فرهنگ گردشگری، در کجای سیاست های کلان این سرزمین جای دارد؟
صنعت گردشگری یکی از مهمترین بخش های درآمدزایی اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده است. سفرهای بالغ بر یک میلیارد نفر در جهان، کشورهایی از جمله امریکا، اسپانیا، فرانسه و چین را با درآمدهای میلیارد دلاری از صنعت گردشگری بهره مند ساخته است، به طوریکه کشور امریکا با درآمد بالغ بر 200 میلیارد دلار اولین رتبه توسعه اقتصادی گردشگری را کسب نموده است. آمارهای دیگر نیز اشاره به فضای رقابتی صنعت گردشگری در بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دارد.
نتایج تحقیقات حاکی از این مطلب است که فعالیت های کشورهای با درآمد بالا در صنعت گردشگری، منوط به سیاست گذاری در سطح کلان بوده که بر پایه چشم انداز، هدف گذاری و حرکت در مسیر یک برنامه ریزی بنا شده است. در این راستا برخی کشورهای در حال توسعه از جمله مالزی و ترکیه، از این نگرش بهرهمند گشته و مسیر توسعه اقتصادی را بر مبنای صنعت گردشگری فراهم نموده اند.
گردشگری فراتر از حد تصور، صرفا یک تفریح و سرگرمی و یا رفتار خودجوش و یا سبک زندگی خانوادگی است، گردشگری در حال حاضر در سایر کشورهای جهان، سایه ای سنگین بر اقتصاد آنها افکنده و بخش جدایی ناپذیر توسعه نگریسته می شود. با این حال و با توجه به رشد روزافزون این صنعت در جهان، که به عنوان یک محور مولد اقتصادی و موتور توسعه نگریسته می شود، رد پای این صنعت در نگاه کلان گردشگری ایران کجاست؟
گمانه زنی های بسیاری از گردشگری به عنوان یک فعالیت درآمدزای اقتصادی و راه برون رفت و رهایی از اقتصاد تک محصولی در ایران شده است، با این حال گویی نتایجی از این گمان ها دیده نمی شود و این صنعت هنوز از جایگاه ارزشمند و حیاتی برخوردار نیست، چرا که رفتارها و دیدگاه های مطرح شده خبر از این حکایت دارد. صرف نظر از فعالیت، بی شک نگرش منجر به شکل گیری رفتار در یک جامعه می گردد. وقتی نگرشی کلان محور و در سطح ملی به این صنعت وجود نداشته باشد، نمی توان انتظار رفتار و حرکتی یکپارچه در سراسر کشور داشت. و این نگرش، همان «فرهنگ گردشگری» قلمداد می گردد.
سمت و سوی فعالیت های گردشگری ایران در ایجاد و القای فرهنگ گردشگری نهفته است. فرهنگی که صحبت از ضرورت، نیاز و الزام در آن باشد، فرهنگی که نگرش ها، و تفکرات جامعه را در خصوص این صنعت تغییر دهد. تا زمانی که یک رویکرد در فرهنگ رفتاری یک جامعه دیده نشود، نمی توان انتظار داشت تا شاهد رفتارهای عمل گرایانه در آن بود. شاید امروز نیازمند ارتقا و ترفیع فرهنگ گردشگری در سیاست های کلان گردشگری هستیم.
ارتقا و ترفیع فرهنگ گردشگری یک رویکرد دوسویه و چند جانبه است. بیشک ارتقای فرهنگ گردشگری در یک جامعه تنها از سوی مردم محلی رخ نخواهد داد و نیازمند تزریق اهمیت و ضرورت این صنعت از سوی تصمیمگیرندگان و متولیان صنعت است. نگاهی که این ضرورت را از بالا به پایین و سطح جامعه تسری نماید.
از سال های پیش شاهد فعالیت هایی در حوزه کلان گردشگری بوده ایم، از جمله مهمترین آنها می توان به تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اشاره نمود. اگرچه چنین تشکلات سازمانی اشاره به اهمیت موضوع داشته و اقدامی در جهت تاکید هر چه بیشتر به آن بوده است، با این حال در بررسی ها و نتایج بدست آمده شاید تحول عظیم و یا اقدامی کلان در درون فعالیت های این صنعت رخ نداده است.
فرهنگ گردشگری نگاه درون به بیرون فعالیت های اقتصادی ایران است، نگاهی که می تواند از درون غنای منابع، فرهنگ و جاذبه های گردشگری ایران، گردشگری را آنگونه که باید توسعه بخشد تا مسیر پیشرفت ایران بدون اتکا به اقتصاد تک محصولی را بهبود دهد.
درخصوص جاذبه های گردشگری ایران، چه در داخل، که در مطالعات خارجی صحبت های بسیار شده است، اما برنامه، یا یک وحدت رویه در بهره برداری از آنها دیده نمی شود. حرکت به سمت و سوی تحقق اهداف کلان ملی نیست، رفتارها سطحی و یا جزئی در برخی بخش ها وجود دارد که نمی تواند آنچنان که می تواند و قابلیت دارد، اثرگذار باشد. بی گمان نگرش ها و رویکردهای مدیران در سطح کلان تعیین کننده فعالیت های رده های میانی و سطح عملیاتی خواهد بود.
وزارتخانه در سیاق یک رکن رسمی، وظیفه و عهده دار ایجاد یک سیاست گذاری کلان در سیستم گردشگری است که تحول آفرین باشد، با این حال اگر این رویکرد در آن مشاهده نگردد، صرفا شاهد رفتارهای روزمرگی و اداری در یک سازمان دولتی خواهیم بود.
هنگامی که کرسیهای تصمیمگیرندگان، یک برنامه جداگانه برای ترویج فرهنگ گردشگری در میان جامعه ایران داشته باشند میتوان امیدوار بود تا شاهد اجرای هر چه بهتر برنامهها باشیم. در این میان یک برنامه یکپارچه با هدف همسوسازی جامعه ایران و توسعه صنعت در نگاه برنامهریزان ضرورت مییابد. هنگامی که برنامههای توسعه صنعت صرفا متمرکز بر عرضهکنندگان گردشگری نباشد و بهبود فرهنگ گردشگری را در میان مردم جامعه ایرانی در نظر بگیرد، آنگاه شاهد توسعه همه جانبه فرهنگ گردشگری خواهیم بود. رویکردی همافزا و یکپارچه با حرکتی هدفمند.
کرسی های دولتی بستر و جایگاه مناسب جهت ارتقای فرهنگ گردشگری ایران در سیاست های کلان است. شکل گیری چشم انداز، هدف گذاری و برنامه ریزی توسعه صنعت گردشگری، نیازمند ارتقای فرهنگ گردشگری است، و این فرهنگ صحبت از ضرورت ها و نیازهای جامعه دارد. از یک روستای دورافتاده در ایران تا بناها و جاذبه های شهری، همگی نیازمند فرهنگ گردشگری است.
ترفیع و بهبود جایگاه گردشگری در اذهان دولتمردان، سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان دولتی و خصوصی است تا این رویکرد و این نگاه تزریق شده و جریان یابد. بهره مندی از رسانه های گوناگون اقدام مناسبی در این حوزه محسوب می شود. تخصیص منابع دروس آموزشی در دوران تحصیل دانش آموزان، دانشجویان، برگزاری کرسی های ترویجی، نشست های تخصصی، همایش، و کرسی های خبری همگی اقداماتی است که این توسعه فرهنگی را سهل الوصول کرده و می تواند در مسیر حرکت و بستر سازی مفید واقع گردد.