در طرح تفصیلی مصوب سال ۷۸ دریاچۀ مصنوعی چیتگر به عنوان یک مرکز تفریحی برای جذب گردشگران، یک برکه بزرگ آبگیری برای ایجاد آبوهوایی مناسب و همچنین تقویت سفرههای زیرزمینی در دستور کار قرار گرفت. با این وجود به دلیل ابهام در ابعاد عظیم اجرایی و زیست محیطی، طرح مسئله تا سال ۱۳۸۶ به تعویق افتاد. سالی که در آن سرانجام طرح این دریاچه به صورت جدی در دستور کار شهرداری قرار گرفت تا پس از حدود چهل سال، کلنگ ساخت دریاچه مصنوعی چیتگر به مساحت ۳۳۰ هکتار و حجم آب ۵٫۶ میلیون متر مکعب به زمین خورد.
تعریف طرح در این جا این گونه انجام می شود.
مشکل اصلی نداشتن یک چارچوب استراتژیک برای توسعه تهران است. وقتی این نظام تعریف شده باشد، چشمانداز اکولوژیک شهر هم در آن تعریف شده است. به همین دلیل است که گاهی سیاست اصلی توسعه شهر را از طرح جامع وانفسای مدرنیته در ایران در سالهای دهه پنجاه قرض میگیریم و گاهی متولیان همچنان به تأسی از ناصرالدین و مظفر الدین در سفری که به بلاد خارجه می روند تصویری از محل مورد گردش را در ذهن خود ثبت می کنند و به محض برگشت سیاستی بر مبنای آن تصویر برای شهر تصویب میکنند.
مشکل دیگر فرآیند پیشنهاد تا تصویب و اجرای پروژه های بزرگ مقیاسی مانند دریاچۀ مصنوعی چیتگر است. متخصصان محیطزیست بارها گفتهاند که روال کار در چنین پروژه های کلان باید این چنین باشد که حداقل یک سال پیش از اجرا، رسماً در رسانهها آگهی شود تا متخصصان و شهروندانی که منافع ملی را به منافع شخصی ترجیح میدهند آنها را ارزیابی و نقد کنند و طرح صیقل خورده و با حداقل اشکال اجرا شود. پروژه کلان مقیاس دریاچۀ مصنوعی چیتگر که بخش عمده مباحث تأثیرگذار بر آن، مباحث زمینشناسی، اکولوژیکی و مدیریت منابع آبی است تا طراحی تفرجگاههای متنوع با برچسبهای متنوع تر مانند باغ نیازمند به مباحثه کشیده شدن پیش از اجرا در مجامع علمی و دانشگاهی بود.
در این زمینه می توان به رویکردهای اصلی که از سوی متخصصان محیط زیست و منظر شهری مورد تردید قرار گرفت و پاسخی دریافت نکرد اشاره کرد:
– محل جانمایی (تغییر مسیر مورفولوژیک روان آب با کانال بتونی به دریاچه در کوهپایه)
– جاگیری دریاچه بر دامنههای کوهپایه و پر شدن حوزه آبگیر دریاچهها و رودخانهها با مصالح نا تراوا ( حجم بتنریزی چیتگر: ۱۰،۷۰۰ مترمکعب، آسفالت: ۱۷۳،۸۰۰ متر مکعب)
– انحصار طراحی منظر به طرح دنبالهای از تم باغها ( که ماهیتاً پارکهای پوشیده از گل و چمن هستند) با اسامی نمادین و گاه بی ارتباط
– عدم استفاده از پتانسیل موجود که یک بار جریان هزینه را تجربه کرده و اختصاص سرمایه به یک طرح جدیداحداث با تعریف مشابه و حتی با ابعاد کارکردی پایینتر: احداث بزرگترین باغ گل پایتخت در همسایگی چیتگر ( یک محدوده بلعنده آب شهری)، در حالی که باغ گیاهشناسی ملی ایران ( گنجینهای از گیاهان کمیاب و بومی ایران و جهان) در حاشیه اتوبان تهران ـ کرج و در منطقه چیتگر ، در معرض نابودی قرار گرفته است.
