عدم دریافت درست و فهم دقیق کلمات چگونه می تواند ساختار کالبدی و عینی برگرفته از آن را دچار تحول نماید؟ موضوعی که بسیاری از ادارات دولتی را درگیر خود نموده است.
تبادل کلمات در میان فرهنگ ها و ملتهای مختلف، با توجه به گسترش ارتباطات و تعاملات بین سرزمینها، امری بدیهی می نماید. دغدغه ای چند ساله که در حوزه های مختلف فرهنگی کشور مورد بحث و بررسی است. با این حال ورود کلمات به حوزه های عملیاتی که نمود عینی و کاربردی به آنها می دهد و بهره گیری از آنها را در ارگانها و سازمانها رقم می زند، درک درست از کلمه را می طلبد. از این روست که تعریف نادرست و پایه گذاری اشتباه، مسیر را منحرف می کند و نتیجه را به بی راهه می کشاند.
آنچه مشخص است گرته برداری سطحی از عبارتها و اصطلاحهای بیگانه ناشی از ضعف مطالعاتی موجود در سطوح مختلف تصمیم گیری و کارشناسی می باشد. از این رو است که در بسیاری از موارد حتی با معنای لغتنامهای آن کلمه نیز آشنا نیستیم و دائم در مکاتبات و دستورالعملهای اداری از آن استفاده مینماییم. فهم نادرست، تفسیر نادرست را در بر خواهد داشت و در نهایت به عمل نادرست می انجامد. نتیجه پوسته و ظاهری است متفاوت از اصل. به این موضوع حکم بی چون و چرای مدیریتی را نیز اضافه کنید.
در این صورت گاه نتیجه غیر قابل تصور است و فاصله میان معنای اصلی و برداشت اجرا شده بسیار است. از این دست کلمات در فرهنگ اداری این روزهایمان کم نداریم. مفاهیمی همچون «منظر»، «باز زنده سازی» و بسیاری دیگر.
نمونه ای از فهم نادرست کلمات را می توان در برداشت از کلمه «کمپینگ» در سازمان میراث فرهنگی در سالیان پیش مشاهده کرد. جایی که برداشت ناصحیح، نتایج ناخوشایندی را در بر داشت. کمپینگ که در انگلیسی و در لغتنامهها به زندگی در چادر معنی شده است، انسان را به خروج موقتی از زندگی شهری و مصنوع و ورود به دل طبیعت و لذت بردن از آن دعوت می نماید.
از این رو با بهره گیری از این کلمه، در سالیان گذشته از محل «اعتبار طرحهای تملک داراییهای سرمایهای» هزینه زیادی توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این زمینه صرف شد، حال آنچه احداث شد در بیشتر موارد نشانی از کمپ گردشگری نداشت و بیشتر شبیه به جزیرهای بود از آلاچیقها و یا بخشی تکمیلی از یک پارک شهری. مکانیابی بیشتر مجموعههای احداث شده، ارتباطی با ماهیت کمپ گردشگری نداشت.
آنها گاه در داخل شهرها احداث شدند که اصل خروج از فضای شهری و ورود به طبیعت را زیر سوال می برد و محلی برای مسافران چادرخواب شهرها و یا کولیان مهاجر شد؛ و یا با ساختاری نامربوط در مناطقی طبیعی احداث می شد که نه تنها حس حضور در طبیعت را از گردشگر می گرفت، بلکه خود زخمی بود بر چهره طبیعت منطقه!! حال آنکه تعارضهای مالکیتی و بهرهبرداری از آنها خود موضوعی دیگر است که بحث در مجالی دیگر را می طلبد. با این حال در چند سال اخیر و با ورود بخش خصوصی به این بخش می توان تغییرات شگرفی در این زمینه مشاهده نمود.
با این اوصاف برداشت نادرست از کلمات و نگاه سطحی به موضوعات در ادارات و سازمانها، هرچند با نیت خیر مسئولین همراه باشد، میتواند باعث صرف هزینه های بسیار از بیتالمال در ناکجا آبادی از مفهوم کلمه شود، که در عمل آنچه پدیدار میگردد فرسنگها با مفهوم واقعی آن فاصله دارد و نتیجهای جز خسارتهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی در بر ندارد.