کدامیک گزارۀ صحیح تری است: «منظر شهری موقتِ» تهران یا «موقتی بودن منظر شهریِ» تهران؟ کم کم با نزدیک شدن به بهار و عید نوروز، تغییراتی در منظر شهر تهران رخ خواهد داد. این تغییرات هم شامل تغییرات طبیعی همچون سبزشدن درختان و امثال آن هستند، و هم شامل تغییرات اجتماعی همچون تکاپوی مردم برای خرید عید و مواردی از این دست. اخیرا نیز چند سالی است که نزدیک نوروز مدیریت شهری اقدام به ایجاد تغییراتی در کالبد شهر تهران کرده و منظر شهر نیز از آن متاثر می شود.
البته شاید باید این طور گفت که این اتفاق به صورت مشابه در شرایطی دیگر همچون دهۀ محرم، شب یلدا، دهۀ فجر، نزدیک افطار در شبهای ماه رمضان و … نیز رخ می دهد. این رخدادها باعث می شوند که منظر شهر تهران در شرایط نام برده، «موقت» تلقی شود. «موقت» به معنای هر آنچه است که وقت محدود و معین داشته باشد، ناپایدار. اینجا مهم نیست که این رخدادها چه تاثیری می توانند در تغییر حال و هوای شهر تهران بگذارند و چگونه منظر شهری را دستخوش تغییرات می کنند (چه این مسئله پیشتر بررسی شده است)، بلکه مهم توجه به اصطلاح «موقت» در منظر است، اصطلاحی که ظاهرا امری وابسته به زمان تلقی می شود.
اما منظور از این زمان چه نوع زمانی است؟ موقتی بودن، به زمان تقویمی مرتبط نیست، یعنی موقتی بودن ارتباطی به ترتیب زمانی ندارد، بلکه مرتبط با فعالیت ها و رخدادهایی است که توسط اجتماع روی می دهد، زیرا منظر مکانی است که مشخصۀ خود را از تجارب افرادی که زمان خود را در آنجا صرف کرده اند، دریافت می کند. بنابراین به فعالیت هایی مربوط است که انسان ها در طول زمان، در مکان انجام می دهند. از طرفی متضاد موقت، دائم و پایدار است، بنابراین چنانچه معتقد به وجود منظر موقت باشیم، به این معنی است که منظر پایدار و ثابتی هم وجود دارد که این، متضاد آن یکی است. این با ذات منظر مغایرت دارد و معنای آن را نفی می کند، چراکه منظر ذاتا پویاست.
در واقع هیچ منظر ثابتی وجود ندارد و همۀ مناظر به صورت دائم و پیوسته در حال تغییر هستند. درک این تغییر، ما را به ادراک کلیت منظر نزدیکتر خواهد کرد. آنجایی که باعث می شود یک منظر پایدار یا موقت باشد، در ذهن انسانِ وابسته به آن منظر است، در رخدادهایی که در ذهن های متکثر تکثیر شده و ادامه می یابد، نه رویدادهایی صرفا کالبدی یا فیزیکی.
در نهایت اینکه، اغلب «منظر موقت» و «موقتی بودن منظر» به جای یکدیگر بهکار می روند، زیرا تصور بر یکی بودن آنهاست، اما این تفسیر اشتباهی است. به نظر می رسد منظر موقت بیشتر اشاره به تغییرات کالبدی موقت دارد، اما موقتی بودن منظر بیشتر مبتنی بر ماهیت و ذات متغیر منظر است. در واقع هر آنچه که به نظر ما به عنوان شکل های ثابت منظر بدون تغییر رخ می دهد، خودشان دائما در حال تغییر هستند، البته با ریتمی کندتر از فعالیت های ما.
بنابراین صرف تغییرات کالبدی، مناظر شهری موقت را ایجاد می کند، اما آنچه باید در منظر شهرها به خصوص تهران به دنبال آن باشیم، نه صرفا تولید منظرهای موقت، که درک ذات و ماهیت متغیر منظر، و چگونگی تاثیر آن بر ذهن و فهم مخاطب است. اعتقاد به این امر که منظر دائما در حال نو شدن، تغییر و جابجایی است و مرز این تغییرات تنها توسط ذهن انسانها قابل فهم است.
اینکه مدیریت شهری هر ساله در شهر تهران با شروع فصل بهار به اعمال تغییرات کالبدی در سطح شهر می پردازد، امر مثبتی است، اما شاید بهتر آن باشد که به سمت ایجاد منظری حرکت کند که موقتی بودن و تغییر در ذاتش باشد، همچون پیش بینی فعالیت های متغیر و چندعملکردی کردن فضاها، پوشش های گیاهی تغییر یابنده، مصالح زنده و امثال آنها. این مسئله می تواند به ساخت فضاهای شهری منتهی شود که از ذات متغیر منظر، جهت ماندگاری بیشتر در ذهن مخاطب بهره می برند. مولانا به زیبایی عدم پایداری و موقتی بودن را بیان کرده و آن را عاملی جهت اثبات کل لایتناهی می داند:
چیست نشانی آنک هست جهانی دگر نو شدن حال ها، رفتن این کهنه هاست
نو ز کجا میرسد، کهنه کجا می رود گر نه ورای نظر عالم بی منتهاست