی نیست، بلکه باقی ماندن و به اصطلاح «ماندن در بازی» هدف است. موضوع بسیار مهم آن است که پژوهشگران، اساساً رِزیلیِنْسْ را فصلی جدید از «پایداری» می دانند که در برخی از رویکردهای آن با نگاهی انتقادی بازنگری جدی داشته است.
به بیان دیگر رِزیلیِنْسْ را باید در امتداد مفهوم پایداری و نتیجه تجربههای عملیِ راهبردهای آن در چندین دهة گذشته دانست که خود با تأسی از «نظریه آشوب» و «نگرش سیستمی» منجر به شکل گیری رویکرد نوینی شدند که امروزه با نام Resilience میشناسیم. برای مثال در اساس رویکردهای پایداری عموماً مبتنی بر مقاومت و استحکام سیستم در برابر تنش های بیرونی است، درحالیکه راهبرد Resilience، به جای «تحمل کردن» فشار بیرونی، در پی تطبیق و سازگاری با آن است.
به عبارت دقیق تر پیشرفت و برتری این رویکرد نسبت به پایداری در «سازگاری» بیشتر با شرایط بحران است. بنابراین عنوانی برای آن درنظر گرفته می شود نیز، باید توانایی انتقال این مفهوم را داشته باشد (جدول1).
معیارهای پایداری | معیارهای سازگاری |
مقاومت کردن | سازگار بودن |
کنترل نمودن | تطبیق یافتن |
استحکام سازی | انعطافپذیری |
ایستایی | پویایی |
جدول1. مقایسه راهبردهای پایداری و سازگاری، مأخذ: همتی، 1394، 77.
اکنون سوالی که به ذهن می آید آن است که آیا واژه «تاب آوری» که در زبان فارسی رایج شده است، توانایی آن را دارد که مفهوم آورده شده را به درستی ارائه کند؟ برای پاسخ به این پرسش طبعاً باید معنای مصدر «تاب آوردن» را در زبان فارسی بررسی نمود. لغت نامة دهخدا بیان می کند که «تاب آوردن» خود مصدر مرکبی ست که از جمع «تاب» و «آوردن» شکل گرفته که در این لغتنامه با معنای «صبر»، «مصابرت»، «صابری»، «صبوری کردن» و «شکیبا بودن» معادل شده است.
همچنین «تاب» خود از مصدر «تابیدن» است که در این لغتنامه با «تاب و طاقت آوردن» یا «تحمل کردن»، «متحمل شدن»، «تاب و تحمل داشتن» مترادف شده و لغتنامه عمید نیز مشابه آن، این مصدر را «طاقت آوردن» و «بردباری داشتن» تعبیر کرده است. این در صورتیست که معنای آورده شده درست برخلاف رویکرد Resilience است، یعنی همان راهبردهایی که این رویکرد درصدد مقابله و نفی آن است.
برای فهم بهتر موضوع می توان به مثالی عملی از یکی از نمونههای شناخته شده در منظر اشاره نمود: پارک یانویژو واقع در شهر ژینهوا چین. مکان پروژه در محل تلاقی دو جریان پویای آب ساخته شده که سالها به دلیل طغیان های فصلی با رویکردهای مبتنی بر «استحکام» سازی و ایجاد «مقاومت»، با ساخت سد، حاشیه سازی و جداره های طویل در مقابل رودخانه -به مثابه یک «تهدید»- از زندگی شهروندان حذف شده بود.
اما با بالا رفتن سطح آب -به دلیل تغییرات اقلیمی- و در هم شکستن راهبردهای مبتنی بر مقاومت، رویکرد Resilience در برابر سیلاب در اتخاذ شد که نه تنها عملکرد بهتری در برابر جریان پویای رودخانه به دست داد بلکه آن را به عنوان فرصتی زیباشناسانه در اختیار شهروندان قرار داد (تصویر1) (همتی، 1394، 78).
همانطور که آورده شد، یکی از مهم ترین عناصر هویتی تعاریف، «تسمیه» یا «عنوان» آنهاست. علی رغم آنکه عنوان برابر با تعریف نیست، اما نخستین و شاید مهم ترین کنش ارتباطی را میان مخاطب و مفهوم ایجاد می کند و خود واجد بخشی از کلیتی مفهومی ست که در ذهن مخاطبان -به خصوص مخاطبان عام- ایجاد می گردد. از سویی برای پژوهش گران و صاحب نظران این حوزه نیز عدم تطابق عنوان و مفهومِ یک تعریف امری خطرناک است که میتواند موجب ابهام و تکثر معنا در میان متخصصین نیز گردد.
خاصه آنکه در این مورد با یکی از مهم ترین و حساس ترین مفاهیم در دانش معاصر مواجه هستیم که کژفهمی آن می تواند پیامدهای وسیعی داشته باشد. چنانکه اشاره شد، واژه تاب آوری برگردان دقیقی از جوهره مفهومی رویکرد Resilience نیست و با اصلی ترین راهبردهای این رویکرد در تعارض است: Resilience نه به دنبال تحمل و مقامت بلکه در پی همنوایی و انعطاف در برابر تنش ها و نیروهایی است که بر سیستم وارد می شود.
بر این اساس به زعم نگارنده برگردان صحیح تر برای این مفهوم می تواند واژه «سازگاری» باشد که اشاره ای به این امر است که سیستم به جای آنکه بر توانایی های ایستایی اش تمرکز نماید، ویژگی هایش در بازخوردگیری سریع از محیط به جهت انطباق بیشتر با شرایط را توسعه می دهد (Ahern. 2011). امید است این یادداشت بتواند پژوهشگران و اندیشمندان این حوزه را به بحث و بازیبینی در مورد این واژه که با گذر ایام بیشتر و بیشتر رواج می یابد و تبدیل به عادت زبانی مستحکم تری می شود، ترغیب نماید.
چنانکه اگر باور داشته باشیم، که شناخت چالش بخشی از مسیر برطرف نمودن آن است، ایجاد برگردانی دقیق تر که توصیف بهتری از مفهوم به دست دهد نیز می تواند قدمی موثر در مسیر دست یابی به تاب آوری باشد.
منابع
- همتی، مرتضی. (1394). سازگاری؛ رویکرد طراحی در محیط آشوبناک. منظر، 7 (32): 74-81.
- Ahern, J. (2011). From fail-safe to safe to fail: sustainability and resilience in new urban world, Landscape and urban planning. 100 (4): 341-353.
- Davis, D. E. (2015). From risk to resilience and back, Topos, 2015(90): 57-59.
- Pickett, S. Cadenasso, M. (2004). Resilient cities: meaning, models, metaphor for integrating the ecological, socio-economic, and planning realms, Landscape and urban planning, 69 (4): 369-384.