تصمیم گیری در مدیریت اقدامات منظر
باتوجه به اجتناب ناپذیری تفسیر و پویایی در منظر و به تبع تعارض منافع، در هنگام اقدام در منظر چگونه می توان تصمیم گرفت؟
برای تصمیم گیری، دست یابی به عینیت همیشه جذاب بوده است. ولی با مطرح شدن ضرورت توجه به فهم و تفاوت انسان ها و شرایط، نسبیت نیز جذابیت پیدا کرد؛ حال آنکه عینیت و نسبیت دو روی یک سکه هستند. یعنی هر دو مختل کننده تصمیم گیری هستند. اولی با تصلب و دومی با بی عملی.
در این شرایط اگر عینیتی بین الاذهانی را مبنای تصمیم گیری بدانیم، چون امکان بررسی مسئله از تمام زوایای متعدد و کامل همیشه فراهم نیست و در صورت عملی بودن نیز کنترل نادانی و خباثت لازم است، چگونگی تصمیم گرفتن برای اقدام کردن در منظر نیازمند توجه است. در مسائل کلیدی منظر که شرایط غامض، مبهم و ناآشنا است به جای راه حل های چشمی و تصمیم گیری های منطبق بر مد، در دو گام می توان گزینه های پیش رو برای تصمیم گیری را محدود و در نهایت تصمیمی قابل تشریح اتخاذ کرد: اول، تامین اعتبار درونی و دوم تامین اعتبار بیرونی.
گام اول یعنی اگر سلسله هدف، راهبرد، سیاست و اقدام را در نظر بگیریم مجموع آن ها باید اعتبار درونی داشته باشند و دچار تناقض نباشد. مثلا اگر در هدف، حفظ یا احیای طبیعت خواسته شده ولی در اقدام از ساخت بنا و مصنوعات فراوان صحبت شده است یعنی این گزینه برای اقدام در منظر اعتبار درونی ندارد.
ولی این اعتبار درونی کفایت نمی کند حتی اگر فقط یک گزینه باقی مانده باشد و بقیه گزینه ها برای اقدام در منظر به واسطه نداشتن اعتبار درونی حذف شوند. در گام دوم به اعتبار بیرونی احتیاج است. اعتبار بیرونی یعنی با معیار و شاخصی فراتر از اعتبار درونی، آن اقدام سنجیده شود. خلاف تصور رایج، معیار اعتبار بیرونی در منظر باید دادخواهی باشد و نه مفید بودن. البته نباید دادخواهی را به معنی مفید نبودن دانست و آن را نیز نباید محدود به انسان کرد. مفید بودن، در سایه دادخواهی (متفاوت از عدالت خواهی) معنا دارد.
برای مثال در نمونه برجسته ای چون کاخ ورسای، اعتبار درونی تامین است چون که مفهوم پادشاهی در تمام معماری، باغ سازی، گل آرایی، تزیینات و غیره به طور هم خوان و بدون تناقض با کیفیت بسیار بالایی طرح و اجرا شده است. ولی چون در کل، مفید بودن در خدمت مفهوم پادشاهی زمان خود است بنابراین اعتبار بیرونی ندارد.
ورسای همان دزد گزیده بر یا چاقوی تیز بسیار عالی است که به خوبی اعتبار درونی دارد ولی تیزی اش نه برای پزشکی بلکه برای قتل است. قتل شکل های دیگر زندگی برای تامین زندگی پادشاه از طریق نادیده گرفتن دیده نشده ها. در این شرایط مفید بودن را چارچوب و شرط خدمت به گروهای مسلط مشخص می کند. گروه مسلطی که نه تنها ظرفیت ها را به طور مستمر بازتوزیع نمی کند بلکه از طریق سد آن به حیاتش ادامه می دهد.
بنابراین برای تصمیم گیری برای اقدام در منظر، فراتر از اعتبار درونی که شرط لازم است -با شرط توجه به مفهوم آیرونی و تفاوتش با تناقض- باید یک بازتوزیع ظرفیت ها تامین شود و نه مفید بودن صرف.