رویکردهای بین المللی در برخورد با فضاهای گمشده چیست؟ و چه نوع منظره سازی و کاربری هایی می توان به این قبیل فضاها اختصاص داد؟
کشف ظرفیت های ناشی از فضاهای گمشده شهری و استفاده از آن به نفع زندگی پیاده و ایجاد تجربه های جدید از شهر در جریان تغییر نگرش به شهر و دید کل نگر منظر موجب دمیدن حیات جدید به عرصه های مشکلساز و فضاهای مغفولماندهای همچون پل های شهری شده است.
پس از بحث و بررسی پیرامون لزوم توجه و احیاء فضاهای گمشده شهری به نفع شهر در بحث ها و گزارش های پیشین، مطالعه و سنجش کیفیت تجربه نمونه های شاخص جهانی می تواند به راهنما و الگویی جهت این دست مداخلات بدل شود. در این بررسی، نخستین نکته ای که مهم می نماید؛ بررسی رویکردهای این تجربیات در برخورد با فضاهای گمشده شهرهاست. موضوعی که در ادامه، سبک منظره پردازی و کاربری های منتخب برای اینگونه فضاها را نیز قابل بررسی و مهم می نماید.
نمونه ای از تجربیات مشابه در طراحی “Platform Park”پلتفرم پارک در شهر کالیفرنیا ایالات متحده امریکا قابل بررسی است. این پارک درسال 2019 با هدف حل فضای رها شده ناشی از پل قطار شهری در محله ای مسکونی طراحی و ساخته شد. طراحان این پروژه از فضای زیر این پل برای تولید یک دالان خرده فروشی و یک پارک کوچک مقیاس برای مردم محله استفاده کرده اند. منظره سازی فضای سبز زیر پل با الهام از مناظر ایالت کالیفرنیا و با تولید تضاد بین طوفان ماشین ها توانسته با موفقیت پارک کوچک محلی برای استفاده عموم تولید کند. هدف از این پارک یک فضای ساده برای مکث کوتاه مدت و استراحت گاهی بین عبور سریع ماشین هاست.
شعار این پروژه این است که : «چگونه می توانیم در بیرون از دنیای تعریف شده باهم باشیم و تجربه جدیدی از شهر را باهم به اشتراک بگذاریم». این موضوع از طرفی به ذهنیت جهانی مشترک در مورد از دسترس خارج شدن فضاهای زیرپل در زندگی شهری اشاره دارد و از سوی دیگر به ایجاد تجربیات جدید با بازگرداندن آنها به اکوسیستم فضاهای زنده و عمومی شهرها می پردازد.
از نقاط ضعف این پروژه می توان به عدم توجه به ظرفیت ها محله ای و طراحی فعالیت های متنوع مختص گروه های جنسی و سنی مختلف اشاره کرد. علاوه بر این توجه به خیابان های اطراف و ارتباط دو سویه با فضای مجاور پارک از نقاط ضعف این پروژه شمرده می شود، چنان چه عدم ارتباط با پیاده راه های مجاور می تواند سبب تبدیل آن به فضای جزیره ای شده که به مرور زمان نه تنها برای ارتقای منظر آن به کار نیامده بلکه به قالب فضای رهاشده و بی دفاع قبلی باز خواهد گشت. همچنین استفاده از قابلیت های فضای نیمه باز که توسط پل در اختیار طراح قرار گرفته است می تواند فرصت طراحی با این وجوه مشخصه را تولید کند و نه صرفا یک فضای شهری که از این مزیت برخوردار نیستند.
نتیجه بررسی این پروژه نشان می دهد که اگرچه فضای زیرپل ها با معضلات متنوعی رو به رو هستند اما اینگونه فضاهای رهاشده عموما به سبب قرارگیری در نقاط عطف شهری و فضای تسطیح شده و سایه گستر آن، از ظرفیت بسیاری بالایی در تبدیل شدن به فضاهای جمعی فعال با ایجاد انتظام فضایی و بازطراحی آن برخوردارند. کیفیت احیای فضای زیرپل به توجه به مسائلی همچون تولید فضای جمعی، استفاده از پوشش گیاهی بومی و منظره سازی خشک (زری اسکیپ) و همچنین ایجاد مناظر هماهنگ با هویت سایتی که در آن قرار گرفته است وابسته است.
در حال حاضر در ایران نیز جنبش هایی برای زیباسازی و استفاده بهینه از فضاهای گمشده پل ها شکل گرفته که شروع آن با نورپردازی و رنگ آمیزی این دست فضاها بوده است. قدم بعدی در نگاه راهبردی مغتنم شمردن ظرفیت فضای زیر پل به عنوان فرصتی برای افزایش کیفیت زیست شهری و حضور عمومی است که با طراحی منظرین می توان از این دسته از فضاها برای تولید فضاهای عمومی شهری، مناظر جدید، خلاقانه و همخوان با منظر بومی استفاده گردد.