میدان ارگ تهران که در ضلع شمالی خیابان ۱۵ خرداد و تقاطع آن با خیابان داور واقع شده قدیمی ترین میدان پایتخت است و بنابر اسناد تاریخی به احتمال زیاد در زمان کریم خان زند ساخته شده است. این میدان ار لحاظ ساختاری با فضاهایی که امروزه با نام میدان شناخته میشوند دارای تفاوت است. اولین تفاوت مربوط به قرارگیری در میان خندق ارگ و ارگ سلطنتی تهران به عنوان واسطه ای میان فضای شهر و مقر حکومتی است. دومین تفاوت مربوط به وجود سلسله مراتب اداری و حکومتی و ایجاد فضایی برای انتظار و تامین امنیت است.
سیاحان و افسران نظامی دول خارجی که در زمان قاجار برای امور نظامی و آموزش سربازان امکان بازدید از میدان ارگ را پیدا کرده اند اطلاعات جالبی را از سیمای میدان در اختیار قرار داده اند. دکتر فوریه پزشک در بار در زمان فتحعلی شاه و اوژن فلاندن که در زمان محمد شاه به ایران سفر کرده است در خاطرات خود از میدان وسیعی نام برده که در دور تادور آن حجره های وجود داشته و در داخل این حجره ها سربازان با توپ های آماده شلیک، حضور داشتند. در این نوشته ها به توپ بزرگی در وسط میدان نیز اشاره شده است.
در زمان شاه اسماعیل صفوی، در جنگ بین ایران و عثمانی، هر چند سربازان ایران دارای کفایت و فداکاری بودند اما عثمانی این جنگ را به دلیل داشتن توپ جنگی پیروز شد. بنابراین توپ در باور ایرانیان بعد از شکست جنگ چالدران، نماد شکست ناپذیری و عامل پیروزی شد. و اینگونه بود که پای توپ به عنوان مظهر قدرت به داخل فضای شهر باز شد. در اولین نقشه ای که از تهران توسط سروان ناسکوف روسی کشیده شد، میدان ارگ و توپ ها در فضای میدان به صورت نمادین قرار دارد.
توپ ذکر شده همان توپ مروارید است که به دستور فتحعلی شاه ساخته شد. در این توپ چند رشته مروارید آویزان بود و به همین دلیل به توپ مروارید معروف شده است. ابیات زیر به عنوان دلیل ساخت این توپ، بر پیکرش نقش بسته است:
داد فرمان که همین توپ همایون پیکر / زیور درگه دارا بود و عرصه کین
شهرتش هوش ربا از سر قیصر در روم / هیبتش لرزه فکن بر تن خاقان در چین
میدان تا اوایل سلطنت ناصر الدین شاه با سکویی در وسط و هجره های توپ ها در اطراف به حیات خود ادامه میداد تا این که در زمان صدارت امیرکبیر میدان سر و سامان پیدا کرد و هجره ها بازسازی شد و در وسط میدان یک حوض هشت ضلعی تعبیه شد. از این به بعد نام میدان در نقشه باقیمانده از آن دوره به میدان ارگ و توپخانه شاهی تغییر کرد.
سال ها بعد که کلنگ گسترش تهران توسط ناصر الدین شاه زده شد و تهران بزرگ تر شد، میدان جدیدی در تهران احداث شد به نام میدان توپخانه و همه توپ ها به آنجا منتقل شد، به غیر از توپ مروارید که در جای خود باقی ماند. بنابراین نام این میدان به باغ گلشن تغییر پیدا کرده و فضای میدان گلکاری شد.
تا زمان برافتادن قاجار ها میدان به همین شکل به حیات خود ادامه میداد و توپ مروارید رفته رفته به یکی از ارکان تاریخ شفاهی تهران تبدیل شد و افسانه های زیادی از جمله انتقال این توپ از هند توسط نادر به ایران یا انتقال این توپ از جزیره پرتغالی ها به تهران توسط شاه عباس سینه به سینه نقل شد. داستان های زیادی در مورد این توپ نقل شده که یکی از عجیب ترین های آن، اعتقاد به بخت گشایی دختران دم بخت است. بنابراین دختران به آن دخیل میبستند و امید به پیدا کردن شوهر داشتند. حتی صادق هدایت، در نقد به رفتار و اخلاق خرافه گونه مردم ایران، نام کتاب خود را توپ مرواری گذاشت. با آمدن رضا شاه به اریکه قدرت دو سوم از عرصه میدان تخریب شد. ساختمان های مختلف دولتی در اطراف میدان ساخته شد. کلانتری بازار و ساختمان های دادگستری در اطراف میدان بازمانده آن نوسازی ها است و توپ مروارید هم به جلوی ساختمان باشگاه افسران در ضلع شمالی میدان مشق منتقل گردید که امروزه از مجموعه ساختمان های وزارت خارجه به حساب میآید.
میادین و ساختمانهای شهر جزئی از خاطره های جمعی مردمان شهر و در بر دارنده داستانهای مردمان شهر هستند و مجموعه آنها در کنار هم برای هرشهر هویت مستقل آن را در بردارد. میدان ارگ با توپ مرواریدش جزئی لاینفک از هویت تهران بود و نشان دهنده دورانی است که توپ در باور مردمان نماد قدرت سپاه کشور در مقابل کشورهای بیگانه و مایه فخر و مباهات مردم برای ساخت آن در کشور بود.
امروزه با نگه داشتن آن توپ در مقابل ساختمان وزارت خارجه نه حضور فیزیکی توپ با آرمان ها و اهداف نهاد مربوطه قرابتی داشته و نه میدان ارگ بدون توپ مروارید ذرهای از شکوه خود را یادآوری مینماید. امید است در همکاری بین شهرداری تهران و وزارت امور خارجه و انتقال توپ مروارید به جایگاهی که به آن تعلق است، هویت گذشته میدان به آن باز گردد.