پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

حذف مرکز شهر؛ از الگوی اروپایی تا برنامه راهبردی آمریکایی

چکیده: مبنای طرح جامع اول تهران، تمرکز‌زدایی از مرکز شهر و آزادسازی آن از تراکم و ترافیک بود. طبق طرح، تهران به صورت خطی و با نُه مرکز جدید در شهر برنامه‌ریزی شد.

تهران از دو قرن پیش که به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد، بسرعت در مدار توسعه قرار گرفت تا جایی که امروز علاوه بر تمرکز سیاسی، قطب تمرکزگرایی فعالیتی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. توسعه شهر در حکومت پهلوی اول، که منجر به تحولات عمده سازمان فضایی تهران گردید، به صورت دستوری و بر مبنای برنامه‌ها و تصمیمات مقطعی شخص شاه بود. این اقدامات که شامل خیابان‌کشی‌های جدید و ساخت محلات مدرن بود، با تدبیر مستشاران اروپایی و با الگوبرداری از سبک «هوسمان»، انجام گرفت. در سال 1316 ه.ش، طرح ساختار شطرنجی جهت نوسازی تهران به مرحله اجرا درآمد و سازمان فضایی شهر را دگرگون کرد. با تحولات و دگرگونی‌های تهران، شهر، جنبه اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی خود را از دست داد. در این دوره شهرسازان با مبنا قرار دادن الگوهای اروپایی به خوانش جدیدی از شهر در ابعاد فعالیتی، مسکونی، اداری، اقتصادی و تفرجی پرداختند و زمینه را برای توسعه تحولات در دوره بعد مهیا ساختند. تحولات شهری در دوره پهلوی دوم مطابق با الگوهای اروپایی و آمریکایی با سرعت بیشتری ادامه یافت. در این دوره الگوبرداری از نظام شهرسازی آمریکایی با تهیه طرح جامع ویکتور گروئن، از الگویی تقلیدی به اصل و برنامه‌ای راهبردی در شهرسازی تبدیل شد.

متولی تهیه اولین طرح جامع، سازمان برنامه بوده است که در سال 1326 ه.ش. تأسیس شد. رسالت این سازمان، طرح‌ریزی و نظارت بر توسعه و عمران کشور بود. در اوایل دهه 60 میلادی، «ابوالحسن ابتهاج» ریاست سازمان برنامه را بر عهده داشت. ابتهاج قبل از ریاست سازمان، ریاست بانک‌های رهنی و ملی در ایران و بانک جهانی در آمریکا را بر عهده داشته است. وی در آغار کار، به منظور پیشبرد کار و استفاده از تجربه غربی‌ها، شماری از برجسته‌ترین مهندسین آمریکایی را به ایران آورد و بیشتر کارهای عمرانی مهم کشور مانند طرح عظیم کارون و توسعه جنوب، به سبک و سیاق آمریکایی انجام شد. در نتیجه‌ی رشد سریع جمعیت و تحولات اقتصادی و اجتماعی کشور در راستای نزدیک شدن به ایده‌آل‌های جهانی و همچنین تمرکز نظام تصمیم‌گیری، برای توسعه و ساماندهی گسترش بدون برنامه تهران، سازمان برنامه، متولی تهیه طرح جامع شد و وزارت آبادانی و مسکن، مجری طرح بود. مطابق با اصول کار ابتهاج، در تهیه طرح جامع، همکاری با شرکتی خارجی از شروط مهم انجام پروژه بوده است. اولین طرح جامع تهران در سال 1969 م. با همکاری «ویکتور گروئن» آمریکایی و مشاوره «عبدالعزیز فرمانفرمائیان» ایرانی، تهیه شد. این طرح بر اساس اندیشه مدرن در حوزه شهرسازی تهیه ﻭ ﺩﺭ ﺳــﺎﻝ 1969 ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﺷﻮﺭﺍﻯ ﻋﺎﻟﻰ ﺷﻬﺮﺳﺎﺯﻯ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻯ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﺳﻴﺪ.

