در اتخاذ تدبیر برای نما، از بین رنگ، مصالح و بدنه کدامیک بیشترین تاثیر را ادراک نما و به تبع آشفتگی در آن دارد؟
در بخش اول این یادداشت با عنوان “تشکیک در سهم نما و معماری در آشفتگی سیمای شهر” به سهم نما در آشفتگی سیمای شهری پرداخته شد و گفته شد که دامنه دید انسان بیش از آنکه متوجه بالای خط افق چشم باشد، آنچه را که در حوزه پایین خط افق قرار می گیرد، می بیند. بر این مبنا در توزین عناصر اثرگذار در آشفتگی سیمای شهری، سهم کف و عوارض آن بیش از سهم بدنه و نما و در نتیجه ضوابط و مصوباتی که با ساماندهی نما به دنبال حل مسئله آشفتگی سیما هستند، دچار اشتباه راهبردی ارزیابی می شوند.
در این یادداشت ناظر به راهبرد دوم یعنی تمکین به اقتضائات ضرورت امروز و اصلاح ضوابط و مصوبات موجود، به سهم عناصر سازنده نما در بروز آشفتگی پرداخته می شود. به طور کلی ادراک صفحه نما بیشتر در حال حرکت پیاده یا سواره به موازات صفحه نما صورت می گیرد. به عبارت دیگر نما در بسیاری از موارد بیش از آنکه به عنوان آنچه از روبرو دیده میشود به نظر بیننده بیاید عمدتا به صورت دو صفحه موازی در طرفین ناظر به نظر او می آید.
این موضوع بیانگر یکی از نقاط ضعف اسناد و مدارک ساخت بنا است. در حالی که نما به صورت سه بعدی و با توجه به مشخصه های فیزیولوژیک چشم انسان ادراک می شود. قضاوت درباره آن بر اساس نقشه های دو بعدی یا تصاویر سه بعدی خارج از مشخصه های دید چشم انسانی خطا است. آنچه بیشتر به چشم ناظر می آید نه همه نما (آنطور که در نقشه های دوبعدی دیده می شود) بلکه عمدتا طبقه همکف و اول در حوزه دید ناظر قرار می گیرد. لذا تغییر صفحه بدنه در مقایسه با مصالح و رنگ در ادراک آشفتگی سهم بیشتری دارد.
چنانکه در تصویر 1 دیده می شود هر گونه پیش آمدگی در صفحه بدنه معبر، از نظر تصویری که از آن بر چشم ناظر نقش می بندد نقش مهمی در ادراک آن بدنه در نظر ناظر دارد. توضیح اینکه اگر تصویر پیش آمدگی با تصویری که از بدنه بدون تغییر در چشم بیننده با هم مقایسه شود ملاحظه می گردد که تصویر یک پیش آمدگی مختصر در چشم ناظر، متناظر است با تصویری که طول قابل توجهی از بدنه در چشم ناظر ایجاد می کند. اگر اثر پیش آمدگی، مصالح و رنگ نما با این معیار سنجیده شود ملاحظه می گردد که تاثیر پیش آمدگی از دو عنصر دیگر و حتی اشکال بازشوهای نما بیشتر است.
خروجی این تحلیل در حوزه بنده های شهری این است که حتی الامکان می بایست از تغییر صفحه بدنه ها خودداری کرد و در این میان همان طور که پیشتر توضیح داده شد عدم تغییر بدنه در طبقات همکف و اول از همسازی بدنه های در طبقات بالاتر اهمیت بیشتری دارد. به طور مشخص در ضوابط نماسازی شهر تهران، می توان کنسول هایی را که در معابر شهری به سمت معبر داده می شوند از این نظر قابل نقد دانست. به خصوص در جاهایی که به دلیل شیب زمین، پلکانی شدن کنسول ها بر بی نظمی بدنه تاکید می کند.
این امر به طور خاص در نظم دهی به بدنه در تفکیک های غیر شطرنجی پلاک ها مانند آنچه در کل های کوچکی همچون هسته های روستایی شهر تهران دیده می شود، نقش کلیدی ایفا می کند.