در دهۀ اخیر بحث مهاجرت اقلیتهای مذهبی ایرانی از کشور با تشویق و کمک سازمان «هایاس»[1] به شکل گسترده در حال رخدادن است؛ «هایاس» در ظاهر یک سازمان خیریۀ ایالات متحدۀ آمریکا است که در پاسخ به مهاجرت یهودی از امپراتوری روسیه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تأسیس شده است. از آنجا که جمعیت پناهندگان یهودی در سالهای اخیر کم شده، هایاس منابع خود را معطوف کمک به همهگونه پناهنده و مهاجر اقلیت مذهبی کردهاست.[2]
در این فرصت به تحلیل اهداف سیاسی این سازمان یهودی_امریکایی در مورد علل تشویق و هموارکردن مهاجرت اقلیتهای دینی ایرانی از کشورشان نمیپردازیم بلکه تنها به آن بخش از این اتفاق نگاه میکنیم که شاید برای سازمان هایاس کمترین سود و برای ایران بیشترین زیان را دارد.
سرزمین ایران علاوه بر کثرت جمعیتی مسلمان[3] خود مسکن و مأوای ادیان بزرگ و کهنسالی است که تاریخ سکونت ایشان در این سرزمین به بلندای تاریخ ایران باز میگردد؛ پیروان چهار دین بزرگ مشتمل بر زردشتیان[4]، یهودیان[5]، مسیحیان[6] و مندائیان[7] سدههای متمادی در ایران زندگی نمودهاند و تفکیک ایشان از سرزمین ایران و قرابتدادن آنها به همکیشانشان در سایر سرزمینها کاری بسیار دشوار و حتی میتوان گفت ناممکن است، زیرا آنها در طول هزارههای تاریخی در این سرزمین زیستهاند و بخشی از هویت و باورهای ایرانیان در اعصار مختلف تاریخی را در غالب باورهای دینی و آئینی حفظ و حراست نمودهاند، در بهترین حالت ایشان را باید یهودیان ایرانی، زردشتیان ایرانی، مسیحیان ایرانی و مندائیان ایرانی نامید.
یونسکو[8] که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد[9] است، همتای میراث جهانی یونسکو[10] را میراث فرهنگی ناملموس[11] میداند که تمرکز عمدۀ آن بر جنبههای ناملموس فرهنگ است؛[12] میراث فرهنگی ناملموس به معنای رسوم، بازنماییها، تجلیات، دانشها، مهارتها، و نیز ابزارها، اشیاء، دستساختهها، و فضاهای فرهنگی مرتبط با آنها است که جوامع، گروهها، و در بعضی از موارد، افراد به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود میشناسند. اين ميراث فرهنگي ناملموس که از نسلي به نسل ديگر منتقل، میشود پيوسته توسط جوامع و گروهها در پاسخ به محیط، تعامل با طبيعت و تاریخشان بازآفريني ميشود و حس هويت و تداوم را برايشان به ارمغان ميآورد، و بدين ترتيب احترام به تنوع فرهنگي و خلاقيت بشري را ترويج ميدهد.
تجلی میراث فرهنگی ناملموس میتواند در موارد زیر مشاهده گردد:
۱. آیينهاي شفاهي، شامل زبان به عنوان محمل ميراث فرهنگي ناملموس (آوازها، لالاییها، آواهای کار، متلها، شعرخوانیها، و …)
۲. هنرهاي اجرایی (موسیقی، رقص، نمایش سنتی، خیمهشببازی، نمایش عروسکی، نقاشی، خوشنویسی، و …)
۳. آیينهاي اجتماعي، مراسم، مناسك و فستیوالها (جشنها، بازیها، مراسم آیینی، اعیاد و …)
۴. دانش و کردارهای مربوط به طبيعت و جهان هستي (طب سنتی، معماری سنتی، نجوم سنتی، دانشها و مهارتهای سنتی بهرهگیری از منابع انرژی، و …)
۵. صنعتگری سنتی (مهارتها و فنون در حوزههای سفالگری، کاشیکاری، صنایع چوب، نساجی و …)
با توجه به تعاریف بالا از میراث ناملموس فرهنگی و اهمیت اقلیتهای دینی ایرانی که پاسداشت بخشی از فرهنگ ایرانی را در غالب آئینها و باورهای دینی خود حفظ و تداوم میدهند، میتوان اندیشید که مهاجرت سیستماتیک ایشان چه ضایعۀ فرهنگی به کشور ایران وارد مینماید از این منظر خالی شدن ایران از جمعیت مسیحی، یهودی، زردشتی و مندائی همانند تخریب بخشی از تختجمشید دردآور است و مایۀ افسوس.
پینوشت:
[1] HIAS
[2] https://www.hias.org/staff
[3] Islam
[4] Zoroastrianism
[5] Judaism
[6] Christianity
[7] Mandaeans
[8] UNESCO
[9] The United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization
[10] به انگلیسی : World Heritage Sites به مجموعه مکانهای فرهنگی یا طبیعی ثبتشده در سازمان جهانی یونسکو مانند جنگل، کوه، آبگیر، صحرا، بقعه، ساختمان، مجموعه یا شهر گفته میشود که بصورت فهرستی توسط کمیته میراث جهانی یونسکو همه ساله برگزیده شدهاند؛ سایتهایی که در این فهرست قرار میگیرند بر اساس کنوانسیون حفاظت از میراث جهانی فرهنگی و طبیعی متعلق به تمام انسانهای زمین، فارغ از نژاد، مذهب و ملیت خاص، محسوب میشوند و دولتها موظف به حفظ و نگهداری این آثار هستند.
[11] Intangible cultural heritage
[12] یونسکو در سال ۲۰۰۱ با انجام تحقیقی در میان کشورها و سازمانهای مردمنهاد تلاش کرد تا توافق آنان برای ارائه تعریفی از میراث ناملموس و بستن پیماننامهای در این زمینه را به دست آورد که نتیجه آن کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس بود که در سال ۲۰۰۳ به تصویب رسید.