پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

محله را شهرساز می‌سازد یا مردم؟

چکیده: از طریق طرح های بالادستی به صورت دستوری نمی توان محله ساخت و بدون توجه به مشارکت ساکنین نمی توان آنها را در ساختارهای تصنعی طرح شده در دفاتر شهرسازی اسکان داد.

نشست مجازی «سازمان فضایی محله در شهرهای شمالی» در راستای رویداد پایتخت گردشگری ساری 2022 با حضور چهار سخنران حول موضوع محله برگزار شد. یکی از مباحث مطرح شده «ناکارآمدی برنامه‌ریزی‌ ها و سیاست های شهری دولت و سازمان های محلی و تاثیر مخرب آن بر ساختار شهر ایرانی» بود که توسط دبیر نشست طرح و به مهندس مهران فرصت، عضو هیئت مدیرة سازمان نظام‌ مهندسی و ساختمان استان مازندران، ارجاع شد.

فرصت در پاسخ به موضوع طرح شده، با بیان این موضوع که «کمتر از 10% از طرح های تفصیلی و جامع بالادستی به تحقق می‌رسد … یعنی شهر را شهرسازهای ما نمی‌ سازند … در صورتی که شهر را مردم ما می‌سازند»، مهم‌ترین عامل بر هم خوردن ساختار محله‌ ای شهر ایرانی را «عدم اجرای طرح های تفصیلی و جامع» و آفت اصلی آن را «دخالت مردم در روند ساخت شهر» تشریح می‌ نماید.

این نوشتار به این تحلیل این موضوع می ‌پردازد که آیا اجرای کامل و بدون نقص طرح های تفصیلی و جامع می تواند در شهر، محله ایجاد کند؟ و پس از آن به این سوال پاسخ می‌ دهد که آیا محله موضوعی دستوری ‌ست که به بیان فرصت توسط شهرساز باید ساخته شود یا موضوعی مردم‌ نهاد است؟

پیش از هرچیز می‌ توان با قاطعیت یکی از اصلی ‌ترین عوامل اضمحلال مفهوم محله در شهر ایرانی طرح ‌های بالادستی‌ست که محصول نگرش مدرنیستی به شهر است. چنانکه با تصویب «نقشة خیابان ‌ها» در سال 1309 شمسی، نخستین دگرگونی اساسی در ساختار محله ‌هایی که تا آن زمان دچار تغییر محسوسی نشده بودند، صورت گرفت. خیابان‌ کشی بدون توجه به بافت ‌های قدیمی و تصویب قوانین مرتبط با آن، منجر به از هم گسیختگی محلات گشت. حضور قدرتمند خیابان‌ های جدید با فعالیت‌ های اقتصادی خود نیز از نقش بازار به شدت کاست و به این ترتیب سازمان محله‌ ای قدیم دچار آسیب جدی گردید.

محله را شهرساز می‌سازد یا مردم؟

اگرچه با تداوم تفکر شهری مدرن در ایران و رواج طرح‌ های توسعه شهری، در سال 1347 در طرح جامع تهران، بار دیگر واژة «محله» مطرح شد ولی معنای این واژه در این طرح بسیار با آنچه در بستر ایران وجود داشت، متفاوت بود1. نشان به آن نشان که وجود این واژه در چنین طرح‌ هایی نه تنها موجب تقویت و توسعه نظام محله نشد بلکه آن را تقلیل داد و فروکاست.

از طرفی کدام شهر را می توان مثال زد که با اجرای مو به موی طرح های جامع و تفصیلی به نمونه های موفقی در محله محوری بدل شده اند؟ مگر نه اینکه در چنین طرح هایی حتی گذر –که در ساختار محله در قلب عملکرد قرار می گیرد- مرز قلمروی محلات شناخته شده است؟2   

از طرفی بنیان مدیریت شهری بر مشارکت شهروندان استوار است و پایداری اجتماع شهری منوط به مشارکت ساختارمند شهروندان است. محله نیز به عنوان ساختاری اجتماعی-کالبدی بر حضور فعال و کنشگر شهروندان استوار است. چنانکه در سال‌های اخیر نهادهایی که از طریق حاکمیت و به طور دستوری – مانند شورایاری ها – با هدف اثرگذاری بر محلات شکل گرفته اند تا حد زیادی به دلیل فقدان پایگاه مردمی کم فروغ و بی اثر شده اند.

بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران در حوزه شهر متفق‌القول بر این موضوع تاکید دارند که عدم کارایی ساختارهای دستوری محلات در نتیجه فقدان مشارکت عمومی ساکنین راستین محلات ایجاد شده ‌است3.

علاوه بر آن در پاسخ به ادعای فرصت که ساخت مردم را مانع دستیابی به نظام محلات معرفی نموده بود، باید به این موضوع واقف بود که اثرگذاری ساخت شهروندان غالباً در مقیاس جزئی شهر است4 و خود متاثر از سازمان فضایی شهری است که توسط طرح های بالادستی –و البته مولفه های دیگر- متحول شده است. بنابراین از آنجا که نظام محله در مقیاس کل صورت می پذیرد و اثرگذاری ساخت شهروندان مقیاس جزء است –بر خلاف طرح های بالادستی که بر کل اثر می گذارند- به نظر می رسد ساخت و سازهای شهروندان مانع اصلی در اضمحلال نظام محلات نباشد.

در نهایت آنچه فرصت به عنوان «عامل» ایجاد ساختار محله محور در شهر خود به عنوان «مانع» و آنچه به عنوان «مانع» تبیین نموده یکی از بنیادی ترین «عامل» های ساختار محله در شهر است. به عبارتی به نظر می رسد خوانش فرصت از پدیدار موجود دارای تضادهای آشکاریست که در گفتار وی به چشم می خورد. بنابراین باید پیش از هر چیز محله را به عنوان موجودی مردم نهاد مفروض داشت که اگرچه از طرح شهرساز اثر می پذیرد ولی زائیده نظام اجتماعی حاکم بر شهر است.

به معنای دقیق تر اینکه تصور شود از طریق طرح های بالادستی به صورت دستوری می توان محله ساخت و بدون توجه به مشارکت ساکنین می توان آنها را در ساختارهای تصنعی طرح شده در دفاتر شهرسازی اسکان داد خیالی باطل است!

 پی‌نوشت

  1. در چنین طرح هایی معنای محله به مفهوم «واحد همسایگی» فروکاست کرده است. برای اطلاعات بیشتر به یادداشت «حذف مردم؛ سقوط از محله به واحد همسایگی» منتشر شده در مورخة ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ در «نظر آنلاین» مراجعه فرمائید.
  2. این موضوع بیانگر ضعف عمیق طرح های بالادستی در شناخت مفهوم محله است. لازم به ذکر است که مهندس فرصت نیز در کلامشان به این موضوع اشاره نمودند و به نظر می رسد این مصداق با مفهومی که پیش تر طرح کرده بودند در تضاد است.
  3. عامل مشارکت را باید جوهرة مفهوم محله در شهر دانست و بزرگترین چالش شهر امروز را نیز می توان فقدان مشارکت فعال و کنش‌گرانه ارزیابی نمود. برای اطلاعات بیشتر به یادداشت «ساختار مشارکت؛ مهم‌ ترین مانع درونی در تحقق شورایاری‌ ها» منتظر شده در مورخة ۱9 اسفند ۱۳۹۹ در «نظر آنلاین» مراجعه فرمائید.
  4. اگرچه در صورت استمرار فرایند در بلند مدت می تواند در مقیاس کل نیز اثرگذار باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مرتضی همتی

مرتضی همتی

پژوهشگر دکتری معماری منظر، دانشگاه تهران
میزان مطالعه مطلب