پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

معنا؛ حلقه مفقود فضاهای جمعی

چکیده: بی‌‏‏توجهی به مقولۀ معنا از عوامل اصلی بروز پدیدۀ بی‌‏‏مکانی در شهرها و وجه مشترک همه مداخلات شکست خورده است. نیمی از موفقیت فضا در گرو توجه به بعد معنایی است.

عدم مقبولیت، شکست و رکود در بهسازی و نوسازی میدان های شهری معاصر در سطح کشور، همچون میدان امام حسین تهران، میدان شهدا مشهد، میدان امام علی اصفهان، این سوال را به ذهن متبادر می­کند که دلیل اصلی ناکامی در این گونه مداخلات شهری علی رغم صرف هزینه های گزاف چیست؟ به بیان دیگر وجه مشترک دلایل ناکامی مداخلات شهری معاصر که با هدف ایجاد میدان یا فضای جمعی فعال و موفق صورت پذیرفته، چه بوده است؟

فضاهای جمعی از دیر باز در معماری و شهرسازی ایرانی نقش مهمی را ایفا می کردند، از جمله مصادیق آنها می توان به میادین شهری مانند میدان نقش جهان اشاره نمود. این فضاها علاوه بر اینکه محل تعاملات اجتماعی بودند با کارکردهای چندگانه به نیاز‌های گوناگون مردم پاسخ می‌دادند و موجبات علاقه شهروندان به شهر را فراهم می‌نمودند. برخی از این فضاها به لحاظ کارکردهای متنوع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی- هویتی و…  یا به لحاظ کالبد و یا لایه‌های معنایی نهفته در آنها، نقاط عطفی در سازمان فضایی شهر تلقی می شدند.

با تغییرات سریع شهرهای ایران در سال های اخیر، بسیاری از فضاهای جمعی از جمله میادین، کارایی پیشین خود را از دست داده‌اند. طراحی­های خود بنیاد با معیارها و زیبایی‌شناسی‌های مهندسی صرف و عدم توجه به مخاطب و ادراکات او، سبب شده تا اثری از هویت پیشین آنها باقی نماند. به عبارت دیگر این تغییرات سریع كالبدی، در دهه­های اخیر، باکم‌رنگ‌شدن نقش مکان­ها و خلق فضاهای یکسان به بی­هویت در اثر رشد شهری منجر شده است. طراحی و ساماندهی فضاهای شهری به لحاظ پیچیدگی بسیار و درگیری با عوامل متعدد از چالش های بسیار مهم شهرهای امروز به شمار می آید.

تصویر 1: به ترتیب از بالا، میدان امام حسین تهران، میدان شهدا مشهد و میدان امام علی اصفهان. سه میدان شهری تازه احداث شده که هر سه به دلیل نوع مداخلات جزء‌نگر، در رسیدن به فضای جمعی فعال و موفق ناکام شده‌اند.

به عنوان نمونه طرح ساماندهی میدان شهدا مشهد، که از مهمترین میادین این شهر به شمار می آید را می توان از جمله پروژه های ناموفق ساماندهی فضاهای شهری به شمار آورد که نتیجه چیزی جز رویکردی تزئینی نسبت به فضای شهر و شیء پنداشتن آن نبوده است. نگاه عمرانی به پروژه های شهری، برداشت ساده انگارانه از رویدادها، در نظر نگرفتن لایه­های معنایی، اجتماعی، هویتی و تلاش برای تزریق اجباری کارکرد، بارگذاری پیش از حد، عدم توجه به کاربر و مقیاس انسانی در طراحی میدان، عدم توجه به زندگی اجتماعی، خاطره‌انگیزی، خوانایی و بسیاری عوامل دیگر زمینه را برای مرگ این میدان و تبدیل آن به فضای بی‌روح و بی‌هویت شهری را فراهم آورده‌است.

 بهسازی و نوسازی این گونه فضاها در سال های اخیر غالبا با رویکردی جامع‌نگر در جمع­آوری عوامل کالبدی و عینی و بی‌توجه به بعد ذهنی فضا انجام پذیرفته‌است. حاصل این رویکرد سطحی‌نگر در مواردی گاه به معضلات محیط می‌افزاید و گاه به دلیل عدم شناسایی لایه‌های مختلف مؤثر در فضا، آن را به فضایی سرد و بی‌روح تبدیل می‌کند.

سابقۀ برنامه‌‏‏های توسعۀ شهری نشان می‌‏‏دهد که رویکرد آنها عمدتاً معطوف به دو بعد عملکردی و کالبدی آن بوده و به بعد معنایی فضا به‌درستی توجه نمی‌‏‏شود، در حالی که بی‌‏‏توجهی به مقولۀ معنا از عوامل اصلی بروز پدیدۀ بی‌‏‏مکانی در شهرها و وجه مشترک تمامی مداخلات شکست خورده است. در واقع می توان گفت نیمی از موفقیت فضا در گرو توجه به ابعاد معنایی است و پرداختن به وجوه کالبدی و عملکردی صرف موفقیتی برای آن رقم نخواهد زد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Picture of مهدی حسین‌زاده

مهدی حسین‌زاده

پژوهشگر دکتری معماری منظر، دانشگاه تهران
میزان مطالعه مطلب