فضاهای عمومی بنابر نقش اجتماعی و مدنی خود، بهعنوان مقاصد فراغت و گردشگری در شهرها مطرحاند. در سالیان اخیر بسیاری از این فضاها در شهر تهران مانند میدان ولیعصر، در نتیجۀ ملاحظات اقتصادی، سیاسی و مدیریتی به فضاهایی منفعل و غیراجتماعی تبدیل شدهاند.
نظرآنلاین: فضا یکی فراگیرترین مفاهیم در بررسی ابعاد محیطی زندگی انسان است؛ چرا که از ابتدای حیات خود در فضا قرار گرفته و عمل میکنیم. فضا یک رسانۀ ساختاری اصلی و جایگاه شکلگیری تغییرات کلیدی اقتصاد سیاسی قرن بیستم است که رابطۀ میان قدرت اقتصادی و بازنماییهای فرهنگی را بازنمایی میکند. فضای عمومی گونهای از فضاهای شهری است که همۀ اعضای جامعه و عموم به آن دسترسی داشته و اغلب توسط دولت اداره میشود. فضای عمومی از ظرفیت بیانگری فرهنگی، سیاسی و اجتماعی برخوردار است.
یک مکان زمانی عمومی است که در عین کنترلشدن توسط مقامات دولتی، به مردم بهعنوان یک کل توجه داشته و میان همۀ اعضای یک جامعه به اشتراک گذاشته شود. در نگاهی عمیقتر فضای عمومی، ساختاری اجتماعی-مکانی و دارای ماهیتی متلون و چندگانه است.
زیرا تحت تأثیر نیروهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل گرفته و با عاملیت مدیران شهری، شهروندان و طراحان موجودیت مییابد. در نتیجۀ این امر چگونگی فضاهای عمومی تحت تأثیر زورآزمایی و مناقشۀ نهادهای مختلف از جمله جامعه و دولت دربارۀ فضا قرار دارد.
امروزه فضاهای عمومی نقاط استراتژیکی در شهرها به شمار آمده و فراتر از نقش اجتماعی و سیاسی خود، جایگاه مهمی بهعنوان مقاصد گردشگری در سطح شهرها دارند. این درحالی است که در برخی نمونهها اگرچه نهادهایی چون دولت و مدیریت شهری هدف از ساخت فضا را غنا بخشیدن به حیات اجتماعی و گردشگری معرفی میکنند، اما در واقعیت رکود زندگی اجتماعی در فضاهای عمومی مذکور سؤال برانگیز است.
شهرها بهعنوان توپولوژی نهادها، نیروها و جریانهای متعدد و متقاطع مطرحاند که برآیند و نیروی ترکیبی آنها توسعۀ شهر را شکل میدهد. بر این اساس هر یک از نیروها و عوامل مؤثر بر فضای عمومی به منظور دستیابی به اهداف مختلف اجتماعی، مدنی، فراغتی و اقتصادی خود از فضا بهمثابۀ منبعی قابل استفاده بهره میجویند. چنانچه دولتها اغلب از فضا برای کنترل جوامع و ایجاد نظم اجتماعی مطلوب خود استفاده میکنند.
«دولتپذیری فضایی» بهعنوان زیرمجموعهای از این راهبردها معمولاً بهعنوان یک فنآوری اخیر حکمرانی فضا در شهر به تصویر کشیده میشود. قدرت برای آنکه از نظر اجتماعی سخن بگوید؛ باید از طریق فضا پا به میان بگذارد. ساخت اجتماعی فضا و مکان متشکل از فرایندی چندگانه و همواره در حال تغییر از قراردادن خود و دیگران در ماتریس روابط قدرت است؛ نه تثبیت فضایی هویتهایی که صرفاً براساس سلطه شکل میگیرند.
در دیدگاهی که فضای عمومی، فضای قدرت و سلطه محسوب میشود؛ نهادهای مهم جامعۀ مدرن، به ویژه نهادهای مالکیت خصوصی و دولت مدرن، بیوقفه حقوق همۀ مردم برای دسترسی به فضای عمومی را نقض میکنند.
بر این اساس استفاده دولت از فضاهای عمومی بهعنوان چارچوب قدرت و عامل ایجاد نظم اجتماعی مطلوب در بسیاری شهرها از جمله کلانشهر تهران رواج دارد. پیشینۀ میدان ولیعصر نشانگر عملکرد آن بهعنوان یک شریان حرکتی با نامگذاری حکومتی – نام پیشین میدان ولیعهد- است و عملاً در فضای مرکزی میدان ولیعصر زندگی و تعاملات اجتماعی خاصی جریان نداشته است.
