رویکرد ایجابی به گردشگری ایران تا چه زمان کارآمد خواهد بود؟
در دنیای امروز نقش صنعت گردشگری در توسعه همه جانبه کشورهای جهان بر کسی پوشیده نیست. آمارهای جهانی (پیش از شیوع بیماری کرونا) حاکی از این هستند که کشورهای بسیاری در دنیا با تکیه بر گردشگری، توسعه همه جانبه را محقق ساخته اند و در این مسیر گام مینهند.
آمارهای گردشگران بین المللی کشورهایی همچون اسپانیا، فرانسه و امریکا بالغ بر هشتاد میلیون گردشگر در طول یک سال است که رقم قابل توجهی از میزان درآمد این کشورها را به خود اختصاص داده است. البته ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که با مطالعه و بررسی ظرفیت های گردشگری کشور عزیزمان ایران، این آمار نباید برای میراث های ارزشمند ایران عجیب و غریب باشد!
ضرورت توسعه از طریق صنعت گردشگری مدت زمان بسیاری است که مدنظر کشورهای جهان قرار گرفته است. حتی کشورهای درحال توسعه نیز به این مهم دست یافته اند که با تمرکز و برنامه ریزی بر روی صنعت گردشگری می توانند توسعه شان را قوت ببخشند. از این رو نگاه به صنعت گردشگری در کشورهای جهان فراتر از اثبات ضرورت آن است و آنها در حال حرکت در مسیر فرآیند توسعه می باشند.
شواهد و نتایج تحقیقات در سایر کشورهایی که به لحاظ گردشگری موقعیت خوبی بدست آورده اند، حاکی از این مطلب است که اگرچه از نظر غنای فرهنگی هم ردیف با ایران نیستند، اما بسیار عالی از پتانسیل ها استفاده کرده و آنها را بالفعل نموده اند. این امر اشاره به توجه آنها به ارزش های گردشگری دارد.
اما جای این سوال باقی است که چرا همچنان کشور ایران در مواجهه و بهره مندی از صنعت گردشگری، متمرکز بر رویکرد ایجابی بوده و هنوز که هنوز است گویی نیاز به اثبات این مهم (جایگاه مهم گردشگری در توسعه کشور ایران) مشاهده می شود؟!
در کشوری که فرهنگ ماهیت اصلی آن را تشکیل می دهد و تاریخ و تمدن پرچمدار سیر زندگانی مردمان جامعه ایرانی است، تا چه زمان می توان از رویکرد ایجابی به موضوع گردشگری نگریست؟ چرا باید با این دیدگاه مواجه باشیم که در نگاه کلان صحبت از اقتصاد تک محصولی نفت و تکنولوژی در توسعه هست، اما آنچنان که شایسته است گردشگری در این نگاه کلان جایی ندارد؟ و این بی مهری های بسیار به صنعت گردشگری موجب فروکش کردن تلاش های بخش های مختلف شده، گویی ایران بهره مند از یک کوه طلاست اما هیچ اقدامی برای بهره برداری و استخراج آن انجام نمی دهد، همچنان با ایجاب و اثبات، فقط به گردشگری تاکید کند، و در نتیجه این تاکید در اذهان به رویکردی شعارگونه تبدیل گردد.
در اقصی نقاط کشور ایران از روستاهای مرزی و دور افتاده، تا عشایر، شهرهای سواحل خلیج فارس، شهرهای سواحل دریای خزر، شهرهای کویری، شهرهای کوهستانی، مناطق تاریخی هر یک نماینده طیف بسیاری از علاقه مندان به گردشگری در جهان را تشکیل می دهند.
علاوه بر جاذبه های محیطی، ویژگی های اقلیم، آداب و رسوم و فرهنگ مناطق و قومیت های مختلف ایران زبانزد همگان بوده و با رویدادها، آیین ها، آداب و رسوم بیشماری اعم از فرهنگی، تاریخی و مذهبی در کشور روبرو هستیم. هنر، ادبیات، معماری، صنایع دستی مولفه های جدایی ناپذیر فرهنگ ایرانی هستند که تنوع و تعدد آنها بسیاری از اوقات تصمیم گیرندگان و مدیران را نیز با چالش و مشکل همراه می سازد.
البته این امر بر کسی پوشیده نیست که تنوع اقلیم و تمدن فرهنگ ایرانی برنامه ریزی برای گردشگری را با دشواری ها و پیچیدگی های بسیاری همراه ساخته است، با این حال آیا باید همچنان بیننده و تماشاگر این میراث های ملی باشیم؟ و یا بر این اساس آیا می توان چنین جاذبه هایی را در گردشگری یک جا و در یک مرز جغرافیایی در کنار هم به راحتی پیدا کرد؟ تا چه زمان رویکرد ایجابی به گردشگری راه حل مسئله خواهد بود؟ تا کی نیاز داریم برای خودمان تکرار کنیم و به تکرار اثبات کنیم که ما غنی هستیم و ثروتمند از میراث گردشگری.
گردشگری موضوع دنیای امروز و دیروز نیست، موضوعی همیشگی است، از نگاه دین اسلام، سفر الزام اساسی زندگی انسانی است، تاکید آیات قران کریم و دستور به سفر حکایت از التزام هرچه بیشتر به این مفهوم اجتماعی و فرهنگی دارد و چه بسا موضوعی است که فلسفه ماهیت انسانی را در بر می گیرد. اگرچه برخی گردشگری را محصول جامعه صنعتی می دانند، اما نگاهی کوتاه به تاریخچه سفر حکایت از امری فراتر از فعالیت صنعتی داشته است. سفر در زمره فعالیت انسانی برای جابه جایی، تغییر مکان زندگی و امرار معاش و زیارت بوده است و این نشان دهنده ماهیتی درونی و انسانی به مقوله گردشگری دارد.
با توجه به ضرورت های گوناگون از منظر دیدگاه های جامعه شناختی، فرهنگی، روانشناسی، اقتصادی و سیاسی به گردشگری بایستی از رویکرد ایجابی فاصله گرفت و چه بسا این رویکرد در عصر حاضر حل کننده موضوع گردشگری ایران نیست. اگرچه از دیدگاه بسیاری از متخصصان اقتصادی راه برون رفت از مشکلات اقتصادی و معیشتی گردشگری خواهد بود، با این حال مشکل شاید در مسئله دیگری خلاصه شود و آن هم اهمیت ندادن و یا بی توجهی به گردشگری است که ناشی از نوع نگرش کلان می باشد.
نوع نگرش تعیین کننده رفتارها و عملکرد است، هنگامی که سازمان به وزارتخانه تغییر ساختار داد، این اصل را یادآور شد که گردشگری باید در زمره سایر موضوعات کلان قرار گیرد، چه بسا در ایران تشکیل وزارتخانه تاکیدی بر اهمیت بیشترموضوع است. با این حال آیا تشکیل وزارتخانه مشکلات گردشگری را حل نمود؟ یا به عبارت دیگر عدم ساختار وزارتخانه ای مشکل اصلی گردشگری ایران تلقی می شده است؟ بررسی ها نشان می دهد که اینگونه نیست، مشکل گردشگری ایران وزارتخانه نبوده است که حال با خیال راحت دغدغه ای در این حوزه وجود نداشته باشد، مسئله جای دیگری است و آن نگرش است.
وقتی نگرش صحیح به موضوع گردشگری ایران وجود ندارد، وقتی ظرفیت بالای گردشگری ایران نادیده گرفته می شود، وقتی تنوع و تعدد منابع ایران در بخش های مختلف بی اهمیت جلوه داده می شود، وقتی غنای فرهنگی یک منطقه از جاذبه ها گرفته تا نوع آداب و رسوم، زبان، گویش، پوشاک، آیین ها و خرده فرهنگ ها، بدان معنی است که نگرش صحیح به گردشگری ایران وجود ندارد، صرفا تابلوی نقاشی است که در دیواری نصب شده و هر کسی به دلخواه به آن می نگرد.
بی شک تشکیل وزارتخانه این توقع را در اذهان ایجاد می نماید که بخش عظیمی از رونق صنعت گردشگری ایران، در دست دولتمردان است. متاسفانه یا خوشبختانه برنامه ریزی کلان و تصمیم گیری صنعت گردشگری ایران نشات گرفته از تصمیمات وزارتخانه دارد و شاید این امر خود تسهیل گر و یا از سوی دیگر دشوار نمودن فعالیت های گردشگری را سبب شود. از این رو دیگر فرصتی برای اثبات اهمیت گردشگری نیست، و دغدغه های صنعت گردشگری ایران فراتر از این امر است.
نگاه یکپارچه دولتمردان و سازمان های متولی به صنعت گردشگری، با ایجاد یک نگرش و ایجاد تاثیر فرهنگی در اذهان داخلی و خارجی می تواند اقدامی موثر جهت برون رفت از این مشکلات و پیچیدگی های به وجود آمده باشد. البته مشخص نیست که ما در حال حاضر با پیچیدگی فعالیت در گردشگری مواجه هستیم و یا یک بی توجهی و خواب زمستانی فعالیت های این صنعت را فراگرفته است. در هر صورت در حال حاضر دغدغه اصلی، اثبات و تاکید به رویکرد ایجابی نیست و دولت جدید بایستی دست به عمل شود. گویی مطابق همان مثال مذکور دست به استخراج از منابع طلا بردارد و بخش زیادی از این امر در تغییر نگرش ها نهفته است.
در جهان امروز رسانه جایگاه ویژه ای دارد، رد پای رسانه در زندگی انسانی بدان گونه است که می تواند به عنوان یک ابزار مهم از آن استفاده کرد. توجه هرچه بیشتر رسانه ها به ایجاد جایگاه صحیح و روندی که منجر به تغییر نگرش به گردشگری شود، تشکیل اجماع در نظام آموزشی گردشگری کشور، شناسایی استعدادها و مهارت های انسانی، فرهنگی و تکنولوژیکی در حوزه گردشگری، توجه دولت جدید به بهره برداری صحیح از صنعت گردشگری ایران، ایجاد ساز و کار در راستای ایجاد نگرش صحیح و استراتژیک، تکرار و استمرار در ساخت برنامه ها، برگزاری همایش ها، جایزه ها و جشنواره های ملی، تشکیل کارگروه های تخصصی و بهره مندی از نظر متخصصان حوزه گردشگری، اقداماتی است که می توان در ایجاد نگرش کلان به گردشگری و عملیاتی نمودن اهداف از رویکرد ایجابی به این صنعت فاصله گرفت و مسیر بهتری را برای توسعه گردشگری برگزید. امید آن می رود که در دولت جدید شاهد یک تحول و اقدامات ارزشمند در توسعه صنعت گردشگری ایران، آنچنان که شایسته و بایسته فرهنگ ایرانی است، باشیم.