باز هم همان داستان تکراری «زمین»
واقعیت این است که افق رو بهروی این طرح به جای مسائل زیستمحیطی باز هم همان معضل “زمین به عنوان کالای پر سود” بوده و اجراکنندگان به برگشت سرمایه از طریق گسترش گردشگری داخلی و خارجی، نمیاندیشیدهاند، بلکه دریاچه عامل محرکی برای تکانش قیمت زمینهای بخشی بیرونق از شهر شد و فروش تراکمهای غیرمجاز راه را برای بورسبازی و دلالی زمین بار دیگر باز کرد. منطقهای که به گفته ساکنانش هنوز از مشکلات شبکه فاضلاب و جاری بودن هرزابها در سطح منطقه در رنج است، به ناگاه با حجم عظیمی از ساختوسازهای گسترده و بلندمرتبه مواجه شد. به هر حال، این پروژه در فضایی پر از هیاهوی تبلیغاتی به ویژه در نشریهای وابسته به شهرداری و بدون امکان محرز شدن آثار فزاینده و آثار جانبی برای عموم، اجرا شد و سپس مسئولان برای فرار از انتقادات وارد شده، منتظر تأییدیهای از مجامع بینالمللی شدند.
تفاوت از زمین تا آسمان است
مشکل دیگر تضاد منظر مصنوع شهر با پتانسیل واقعی و سابقه زیستی شهر است. شهری که با وجود وامگرفتن از سهمآبه استانهای مجاور، شهروندان آن در تابستان بارها در رسانهها با اخطار قطع آب شرب مواجه هستند، روی این سهمآبههای قرضی امکانات جتاسکی و قایقسواری را فراهم کرده است! آیا مردم باید این فراوانی را باور کنند یا آن قحطی را؟ این جا است که واقعیت شهر با حقیقت نهفته آن متضاد است.
در واقع، منظر شهر تأثیر عمدهای بر مدیریت رفتار شهروندان دارد. شاهد این مدعا سیاستهای اجرایی است که کشور استرالیا با اقلیم نیمخشک برای رسیدن به منظر آب محسوس (Water Sensitive) اعمال کرده است. رسیدن به یک شهر آب محسوس از طریق چرخههای خرد مقیاس آب و مدیریت سلسله مراتبی (چند مرکزی) آب میسر میشود. حضور آب در مقیاسهای خرد و محلی در شهر و حس این عنصر کمیاب در شهر، مردم را نسبت مدیریت مشارکتی منابع آبی حساس میکند. شهرداری شهری که برای احداث خانههایی که حوضچههای ذخیره آب باران سقفی دارند کمکهای مالی گسترده ای ارایه میکند، در نهادینه کردن رفتار حفاظت از منابع طبیعی گام مؤثری برداشته است. پالایش فرهنگی سرمایهگذاری هوشمندانه میخواهد. شهرداری تنها یک نهاد بسازبفروش نیست.
در مکتب درس پیشینیانمان زانو بزنیم.
سیستم پخش مویرگی یک رژیم آبی اندک بر خاک سراسر شهر با استفاده از قنات و بهرهگیری از آن در شکلدهی باغات پراکنده در مقیاسهای گوناگون، به ویژه متوسط و کوچک در شهر، اصولی است که در دانشگاههای مطرح دنیا برای مقابله با تغییرات زیستمحیطی و معضل کمبود آب در حال مطالعه و بررسی است. کافی است برای قبولی در دانشگاههای مطرح دنیا موضوع پیشنهادی در مورد قنات و رژیم آبی گذشته شهرهای اقلیم گرموخشک ایران ارایه شود تا پذیرش دانشجو مورد تأمل اساسی قرار گیرد. چگونه است که دیگران در آن سوی اقیانوسها سنت مدیریت آبی شهرهای ما را مورد مطالعه موبهمو و دقیق قرار میدهند، آن را با فناوری روز تلفیق میکنند و در شهرهای خود به کار میبندند، و ما مات و مبهوت به دوران پشت سر گذاشته آنها و یا منظر شهرهایی با اقلیم و منابع طبیعی کاملاً متفاوت با شهرمان، چشم دوختهایم. ونکوور و دوبی به آبهای آزاد دسترسی دارند و از این پتانسیل برای خلق لکههای آبی بزرگ مقیاس بهره میگیرند.