پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

تقدم فرع بر اصل؛ رویکرد مدیریتی حاکم بر مساله بافت فرسوده

بافت فرسوده یکی از انواع مختلف بافت‌های آسیب‌پذیر شهر هستند که به دلیل فرسودگی کالبدی، عدم برخورداری از دسترسی مناسب سواره، تاسیسات خدماتی و زیرساخت‌های شهری ارزش محیطی و اقتصادی پایینی دارند. یکی از معضلات مهم در این زمینه برقراری ارتباط منطقی میان دو حوزه علمی و عملی است؛ زهرا نژاد بهرام اجرایی ساختن مبانی نظری مربوط به تشخیص بافت فرسوده را از طریق تعیین معیارها و شاخصه‌ها صحیح میسر دانسته و پرداختن به مولفه‌های صرفاً کمی و کالبدی را راه حل افزایش کیفیت زندگی در بافت فرسوده مردود می‌داند. سید امیر منصوری معضل اصلی را تعریف نادرست از هدف اصلی سازمان عمران و بهسازی در مناطق فرسوده عنوان کرد؛ در نیاز حیاتی مقاوم سازی در برابر زلزله به حاشیه کشیده شده و نیازهای ثانویه نظیر افزایش کیفیت حیات اجتماعی پررنگ‌تر شده که سپردن آن به سازمان های دیگر نظیر شهرداری منطقی تر به نظر می‌رسد.

شناخت همه‌جانبه معضل در پیش رو  اولین گام برای رفع آن محسوب می‌شود. در مساله بافت فرسوده عمکرد سازمان عمران و بهسازی با مبهم بودن تعریف فرسودگی از طریق تعیین مولفه‌ها و هدف اصلی از رفع فرسودگی در بافت مورد نظر مواجه است. زهرا نژاد بهرام  با اشاره به کالبدی و فیزیکی بودن شاخص‌هایی که تاکنون برای تشخیص بافت فرسوده به کار گرفته شده است، بی‌توجهی به مفاهیم اجتماعی و انسانی را یکی از دلایل ناکارآمدی اقدامات مربوط به بهسازی بافت فرسوده می‌داند که نتیجه حاکمیت رویکردها و جریان‌های مهندسی و کالبدی موجود است که تنها وجود همزمان سه عامل ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیری را برای تشخیص بافت فرسوده به رسمیت شناخته و شاخص‌هایی نظیر رونق اقتصادی، انسجام اجتماعی و تعلق خاطر را نادیده می‌انگارد. ضرروت تعریف این شاخصه‌ها برای هدفمند ساختن اعطای تسهیلات و ارائه دستورالعمل در جهت اقدامات اجرایی است. اما از بین رفتن ارزش سکونتی منطقه بافت فرسوده که سمت نژاد بهرام به عنوان نتیجه غلط بودن شاخصه‌های موجود اعلام شد مساله اصلی در رفع معضلات بافت فرسوده نیست. اگرچه ارزش سکونتی به عنوان مفهوم کیفی قادر به تولید توسط مولفه‌های کمی وکالبدی نمی‌باشد اما حفظ و بازتولید ارزش سکونتی هدف سازمان عمران و بهسازی در مناطق مورد نظر نیست. چنانچه سید امیر منصوری نقد وارد بر رویکردهای مدیریتی را فراتر از شاخصه‌های کالبدی و متوجه تشخیص اولویت‌ها می‌داند؛ در خرد عامه فرسودگی با بحث ایمنی در پیوند است و حتی در مباحث علمی نیز نیازهای اولیه‌ای چون ایمنی نیز قبل از نیازهای ثانویه نظیر امنیت اجتماعی و سرزندگی و بالندگی قرار می‌گیرد. این گونه به نظر می‌رسد که اقدامات سازمان عمران و بهسازی در رابطه با بافت فرسوده به دلیل روشن نبودن مساله وضع موجود و هدف اصلی سازمان بی اثر مانده است و برقراری ایمنی به عنوان نیاز اولیه ساکنان این بافت‌ها در برابر زلزله قریب‌ا‌لوقوع تهران به حاشیه کشیده است.

نتیجه‌گیری:

مرحله نخست در فرآیند حل مساله، پیدا کردن مساله واقعی و هدف از پرداختن به آن است. تشخیص نادرست در این زمینه، گزینش معیارها و راه حل‌های غلط را در بردارد. سلسله اقدامات صورت گرفته از طرف سازمان عمران و نوسازی مهم‌تر از کالبدگرایی در تعیین معیارها درگیر افت بزرگتر تشخیص نادرست است که راه را بر حل معضل و درمان آن می‌بندد. مدیران شهری علی‌رغم حسن نیتی که در زمینه حل مشکلات بافت فرسوده داشته‌اند با نادیده گرفتن بدیهی‌ترین و ضروری‌ترین مساله که همان امنیت جانی شهروندان است درگیر حواشی شده‌اند که اگرچه در جایگاه خود حائز اهمیت هستند اما در مقام مقایسه با مساله ایمنی در مراتب پایین‌تری از اهمیت قرار می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *