پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

هر میدان، یک مجسمه؟!

چکیده: باید ضابطه "هر میدان، یک مجسمه" را تغییر داده و با آوردن مجسمه به حاشیه میادین که کارکردی جز فلکه ندارند، بر مسئله نصب مجسمه‌ در فضای غیرمتمرکز فائق آییم.

ساخت میدان با الگوبرداری از شهرسازی غرب از دوره پهلوی اول در شهرهای ایران رواج پیدا می‌کند. از همان دوران، نصب یک مجسمه، آبنما یا یادمان در مرکز میدان تبدیل به ضابطه‌ای برای میادین می‌شود. چنانکه اگر میدانی قرار بود ساخته شود حتماً برای نصب مجسمه آن نیز سفارش داده می‌شد یا اگر میدانی بود که مجسمه‌ای نداشت برای آن فراخوانی ترتیب می‌یافت. به گواه صاحبنظران این ضابطه مبتنی بر مرکزگرایی و جداسازی مجسمه از فضای پیرامونی ماحصل نگاه مدرنیستی به شهر است. پیش از دوران مدرن مجسمه در حاشیه میدان و در ارتباط با محیط پیرامون نصب می‌شد. زیستن اثر در حاشیه این امکان را می‌داد که آثار بیشتری در فضای میدان نصب شود. چنانکه «کامیلو زیته» در کتاب «ساخت شهر براساس مبانی هنری» مسئله ضابطة‌ دوران مدرن را چنین بازگو می‌کند که، در هر میدان هرچند هم بزرگ، اولاً در بهترین حالت تنها می‌توانیم یک مجسمه یا یادمان نصب کنیم؛ ثانیاً به دلیل نصب در مرکز و جداشدن از محیط پیرامون، اثر هنری دیگر ارتباطی با اجزای آن نخواهد داشت.

هر میدان، یک مجسمه؟!

این ضابطه و تبعات آن را می‌توان در مجسمه میدان انقلاب تهران در گذران یک قرن جستجو کنیم. در دوره پهلوی اول میدان جدیدالاحداث کرج (میدان 24 اسفند، میدان مجسمه یا میدان انقلاب فعلی) که همچون میدان‌های دیگر شکل دایره‌ای نداشت برای تبعیت از ضابطه نامبرده ابتدا جزیره‌ای در مرکز آن احداث و سپس در میانه آن مجسمه شاه نصب شد. نصب مجسمه در مرکز میدان ضمن اینکه از الگوی مدرنیستی شهرسازی تبعیت می‌کرد، معنای مورد انتظار از آن یعنی اقتدارگرایی متمرکز را نیز پوشش می‌داد. در دوران انقلاب اسلامی، مجسمه میدان – نماد قدرت حکومت پیشین- سقوط می‌کند و میدان به «انقلاب اسلامی» تغییر نام می‌دهد. به دنبال همان ضابطه این‌بار تنها با تغییر مضمون مجسمه، مدیریت شهری وقت حجمی را به عنوان نماد انقلاب در مرکز میدان نصب می‌نماید که تا اواسط دهه‌80 برجا بود. به‌نظرمی‌رسد اگرچه در موضوع مجسمه مفاهیم انقلابی و مردمی لحاظ شد، اما نصب در همان موقعیت، دلالتی بر نمایش قدرت سیاسی جدید داشته باشد. در نیمه دهه 80 مدیریت شهری به دنبال ارتقای کیفی و زیباسازی میدان و احداث ایستگاه مترو در زیر آن دستور تغییر مجسمه مرکز میدان را داد. بنابراین حجم انقلابی جابه‌جا و گنبدی در جزیره وسط میدان با نقوش تزئینی نصب شد که به دلیل شبهاتی در تزیینات فکر جایگزینی آن از سر گرفته اما یک‌دهه پس از آن عملی شد. در این برهه نیز مرکز میدان و حجم آن به سیاق گذشته محل اعتبار است. ابتدای دهه 90 و به‌دنبال طرح منظر شهری میدان برای ارتقای کیفیت فضایی و جمعی، مشاور تهیه‌کننده طرح (پژوهشکده نظر) با رویکردی مبتنی بر پیاده‌محوری، مکان‌سازی و تلفیق زندگی روزانه با هنر شهری که فراتر از خواست‌های مدرنیستی بود، این بار نه یک مجسمه که مجسمه‌هایی را در سطوح پیادة پیش‌بینی‌شده پیشنهاد و خروج از ضابطه مرکزگرای دوران مدرن را نوید می‌داد. اما با عدم پذیرش طرح پیشنهادی، باردیگر مجسمه برای مرکز میدان به فراخوان گذاشته شد و نهایتاً در تأیید و انتخاب المان‌ پیشنهادی توافقی صورت نگرفت و گنبد تزیینی دهه 80 با گنبد کاشی‌کاری‌شده فیروزه‌ای سال 96 جایگزین شد.

به‌طور کلی به نظر می‌رسد اگر بخواهیم پس از گذشت یک قرن و تجربه نامطلوب شهرسازی مدرن، شهرهایی انسان‌مدارتر و برخوردار از زیبایی آثار هنری داشته باشیم و از تکرار تجربه‌های هزینه‌بر و سلیقه‌ای پرهیز کنیم، ضروری است ضابطه “هر میدان، یک مجسمه” را تغییر دهیم و با آوردن مجسمه به حاشیه میادین شهرهایمان که کارکردی جز فلکه ندارند، بر مسئله انتخاب تنها یک اثر هنری که جمیع همه ویژگی‌های مکانی محل نصب خود باشد را با نصب شماری از مجسمه‌ها و روایت‌های مختلف از مکان در یک فضای غیرمتمرکز فائق آییم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پدیده عادلوند

پدیده عادلوند

دکتری پژوهش هنر و عضو هیئت علمی پژوهشکده نظر
میزان مطالعه مطلب