فضای باز عمومی در پیرامون واحدهای مسکونی را در چه شرایطی می توان یک امکان خوب محسوب کرد نه یک معضل؟ از متخصصان شهرسازی و معماری گرفته تا مشاوران حقوقی و ملکی هریک از دید خود ارزش ها و معضلاتی رسمی و غیر رسمی را در پاسخ به پرسش فوق بیان می کنند. اگر از دریچه ملزومات زندگی روزانه و عادی ساکنان شهر به برآیند آن ها نگاه شود معضلات غیر رسمی نیز نیازمند وارد شدن به فضای بحث رسمی و توجه بیشتر هستند.
آنچه تاکنون به طور رسمی و قانونی از جهت ارزش یا معضل به آن توجه شده بیشتر در مقیاس کلان است. مثلا یک فضای باز عمومی در پیرامون واحد مسکونی می تواند ارزش ملک را افزایش دهد، دید باز فراهم کند، نور و تهویه فراهم کند؛ امکان زندگی پیاده و تعامل اجتماعی را افزایش دهد. یا برای آلودگی صوتی بزرگراه دیوار عایق صوتی اجرا می شود؛ و حریم هایی برای بزرگراه، برق فشار قوی یا کانال ها (آن هم از جهت حفظ تاسیسات نه واحد مسکونی) وجود دارد.
پرداختن به معضلات غیر رسمی عملا بر دوش سامانه های 137، 110، 125 و نظایر آن و نهایتا شوراهای حل اختلاف و دادگاه است و ارزش های خرد نیز در پروژه های لوکس با هزینه زیاد دنبال می شوند (مثلا داشتن تراسی وسیع به شهر برای دیدن رنگین کمان، مه، کوه، طلوع، غروب و …). چراکه در مقیاس خرد شرایط موردی می شوند و نه خاصی از یک عام.
مثلا میدان صنعت در مقیاس کلان یک گره ترافیکی با معابر عریض، خلوت و مشجر و نیز خطوط اتوبوس، تاکسی، مترو و دوچرخه به اصلی ترین نقاط شهر است که امکانی مهم برای واحدهای مسکونی حساب می شود ولی در مقیاس خرد مجموعه ای از معضلات غیر رسمی است. معضلاتی که کوچک و موقت ولی تکرار شونده و باعث سلب آسایش هستند و عملا رفع معضلاتش در وضع جاری با سامانه ها به راحتی شدنی نیست.
این قبیل معضلات و ارزش های در مقیاس خرد که عملکرد کل را مختل می کنند ولی کم اهمیت شمرده می شوند در منظر شهر کم نیستند. لیست بلندی از این معضلات و ارزش های خردی که هستند ولی به حساب آورده نمی شوند می توان تهیه کرد که البته موضوع این نوشتار نیست. مهم تشخیص نیازهای واقعی در جریان زندگی است که برخی از دیسیپلین های جاری چابکی لازم برای پرداختن به آن را ندارند. چراکه بعضی از معضلات ریشه در مبانی خاصی نظیر مفهوم باهم بودگی، مالکیت خصوصی، فایده، نظم و قدرت دارد که برای آن دیسیپلین ها تخطی ناپذیر و بازاندیشی درباره آن ها موضوعیت ندارد.
از این رو دیسیپلین های میان رشته چابک تری که توان پرداختن به مفاهیم و ایجاد تغییر در نگاه را دارند باید با انجام مطالعات موردی و شاهد پایه بدون از پیش تثبیت شدگی[1] به این ارزش ها و معضلات خرد توجه کنند. اکنون آن نقشی مغفول است که بتواند قبل از راه حل های قانونی و قضایی عمل کند. چیزی شبیه به امن و ایمن ساختن از طریق طراحی محیط (CPTED[2]). در این نوع طراحی فرصت های بروز جرم در محیط از طریق طراحی کاهش داده می شود.
مثلا دسترسی ها یا امکان نظارت به گونه ای که کاهش دهنده امکان جرم یا تخلف باشد تنظیم می شود؛ البته نه از طریق بازدارندگی های معمول نظیر نرده آهنی و حفاظت پلیسی بلکه از طریق طراحی به شیوه زمین تا معضلات غیر رسمی کاهش یافته و نیز مانع بروز فرصت جرم باشد[3]. ایده اولیه این نگاه به نام «پنجره شکسته[4]» معروف است.
در واقع ایجاب کردن از طریق طراحی باید اصل باشد؛ بنابراین فضای باز عمومی در شرایطی می تواند برای واحدهای مسکونی یک امکان خوب محسوب شود که به کل و جز از طریق طراحی منظر به طور متوازن توجه و پرداخته شود تا ارتباط ساکنان با شهر در سطحِ پیوند شکننده سامانه های پیگیری معیوب و قضایی نباشد.
[1] برای آشنایی بیشتر با این مفهوم به کتاب وسایل بی هدف نوشته جورجو اگامبن رجوع شود.
[2] Crime Prevention Through Environmental Design
[3] باید توجه داشت تخلف و جرم در چه پارادایمی تعریف می شود.
[4] ساختمانی را در نظر بگیرید که چند پنجره شکسته دارد. اگر این پنجره ها تعمیر نشوند، احتمالا افراد خرابکار، (در مقایسه با یک ساختمان سالم) تمایل بیشتری به تخریب سایر پنجره ها خواهند داشت. حتی ممکن است وارد آن ساختمان شوند و اگر کسی ساکن آنجا نباشد، آنجا را اشغال کنند.