پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

ابهام در شناخت محله در دوران پیدایش

چکیده: شناخت و تبیین محله در دوران پیدایش از این جهت اهمیت دارد که پژوهشگران را قادر می ‌سازد که جوهره مفهومی محله را با وضوح بیشتری از الحاقات معنایی تشخیص دهند.

آیا مقاله «کوی (محله) در شهرهای ایرانی سده ‌های نخستین اسلامی» در تعریف و بیان ویژگی‌ های محله در این دوره موفق بوده است؟

یکی از مهم ‌ترین مباحث در تعریف مفهوم محله شناخت آن از طریق بازشناسی ابعاد مختلف آن در سنت است. این پژوهش‌ ها که رویکردی تاریخی دارند و به مفهوم محله در شهر ایرانی در سده ‌های گذشته می‌ پردازند و سعی در تبیین ویژگی ‌های آن بر اساس نمونه ‌های تاریخی دارند. یکی از اصلی‌ ترین موضوعات در رویکرد تاریخی به محله، شناخت محله در قرون‌ ابتدایی ورود اسلام به ایران است، زیرا در این مقطع زمانی شهر ایرانی تحت تاثیر اندیشه جدید – بر خلاف دیگر عرصه‌ های معماری – دچار تحول بنیادین می ‌گردد و مفهوم محله در شهر ایرانی به عنوان یکی از اصلی‌ترین عرصه‌های شهری ایرانیان «پیدایش» می ‌یابد.

شناخت و تبیین محله در دوران «پیدایش» از این جهت اهمیت دارد که پژوهشگران را قادر می ‌سازد که جوهره مفهومی محله را با وضوح بیشتری از الحاقات معنایی تشخیص دهند و در فهم معاصر معنای آن به کار ببرند. مقاله «کوی (محله) در شهرهای ایرانی سده‌ های نخستین اسلامی» از باستانی ‌راد (1391) به همین موضوع می‌ پردازد و قصد دارد ویژگی‌ های محله در شهرهای ایرانی سده‌ های نخستین را به دست دهد، با این حال بررسی این جستار نشان می ‌دهد که عدم تعریف صحیح محله و وجود دستگاه تحلیلی مدون در ارزیابی موضوعات موجب بروز ابهام و ایجاد گزاره ‌های نادرست در متن شده ‌است.

ورای آنکه متن فاقد ساختارهای مرسوم یک پژوهش علمی است، بیان تعریف غیرعلمی از مفهوم محله موجب شده تا نگارنده در تحلیل ‌های بعدی دچار خطاهای فاحشی گردد. نگارنده در ابتدای مبانی نظری بر آن شده تا تعریف کوی و محله را ارائه نماید با این حال در این بخش تنها به آوردن مترادف ‌های کلامی –که برای صحت ترادف آن برهان ‌های کافی نیز ارائه نمی ‌شود- بسنده شده‌ است. در انتها نگارنده تنها وصف‌ هایی از اهمیت محله بیان می ‌دارد ولی هرگز تعریف صریحی از محله به دست نمی‌ دهد.

عدم وجود تعریف مشخص از محله موجب شده نگارنده معیار واضحی برای تشخیص محله نداشته باشد، لذا در ادامه، بخش ‌بندی های طبقاتی شهرهای پیش از اسلام را نیز ذیل مفهوم محله نامیده شده بدون آنکه استناد باستان‌شناسی دقیقی یا حتی توصیفی از انطباق این دو الگو با یکدیگر به دست دهد. این ادعا بارها در طول مقاله تکرار شده ولی برای آن برهان های مستدلی ارائه نشده است. این موضوع موجب می ‌شود فهم صحیح از عوامل «پیدایش» محله دچار ابهام و خطا گردد.

ابهام در شناخت محله در دوران پیدایش
تصویر 1: ابهام در شناخت محله در دوران پیدایش

از طرفی آنطور که نویسنده در بیان مسئله آورده بود، هدف پژوهش، یافتن ویژگی‌ های محله‌ های قرون نخستین اسلام است ولی توضیحی داده نشده که چه معیارهایی برای شناخت محله وجود دارد و از چه جنبه ‌هایی می‌توان به شناخت محله دست یافت. به عبارتی نگارنده دستگاه تحلیلی مدونی ارائه نمی ‌دهد که از طریق آن بتوان محله را شناخت. لذا فرایند شناخت محله از طریق جنبه‌ هایی صورت می‌ گیرد که قادر به ایجاد یک کلیت مفهومی نیستند.

به آن معنی که نگارنده در تلاش است که شناخت محله را از ذیل موضوعات «مفهوم کوی و محله در شهر ایرانی»، «جایگاه محله در شهر ایرانی»، «ترکیب اجتماعی محله در سده های نخستین»، «محله از منظر تاریخ نوشته‌های محلی»، «مسجد، و اماکن مذهبی و علمی در پیوند با محله»، «بازار در پیوند با محله»، «میدانگاه در هسته مرکزی محله‌ ها» ایجاد نماید در حالی که سه دسته نخست به کل‌ ها اشاره دارد و سه دسته بعدی به اجزاء اشاره دارد.

نگارنده در چنین منطقی نیز به تمام وجوه موضوع اشاره ننموده؛ برای مثال کاربری‌ های عمومی چون آب ‌انبارها یا حمام ‌ها در ذیل هیچ کدام از این دسته‌ ها قرار نمی ‌گیرند. لذا به نظر می‌ رسد در این منطق نمی‌ توان بیانی از محله سنتی به دست داد که جامعیت کافی برای بیان تمامی وجوه را به دست دهد.

چنانکه آورده شد فقدان تعریف صحیح از محله و وجود دستگاه تحلیلی مدون موجب شده تا متن که به موضوع مهم شناخت مفهوم محله در دوران «پیدایش» می پردازد، فاقد انسجام در ساختار و دقت در محتوا شود. ورای آنکه مقاله فاقد ساختارهای لازم یک متن پژوهشی علمی مانند سوال پژوهش، فرضیه، روش تحقیق، پیشینه تحقیق و بحث است، فقدان هر کدام از بخش‌ های فوق‌ الذکر موجب ضربه به فرایند تحلیل و ارزیابی داده‌ ها شده و عدم ارائه استدلال‌ های ساختارمند علمی به قیمت از میان رفتن وجاهت پژوهشی متن تمام شده ‌است.

در نهایت از آنجا که در مبانی نظری چارچوب مفهومی پژوهش به خوبی تدوین نشده، نتیجه پژوهش پاره ‌ای از توصیفات و گزاره‌ های کلی است که دارای پراکندگی موضوعی ‌است. این گزاره ها که دارای یک جهت ‌گیری مفهومی متمرکز نیستند خواننده را در انتهای نوشتار به گزاره ‌های مفروض اولیه که پیش از مقاله نیز صحیح می‌ نمودند باز می‌ گرداند. به عبارتی خواننده پس از مطالعه این جستار نه تنها با دستاورد بدیعی روبرو نمی ‌شود بلکه چیزی بیش از توصیفاتی پراکنده، غیردقیق و ناکارآمد از ویژگی ‌های محله در شهرهای ایرانی سده‌ های نخستین به دست نمی ‌آورد. 

منبع:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مرتضی همتی

مرتضی همتی

پژوهشگر دکتری معماری منظر، دانشگاه تهران
میزان مطالعه مطلب