طرح بستههای تشویقی بافت فرسودۀ شهر تهران در بافتهای واجد سه معیار ریزدانگی پلاکها، ناپایداری سازهای و عرض کم گذرها به اجرا درآمده است. این بافتهای شهری در مقطع زمانی خاص و بدون رعایت اصول سازهای، معماری و شهرسازی شکل گرفته و فاقد ارزش تاریخی هستند. لذا ضرورتی برای حفظ و احیای آن در نظر گرفته نمیشود. پایینبودن کیفیت مسکن و عدم امکان حرکت آزادانۀ اتومبیل در این محدودهها سبب شده تا ارزش مادی زمین و مسکن در این محدودهها پایین باشد و افراد با پایگاه اجتماعی-اقتصادی پایینتر، تمایل به سکونت در این محدودهها دارند. همین مسأله میتواند تبعات اجتماعی به دنبال داشته باشد.
مشخص است که این مشکلات و مشکلات دیگری همچون عدم امکان ورود اتومبیلهای امدادی در مواقع ضروری و ناپایداری و تابآوری ضعیف این بافتها، اقدامی عاجل طلب میکرده که منجر به ارائۀ بستههای تشویقی ساختوساز در این محدودهها شده است. اما با نگاهی نسبتاً عمیق به بستههای تشویقی که برای این نوع از بافتها پیشنهادشده میتوان ردپایی از رویکرد مهندسی به حل مسأله را مشاهده کرد. به این معنا که بافت فرسوده دقیقاً همانگونه بشود که بافتهای عادی هست!
در مروری بر این اقدام عاجل میتوان مشاهده کرد، قبول کسری پارکینگ و تعدد درب سواره در عرضهای کمتر از ۲۰ متر در این بستههایی تشویقی در صدور پروانه تخریب و نوسازی، سبب میشود مسألۀ اتومبیل در این محدوده با بافت عادی متفاوت باشد، در حالیکه هدف از بهسازی و نوسازی، حرکت و ورود آزادانۀ اتومبیلهای امدادی به بافت است نه ورود بیشتر خودروهای شخصی به این محدودهها.
هدف دیگر نوسازی این بافتها افزایش کیفیت مسکن است. در حالیکه در حال حاضر عمدۀ ساختوسازهای مسکن در این بافتها، بهدلیل ناتوانی مالی مالکین، توسط بسازبفروشهای صورت میگیرد که صرفاً به دنبال منافع و سود خود هستند.
از سویی ساکنین خانههای حیاط دار-ولو خیلی کوچک- با عناصر منظرین همانند آب (حوض) و درخت که منطبق بر فرهنگ ایرانی آنهاست مجبور به زندگی در آپارتمانهایی هستند که سبک زندگی متفاوتی میطلبد. بعید به نظر میرسد این ساکنین از شرایط جدید، رضایت بیشتری داشته باشند. آیا با در نظر گرفتن شاخصهای کیفی مسکن میتوان این آپارتمانها را با کیفیتتر از خانههای حیاطدار نوستالژیک گذشته دانست؟
از سوی دیگر بستههای تشویقی، احداث طبقات بیشتر و سطح اشغال بیش از ۶۰ درصد زیربنای عرصه را در برخی از پلاکها امکانپذیر ساخته که این امر سبب میشود مقادیر میزان نور طبیعی آفتاب و تهویۀ طبیعی نسبت به آپارتمانهای ساختهشده در بافتهای عادی کمتر باشند. در حالیکه تأثیر مثبت نور طبیعی و جریان باد بر سلامتی روحی و جسمی انسان به اثبات رسیده، کاهش نسبی این فاکتورها بر سلامت انسان اثر منفی خواهد داشت. همچنین قطع درختان داخل حیاط و بافت، دلیل دیگری بر کاهش کیفیت محیط از نظر منظر و هوای متبوع است.
بر اساس مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی کلیۀ طرحهای توسعهای میبایست دارای پیوست فرهنگی باشند بعید به نظر میرسد در این خصوص چنین مطالعهای صورت گرفته باشد.
حالا که بخشی از این طرح به اجرا درامده میتوان این پرسشها را مطرح کرد:
۱. ساکنان آپارتمانهای جدید در بافت فرسوده تا چه اندازه از مسکن فعلی خود راضی هستند؟
۲. بستههای تشویقی که ماهیتاً با هدف نجات ساکنان محلات فرسوده به اجرا درآمد تا چه حد به سلامت جسمی و روحی افراد کمک کرده است؟
۳. این طرح چقدر در ورود و حرکت آزادانۀ اتومبیل مؤثر بوده است؟
ورای این پرسشها ذهنیتی است که این بستۀ تشویقی ساختوساز را پیشنهاد و تصویب کرده، ذهنیتی که رعایت مسائل فرهنگی و انسانی را در این طرح، اولویت نمیداند. این همان ردپای رویکرد مهندسی و کمیگرا به مسأله است.