حرم مطهر رضوی نیز یکی از نشانه های منظر شهر مشهد است. درک و احساسی که شهروندان با واسطه نمادها و نشانه های شهرشان در طول زمان زندگی خود پیدا می کنند و به واسطه آن شهر را تفسیر و فهم می کنند، منظر شهری آن شهر گفته می شود. هر شهر بنا بر ویژگی خاص پدیدآورنده اش و یا بر اساس ظرفیت های خاص طبیعی یا مصنوع سازنده اش شامل نمادها و نشانه هایی است که وجه یا ابعاد منظرین آن شهر را رقم می زنند. این نمادها و نشانه ها گاه عناصر طبیعی اند مانند کوه، رود و گاه عناصری مصنوع و انسان ساخت.
بی تردید مهمترین و اصلی ترین عنصر منظرین و نماد شهر مشهد و به خصوص هسته مرکزی شهر، حرم مطهر امام رضا علیه السلام می باشد که دلیل و هسته اولیه شکل گیری شهر مشهد نیز بوده است. بر این مبنا ما می توانیم هر گونه مداخله در منظر شهر و محدوده را با این معیار سنجش و پایش کنیم: هر اقدام به میزانی که به ارتقای نقش این اصلی ترین عنصر منظر شهری و مهمترین نماد شهر صورت گیرد مداخله ای صحیح و به میزانی که نقش این عنصر را تضعیف نماید، به هر شکلی امری غلط و مضر در منظر شهری خواهد بود.
از مهمترین مواردی که بر جایگاه و نقش حرم مطهر در منظر شهر تاثیرگذار است، نقاط دید و چشم انداز های به سمت حرم مطهر است. اهمیت این امتدادهای بصری تا حدی است که گاها نظام رفتاری خاصی را خلق می کنند مانند آیین «سلام دادن به حضرت». مردم شهر از هر نقطه ای که به سمت حرم مطهر چشم انداز و ارتباط بصری پیدا می کند به سمت حرم مطهر درود و سلام می فرستند که این به آیین سلام دادن در بین مشهدی ها شهرت دارد.
این نقاط دید در واقع امر زیارت به عنوان ژنوم اصیل شهر را امتداد می دهد. تا جایی که گاه وجه تسمیه یک منطقه می شود. «تپه سلام» در واقع نام اولین بلندی در مسیر تشرف حرکت کاروان های از سمت جنوب شهر بوده است که برای نخستین بار امکان دیده شدن گنبد و سلام به حضرت را فراهم می کرده است.
مداخلات پیرامون حرم مطهر رضوی
هر چند در بافت تاریخی و اصیل مشهد معدود نقاط چشم اندازی (به معنی دید مستقیم از بالا به سمت حرم) و محوری به حرم وجود داشت و عمده بهره بصری در درون بافت به دیدهای مکاشفه ای و ناگهانی از لابه لای کوچه ها و مسیر های منتهی به حرم مطهر رخ می داد، اما به تدریج از صفویه تا قاجار و به خصوص در دوره پهلوی دیدهای محوری و مستقیم رواج پیدا کرد.
با این وجود مداخلات صورت گرفته تا قبل از دوره معاصر (قبل از پهلوی) تا حد زیادی ناظر به نقش منظرین حرم مطهر صورت می پذیرفت تا اینکه از دوره پهلوی تا امروز به دلایل مختلف به تدریج شاهد مداخلات و اقداماتی در محدوده بافت پیرامونی حرم بوده ایم که نقش منظرین حرم مطهر را مورد خدشه قرار داده است. اوج این اقدامات در دو دهه اخیر به اسم طرح نوسازی و بهسازی بافت اطراف حرم اما با غلبه دیدگاه سرمایه داری و مادی بوده است، تا جایی که شاهد انسدادهای گوناگون در دیدهای منتهی به حرم مطهر و عدم توجه به جایگاه و نقش حرم مطهر بوده ایم.
بناهای عظیم و مرتفع در حریم حرم به دلیل تمایز شدیدی که در خط آسمان ایجاد می کنند،کارکرد نشانه ای و نمادین حرم مطهر را تحت الشعاع خود قرارداده اند که این امر نقش منظرین آن را دچار اختلال کرده است.
با غلبه دیدگاه سرمایه داری، مداخلات صورت گرفته طرح نوسازی و بهسازی با مسدود نمودن دیدها و امتدادهای بصری به سمت حرم (بواسطه ساخت و سازهای خارح از حد) که گاها در حافظه تاریخی شهروندان و زائران ثبت گردیده بود، موجب جدایی حرم از شهر شده و نقش و جایگاه آن که در ارتباط با شهر و بافت معنا دار بوده است را دچار اختلال می نماید.
اما آسیب مهمتر که از آن می توان با عنوان فاجعه نام برد، آنجاست که بواسطه این جدایی در کنار آسیب های فراوان اجتماعی، فرهنگی و… نظام معنایی بافت شهری در ارتباط با مهمترین عنصر منظر شهر برهم خورده که این امر به تدریج باعث کمرنگ شدن و به حاشیه رفتن نقش معنوی حرم مطهر خواهد شد.