هایدگر می گفت: «آدمیان مدرن به فراموشی نسبت به چگونگی سکونت دچار گشتهاند. بدین سبب چگونه در خانه بودن و ساختن را نیز به فراموشی میسپارند. اکنون آنان بدون آنکه مکان را تحت سکونت خود در آورند تنها در آن حضور دارند».
دوگانگی مفهوم خانه و آپارتمان باعث به وجود آمدن نوعی رویکرد رمانتیک نسبت به زندگی در خانههای حیاط دار با پنجدری و آفتابی که تا نیمۀ اتاق پرتوان خود را میکشد، شده است.
انتقاد مداوم از اینکه بشر امروزی در خانه، زندگی نمیکند، در خوابگاه میخوابد، در خواب کار و حرکت میکند و هرگز با مفهوم خانه آشنایی حاصل نخواهد کرد، باعث عدم پذیرش روند در حال تغییر زندگی است که بطن و صورت را دگرگون میکند.
دلیل این مشکل، زندگی در آپارتمان نیست. مسأله ناشی از فراموشکردن «هستی» و مشغولشدن به «چیستی» اشیاست. این محصول علم است، علم برای انسان رفاه آورد، اما سعادت نه.
سعادتمندی انسان با سکونت او در اپارتمان در تعارض نیست، انسان اگر به هستی و طبیعت خود و محیط نظر کند، با حفظ رفاه، سعادتمند هم میشود.