پروژۀ بازسازی میدان ولیعصر (عج) در ماههای پایانی سال 1395 آخرین عملیات عمرانی خود را سپری کرد و در ۷ طبقه و با ۴۵ هزار متر ساختمان قابل بهرهبرداری در اسفند ماه افتتاح شد.
طرح توسعۀ این میدان با عنوان «ایوان انتظار» شامل فضای شهری برنامهریزی و ساخته شده توسط شهرداری است که زیر سطح زمین در میدان ولیعصر (عج) جهت تسهیل عبور و مرور، استفاده از محیط شهری و خطوط مترو ساخته شده و از سوی شهرداری تهران با بیاناتی چون «اولین پلازای شهر تهران»، «پاتوق اجتماعی» و «محل توقف شهروندان» به شهروندان معرفی شده است.
بر خلاف تأکید برخی از مسئولین بر ساخت پلازا به منظور ایجاد فضای فراغت و گردشگری در متن سفرهای درونشهری، استفادۀ روزمرۀ شهروندان از این فضا، به زیرگذری برای رسیدن به ایستگاه مترو محدود شده است.
بهگونهای که تنها در مواردی معدود با سازماندهی برنامههای جمعی خاص از سوی مدیریت شهری و نهادهای سیاسی، شاهد گردهمایی جمعیت بالایی در این پلازا هستیم. این در حالی است که رویدادهای مذکور اغلب رنگ و بوی سیاسی داشته و پذیرای گروه محدودی از جامعۀ متکثر و چندگانۀ شهروندان تهرانی است
عدم توجه به تأثیر جانمایی مناسب در شکلگیری فضای عمومی موفق، در سرمایهگذاری مدیریت شهری بر میدان ولیعصر (عج) با عملکرد فلکۀ شهری و گره ترافیکی به چشم میخورد.
در ادامه نقاط ضعف اولیهای چون محو شدن نماد خاطرهانگیز میدان و جایگزینی سازهای زیرزمینی با محدود ساختن دسترسی بصری و عدم سهولت دسترسی فیزیکی در پلازای میدان ولیعصر تهران وجود دارد که مدیریت و طراحی کالبدی به شدت برنامهریزیشده و دقیق نیز قادر به بهبود عملکرد اجتماعی فضای آن نیست.
در عین حال نپرداختن به جزئیاتی چون وجود فضای مناسب نشستن، آسایش حرارتی، مقیاس انسانی و ساختار چندعملکردی، به ناکارآمدی فضا در شکلدهی به حیات اجتماعی و تأمین فراغت دامن زده است. بهگونهای که اندکی پس از افتتاح طرح انتقادات مختلفی از سوی صاحبنظران حوزۀ شهر، به عملکرد فضا و بهویژه عدم هماهنگی میان نتایج طرح ساماندهی با نام پلازا بهعنوان هدفگذاری اولیه وارد شده است.
در نگاهی فراگیرتر رویکرد سیاسی به فضا، در نمونۀ میدان ولیعصر (عج) و دیگر نمونههای مشابه آن مسئلهساز شده است؛ فضاهای عمومی که بدون توجه به خواستهها و نیازهای شهر و جامعه در زمینۀ فراغت و گردشگری انتخاب شده و بهعنوان بستری برای نمایش قدرت و کسب اعتبار حاکمیت مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
این مسئله محدود به کلانشهرهایی چون تهران نیست چرا که «کنترل سازمان فضایی و اقتدار بر استفاده از آن، از ابزارهای اصلی بازتولید روابط قدرت اجتماعی است».
بهرهبرداری نهادهای قدرت از فضا در سطح شهر تهران از درجات مختلفی برخوردار است. این مسئله در طرح ساماندهی میدان ولیعصر (عج) در لایههای پنهانتر با سویۀ نظری ایدئولوژیک به فضا در قالب نامگذاری خاص آن دیده شده و با برگزاری رویدادهای برنامهریزیشده از سوی دولت تکمیل میشود.
مجموعۀ این مسائل مانع از اتلاق نام فضای عمومی با دسترسی آزاد و همگانی و بدون محدودیتهای مدنی برای تمام اقشار شده است. به گونهای که علیرغم تمهیدات اندیشیده شده –هرچند سطحی و محدود به کالبد محیط- تنها در مواقع و شرایطی خاص شاهد شکلگیری روابط اجتماعی در فضای پلازا هستیم.
