یکی از معیارهای مهم در تحلیل وضع کنونی معماری ایران (دوره معاصر) که از اساس با معماری سنتی تفاوت دارد فرآیند شکل گیری اثر است. تفاوت اساسی را در درجه اول را می توان در بازیگران فعال در اثر معماری جست و جو کرد. آنجایی که در قدیم طرح و اجرا هر دو به دست یک نفر یعنی معمار سنتی به وجود می آمده است. اساسا در سنت معماری، طرح بدون ساخت معنایی نداشت. شاید یکی از ریشه های هماهنگی و هارمونی که ما امروزه در معماری سنتی درک می کنیم و ما را به تحسین آن وا می دارد در این فرایند «پیوسته» خلق اثر معماری باشد.
گواه این هماهنگی و پیوستگی را وقتی خوب درک می کنیم که به اندک نوشته ها و نقشه ها و دستورالعمل های معماری که از گذشته به دست ما رسیده رجوع می کنیم. در این نسخه ها همواره اساس و پایه طرح ها در ارتباط و با توجه به مصالح مورد استفاده (به طور مثال آجر) بوده است. عناصر معماری و سازه ای و حتی تزیینی بر اساس شبکه های هندسی که تناسبات آن بر اساس مصالح مورد استفاده تعیین شده بود شکل می گرفتند. تعبیر «پیمون» که پیرنیا برای توضیح مدولار بودن معماری ایرانی به کار می برد نیز شاهد دیگری از ارتباط قوی بین ساخت و طراحی درمعماری سنتی ایران است.
در قرن حاضر اما هر چه به جلوتر آمده ایم علوم و فنون به سمت هر چه بیشتر تخصصی شدن و گسسته شدن رفته اند. این تخصصی شدن تاثیر بسیار شدیدی بر حرفه معماری گذاشت از آنجایی که به نوعی طرح را از ساخت جدا کرد و یا لااقل آن پیوستگی گذشته دیگر شرطی لازم به حساب نمی آید. به صورت متعارف امروز معمار نقش طراحی و مهندس عمران نقش سازنده طرح را ایفا می کند (هر چند می دانیم که این دسته بندی کمی رادیکال است و در واقعیت نقش ها در خیلی اوقات شناور هستند).
از طرفی دیگر یکی از سوژه هایی که معماری دیجیتال با قدرت در این چند سال اخیر با خود به صحنه آورده فرآیند یا رویکرد «طراحی-ساخت» (Design-Fabrication) به صورت «زنجیره» در معماری است. امروز بستر دیجیتال رشد ابزارهای رایانشی و محاسباتی و قابلیت کنترل ابزارهای ساخت (روبات ها و سی ان سی ها و غیره) را فراهم کرده است. نتیجه این فرآیند شاید نزدیکی دوباره فرایند طراحی و ساخت است که به نحوی ارتباطی عرضی پیدا کرده اند، بر خلاف ارتباط خطی که ما بین این دو در معماری مدرن به نوعی حکمفرما شده بود. از این جهت است که می توان به اهمیت این رویکرد جدید که با بستر دیجیتال به وجود آمده در جهت تعامل هر چه بیشتر فرآیند طراحی و فرآیند ساخت امیدوار بود. تبلور این تغییر را امروز به مرور در رویکردهایی به معماری با نام «رویکرد یکپارچه» (integrative design) که در آن سعی در ادغام طراحی و مسایل ساخت توسط ابزارهای رایانشی پارامتریک می شود را می بینیم.
به نظر می رسد که این روند و این فرایند جدید از جهت نزدیک کردن و ادغام طراحی و ساخت بتواند از یک طرف به ارتقاء کیفیت بناهای معماری کمک کند و از طرفی دیگر از جهت تشابه در رویکرد یکپارچه طراحی-ساخت با معماری سنتی، تفسیرهای جدید از معماری سنتی ارایه دهد.