حذف مرکز شهر؛ از الگوی اروپایی تا برنامه راهبردی امریکایی

نقشه شهری گروئن برای تهران به شدت تحت تأثیر فلسفه‌های طراحی مدرنیستی است. همانطور که از نگاه وی مرکز خرید به عنوان یک مکان جدید اجتماعی برای جوامع آمریکایی، کارکرد دارد، برنامه شهری تهران نیز به سلسله مراتب دقیق نظم و ساختار عملکردی در شهر می‌پردازد. بر مبنای این طرح، شهر در مقیاس‌های مختلف و کارکردهای تفکیکی، برنامه‌ریزی شده است. آنچه در تهیه طرح به آن بی‌توجه بودند، تاریخ، ترجیحات و رویدادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه تهران بود. فرمانفرمائیان نیز در این خصوص می‌گوید: «صادقانه بگویم که در طرح جامع، چیزی به نام سنت دیده نمی‌شود». به گفته وی طرح جامع از اصول شهرسازی مدرنی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی حاکم بود، پیروی می‌کرد. در طرح بر روی نقشه، مناطق کارکردی برای تهران مانند مسکونی، اداری، تجاری، …. مشخص و زیرساخت‌های حمل و نقل، تعریف شده است. مبنای این طرح، تمرکز‌زدایی از مرکز شهر و آزادسازی آن از تراکم جمعیت و ترافیک شهری با اصول شهرسازی مدرن بود. طبق طرح، تهران به صورت خطی و با تعیین مراکز نُه گانه جدید در شهر برنامه‌ریزی شد. مطابق رویکردهای شهر عملگرا در کنگره سیام و رویکرد عملگرای گروئن، مرکز شهر تهران به عنوان هسته اصلی و یکی از عملکردهای شهر، تعریف شد و جمعاً «دَه مرکز» در توسعه خطی تهران برنامه‌ریزی کردند. هر کدام از این مراکز، به عنوان مرکز در منطقه‌ای مستقل و با فعالیت‌های خاص آن ایفای نقش می‌کند.

شهرسازی معاصر تهران، با الگوپذیری از انگاره های تقلیدی شهرسازی اروپایی و امریکایی و بدون توجه به سازمان فضایی و مفهومی شهر صورت گرفت. الگویی که در لوای مفاهیم مدرن، شهر را، فارغ از فرایند سیستمی و عناصر هویتی آن، به مجموعه‌ای از مناطق کارکردی و تفکیکی تعریف و مدیریت کرد. در آغاز الگوی شهرسازی هوسمانی با تقلیدی صرف مبنای عمل در تحولات شهری تهران قرار گرفت و در دوره بعد الگوهای امریکایی به عنوان برنامه‌ای راهبردی، نظامی سازمانی یافت و حاصل آن به نام طرح‌های جامع شهری، مبنای عمل در مداخلات شهری امروز است. نگرش اصلی این طرح، برخورد «حذفی و انفعالی» با معضلات مرکز پایتخت و انجام تغییرات کالبدی بدون در نظر گرفتن هویت و مفاهیم سیستمی شهر بود. بر این اساس، مرکز به عنوان ثقل وجودی شهر، در برنامه راهبردی، حذف شد و زیرساخت‌های جدید حمل و نقل، از جمله گسترش شهر بر پایه گسترش بزرگراه‌ها و عریض‌کردن خیابان‌های موجود در بافت تاریخی آن در اولویت قرار گرفت. عدم مرکزیت در تعیین نظام «توسعه» و تقسیم‌بندی و نظم‌بخشی شهر، موجب گردید که «گسترش» بر اساس نظام منطقه‌بندی و کارکردی، از اهداف راهبردی شهر تعریف شود و افزایش شبکه حمل و نقل، کانون‌های سکونتی و تنوع گروه‌های فرهنگی-اجتماعی، در حاشیه تهران، کم‌کم زمینه را برای کلانشهر شدن آن در دوره‌های بعد فراهم ‌کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرنوش مخلص

فرنوش مخلص

دکتری منظر شهری، پژوهشکده‌نظر، ایران/ دانشگاه پاریس 8 _فرانسه
میزان مطالعه مطلب