ارزیابی نمونههایی نظیر پلازای ایوان انتظار نشان میدهد کلانشهرهایی چون تهران فراتر از یک پدیدۀ ثابت و قابلبرنامهریزی با قوانین مشخص، به محل گفتگوهای متناقض فرهنگی، زیباییشناختی، سیاسی و اقتصادی مطرح هستند.
این مسئله در تقابل اهداف اجتماعی و گردشگری تعریف شده برای فضاهای عمومی و فاصلهگرفتن واقعیت روزمرۀ این فضاها از تعریف فضای عمومی بهعنوان بستری برای شکلگیری و اعتلای زندگی اجتماعی، نمودی پررنگتر مییابد.
چرا که در کنار تغییر ماهیت شهرها، جوامع شهری و ساختارهای سیاسی تغییر یافتهاند و از مکانهایی در سنتها و روالهای خاص اجتماعی گنجانده شده به فضاهای غیرشخصی و تولیدشده توسط ملاحظات اقتصادی، سیاسی و مدیریتی تحول یافتهاند. باز بودن این پرسش که چه کسی میتواند فضای عمومی را اشغال کرده و در نتیجه معنا و تصویری از شهر ارائه دهد؛ منجر به شکلگیری فضاهای منفعل و بیتأثیر بر زندگی شهری شده است.
این فضاها به جای آنکه به عموم مردم خدمت کنند تنها در زمانهای معین و به شکل برنامهریزی شده توسط افراد مشخص مورد استفاده قرار میگیرند و از این رو مجرایی برای ابراز و نمایش مفاهیم ایدوئولوژیک هستند. محور قرارگرفتن نهادهای قدرت، استفاده از فضا بهمثابۀ ابژه و ابزاری برای تسلط و نمایش قدرت، استفادۀ ایدئولوژیک از فضا و زیر سؤال رفتن معنای فضای عمومی بهعنوان بستر شکلگیری زندگی اجتماعی و مدنی در شهر را در پی دارد.
یک فضای عمومی موفق برای شکلگیری و پا به میان گذاشتن، به اثرگذاری سازندۀ شهروندان نیاز دارد. در پرداختن به ویژگیهای عملکردی ضروری برای شکلگیری یک فضای عمومی موفق و مطرح بهعنوان مقصد گردشگری شهری، توجه کافی به نقش و عملکرد آن برای کاربران و شناخت کامل نسبت به ویژگیها، خواستهها و نیازهای مخاطبان ضروری است.
اگرچه فضاهای عمومی مکان نمایش و بزرگداشت روایات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یادآور قدرت یک گروه هستند اما حذف و یا کم شدن سهم و بهرۀ هر یک از ذینفعان، تمایز واضحی در چگونگی فضای عمومی ایجاد میکند.
بر این اساس شکلگیری فضای عمومی کارآمد و مطرح در سطح شهر نیازمند فاصلهگرفتن از سویههای سیاسی یکجانبه به فضا بهعنوان بستر تجلی قدرت است. نابرابری اجتماعی در بهرهوری از فضا بر مبنای سویههای فکری تأییدشده، انحصارپذیری فضایی و زیر سؤال رفتن معنای فضای عمومی بهعنوان یک فضای متعلق به عموم را به همراه دارد و در نمونۀ پلازای ایوان انتظار، ادعاهایی چون «پاتوق اجتماعی» و «اولین پلازای شهری تهران» را زیر سؤال میبرد.
زیرا فضای عمومی مذکور تنها ویترین نمایش قدرت و ایدئولوژی حاکمیت بوده و محقق شدن ادعاهای بیان شده از سوی مدیریت شهری، فرایندهایی فراگیر و همهشمول را برای ایجاد مکانی مشترک با ماهیت ازپیش تعیین نشده و قابلدسترسی برای آحاد مختلف جامعه میطلبد.
این در حالی است که درپیشگرفتن رویکرد اجتماعی و گردشگری به حیات اجتماعی و مدنی ساکنان در حوزۀ عمومی شهر بایستی با توجه کافی به ماهیت کالبدی-معنایی و جوهرۀ اجتماعی و پویندۀ شهر صورت پذیرفته و رویکردها نسبت به فضای عمومی بهعنوان محمل شکلگیری شهروندی و زندگی شهری، به دور از رویکردهای بخشینگر و تکساحتی باشد.
برگرفته از مقاله «مقصد گردشگری و پاتوق اجتماعی یا ویترین نمایش قدرت و ایدئولوژی؟ ارزیابی طرح بازسازی میدان ولیعصر (عج) در شهر تهران نوشته حمیده ابرقوییفرد که در شماره 12 نشریه گردشگری فرهنگ منتشر شده است.
برای مطالعه متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید.