منظر محرم امسال در تهران، به سبب شیوع ویروس کرونا و محدودیت های بهداشتی مربوط به آن، متفاوت است. منظر محرم امسال فاقد دسته های عزاداری به صورت کاروان است. امسال نوحه ها، سیاه پوشی ها، نذری ها و بسیاری از نشان های دیگر به شکل متفاوتی باید اجرا شوند. در این شرایطِ متفاوت، اینکه شهرداری تهران بابت کم کاری احتمالی در سیاه پوش کردن شهر نقد شود قابل طرح است. ولی پرسش این است که هیات ها در مواجهۀ با این فقدان سیاهپ وشیِ کاروانی چه می کنند؟ آیا آنها راه دیگری دارند که شهرداری باید از آن خط بگیرد و فراتر از افزایش پارچه های سیاه به کار گیرد؟
می توان گفت امسال بیش از گذشته، فعالیت های شهرداری برای منظر محرم فراتر از «برنامه» نیازمند «ایده» است. چون امسال «فازِ» مسئله تغییر کرده است و نه صرفا «اندازه های» آن. ایده باید بتواند محتوای جامعه را بیان کند. ایده تخیل برانگیز است و می تواند راه را برای تصویرسازی و فهم، که فراتر از دانستن است، باز کند. یعنی ایده است که می تواند منظر را نه تقویمی (Chronological) بلکه وجودی (Kairological) گرداند. امسال می توان دید که هیات ها نشان های عزاداری خود را بهطور بارزی نه «تقویمی» بلکه «وجودی» اختیار کرده اند.
در نگاه تقویمی، زمان/مکان دارای توالیِ خطیِ گاهشمارانه فرض می شود. مصداق این نگاه در منظر شهر و عَلَمِ کاروان ها را می توان حضور پررنگ تمثیل امام حسین (ع) فقط در کربلا سوار بر اسب به صورت اسطوره ای دانست. یعنی در نگاه تقویمی تمرکز بر بازنماییِ همان واقعه بزرگ در زمان و مکان خودش بهصورت یک منظرۀ مستقل در منظر شهری است که نتیجه آن تأمین سیمایی عاشورایی برای شهر است. نقص این نگاه در این است که همین «برنامه» را می توان برای مثلا زمانِ دیگری نیز انجام داد. درواقع فهمِ اینجا و اکنونیِ مخاطب از مکان/زمانِ تکینیِ زندگیاش در آن کمک رنگ است. در نگاه وجودی، زمان/مکان روی هم تا می خورند و هم زمان حاضر و زنده می شوند. مصداق این نگاه را می توان تمثال حضور هم زمان/مکان شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش به شکل در آغوش کشیده شدن ایشان توسط امام حسین و شهدای متعدد جوانِ همراه ایشان روی بنرهای هیات ها دانست. برای هیات های امسال بیش از هر زمان دیگری واقعه کربلا صرفا تقویمی در تاریخ نیست، بلکه هماکنون حاضر است.
بنابراین آنچه در فعالیت های شهرداری نباید مغفول ماند توجه به این نکته است که خلافِ سیما، که تداعی کنندۀ مسائل و منظرۀ مستقل از انسان است، منظر یعنی جدایی ناپذیریِ جهانِ مادیِ زندگی و فهم انسان. از اینرو بهتبع، در منظر همیشه باقی مانده ای مرسل (در حال آمدن یا ظاهر شدن) باید توسط معمارانمنظر دریافت شود که امرِ نامتناهی را آشکار می کند. آن امر مرسل در منظر محرم امسال نه با صرف افزایش سیاه پوشی بلکه با نمایش اینجا و اکنونی بودن دادخواهی امام حسین (ع) در ملت ایران قابل به کلام درآوردن است. این به کلام درآوردنِ «نه ظالم و نه مظلوم» بودن امام حسین (ع) در عناصرِ منظر اینجا و اکنونی تهران آن «ایده»ای است که می تواند سیاه پوشیِ منظر محرم 1399 را از حالت تقویمی به وجودی تغییر دهد. در نگاه وجودی، آرش کمانگیر، رستم، کوروش و امام حسین (ع) یک داستان در شاهنامه یا واقعه ای که گذشته نیست. شهید سلیمانی و یارانش از همین منظومه در شکل امروزی اش هستند که جانشان را برای ملتی که نظامِ ظالم و مظلومی رایج در جهان را برنمی تابد فدا کردند و این وجهِ غیرتقویمی به چشمِ غیرِ منظری قابل فهم نیست. منظرِ وجودی باید بتواند فراتر از پرداختِ سیما، این پیوستارِ تاریخی به معنای تا خوردنِ زمان/مکان انباشتۀ سرزمینی را نمایش دهد و به دیده آورد. بنابراین خلافِ سیما، این به کلام درآوردن وجه منظرین محرم است که می تواند در برابر انتزاعیکردنِ تاریخ به شکلِ سیری تقویمی و منفعل کردن آن به شکل موزه ای و جاکن شده از زمان/مکان مقاومت کند.
درنتیجه آنچه فراتر از سیاه پوشی تقویمی لازم است، پرورش نگاهِ اینجا و اکنونی به عاشورای حسینی است. آن «ایده» ای که شهرداری تهران فراتر از «برنامه» باید در فعالیت های منظر شهری تهران به کار گیرد به کلام درآوردن و اجرای این سخن فردوسی است:
فریدون فرخ فرشته نبود زعود و ز انبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی