یکی از مهمترین سکانسهای سینمای ایران که حتی بعدتر در فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» به کارگردانی «محسن مخملباف» با لحنی کنایی مورد استفاده قرار گرفت، سکانس نخکردن سوزن توسط پیرزن در فیلم «طبیعت بیجان» اثر «سهراب شهید ثالث» است. این سکانس از حیثِ زمان مادی، جزو طولانیترین پلانها در تاریخ سینمای ایران است.
پیرزن در طول این سکانس چندین بار تلاش میکند تا سوزن خود را نخ کند و در نهایت موفق به انجام این مهم میشود. اصرار شهید ثالث بر ثبت این پلان با همان مختصاتی که در جهان واقع هست، پیوندی ویژه میان زمان کیهانی- پادسینمائی و زمان مادی- خطی برقرار کرده و حامل همنشینی این جهانی و آن جهانی است.
مسئله انتظار به عنوان مضمون اساسی و نهایی فیلم در این نما به قدرتمندترین وجه استعلایی خود بیان میشود. رقابتی سخت میان سوزن و نخ و چشمانی چروک و تار که از انتظار خسته است اما در نهایت پیروزی از آنِ همان چشمهاست. چشمانی منتظر برای آمدن فرزند، برای حکم بازنشستگی شوهر، برای ورود قطار به ایستگاه و …
انتظاری از جنس اعتراض و برآمده از نگاهی انسانمحور که در این نما فشرده شده است و مخاطب را شدیداً پریشان میکند.