آیا بدون انجام پژوهش های میان رشتهای و فرارشته ای امکان دستیابی به طرحهای اجرایی دقیق در حوزه تاب آوری شهری وجود دارد؟
مطالعات در حوزه تاب آوری شهری به طور معمول با توجه به نوع مخاطره مورد نظر تحدید شده و توسط تخصص و یا دیسیپلینی خاص مورد پژوهش قرار می گیرند. در این نوع پژوهش ها که غالبا میان رشته ای هستند، اغلب مطالعه و استخراج نتایج به صورت جامع نگر انجام شده و یا کل نگری و نگاه سیستمی در آنها حضوری کمرنگ دارد.
در اینگونه پژوهش ها نمی توان صرفا با استفاده از مطالعه اسنادی ادبیات موضوع به پژوهشی کل نگر دست یافت. چرا که مفاهیم تقریباً مشابه با پیشینه های بسیار قوی با نام های متفاوت در دیسیپلین های گوناگون وجود دارند که متخصص پژوهشگر در حیطه رشته ای خاص به تنهایی قادر به کشف همه مفاهیم مرتبط در همه دیسیپلسین ها و با پرهیز از جامع نگری نخواهد بود.
واژه منظر (در رشته معماری منظر) قرابت مفهومی به مکان و حس مکان در معماری، ادراک و ابژه در روان شناسی دارد. این واژه در دیسیپلین های دیگر مانند علوم مرتبط با محیط زیست، گاه معادل محیط زیست قرار می گیرد و در علوم مرتبط با جغرافیا تعبیری مشابه آمایش سرزمین پیدا می کند. این دیسیپلین ها بعضاً با هم تفاوت ماهوی داشته و ریشه های پارادایمی، زمانی و تاریخی آنها نیز متفاوت است. لذا در کنار هم قرار دادن نتایج مستخرج از این علوم تنها به مغلطهای شبیه پژوهش می انجامد.
به عنوان مثال علوم مرتبط با محیط زیست بیشتر با وجه کالبدی محیط در ارتباط بوده و پایه و تفکر ریشه ای آن در مدرنیسم و نگاه اثبات گرایانه به پژوهش است. در صورتی که نگاه مدرن در رویکردهای پسامدرن با نقدهای جدی رو به رو شده و از دیدگاه های پسا مدرن رویکردها و رشته های دیگری مانند معماری منظر به وجود آمدند.
همچنین علوم محیط زیست و جغرافیا بیشتر محصول نگاه اثبات گرایانه در علم بوده و با علوم دیگر که متاخر در رویکردهای پسا اثبات گرا به وجود آمدند قابل جمع شدن و همگن سازی نیستند. در اینگونه پژوهش ها مهارت پژوهشگر نقش اساسی پیدا می کند و اعتبار پژوهش را رقم می زند.
یکی از چالش هایی که پژوهشگران معماری منظر در حوزه تاب آوری شهری با آن رو به رو می شوند اهمیت و نقش پررنگ ذهنیت در مطالعات این حیطه است که گاهاً ممکن است به دلیل عدم تشابه واژه منظر با ابژه و روابط ابژه ارتباط دو دیسیپلین روان شناسی و معماری منظر به خوبی برقرار نگردد یا متدولوژی های موردنیاز رویکرد معماری منظر به تاب آوری شهری به صورت تکه تکه در دیسیپلین های دیگر در انبوه اطلاعات تک رشته های خاص کمیاب باشد.
ماهیت فرارشته ای مفهوم تاب آوری
از آنجا که موضوع تاب آوری منظر، ماهیت فرارشته ای دارد، اطلاعات مورد نیاز پژوهش در این حوزه به صورت منفرد و توسط یک پژوهشگر به صورت کارا قابل دستیابی نیست و همچنین اطلاعات رشتههای مدرن از جمله روان شناسی، محیط زیست و غیره به صورت منفرد قابل جمع بندی و تجمیع با اعتبار بالا نخواهد بود. لذا ضروری است که همه دیسیپلین ها حیطه تاب آوری را امری فرارشته ای دانسته و با رویکردی کل نگر و سیستمی با در نظر گرفتن همه ابعاد فرارشته ای بودن آن به تولید محتوا بپردازند به نحوی که این علم به جای بازگشت های موازی قادر به پیشرفت های قابل توجه در طرح های اجرایی شود.
این موضوع باعث شده متخصصان دیسیپلین های مختلف از مداخله در سایر رشته ها و دیسیپلین ها فاصله گرفته و پژوهش ها درست در زمانی که ضرورت پژوهش های فرا رشتهای اثبات شده است پا را از حیطه میان رشته هایی اغلب ناکامل فراتر نگذارند و یا ارتباط میان حوزه های مشترک در دیسیپلین های گوناگون به خوبی برقرار نگردد.
از آنجایی که تاب آوری شهر امری است که در آن نمی توان کالبد، محیط و انسان و ادراک انسان از کالبد را از اقدامات انسانی جدا کرد، به ورطه ای ناآشنا و دشوار در پژوهش فرو میرود و استخراج طرح های اجرایی دقیق در حوزه تاب آوری شهری غیر ممکن و یا کم اعتبار می شوند. لذا قراردادن حوزه تاب آوری در دیسیپلینی خاص امکان پذیر نبوده و ماهیت فرارشته ای بودن آن را خدشه دار می سازد.