پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

ذوق، به منزله قوه شناخت در داوری های زیبایی شناسانه

چکیده: ذوق سلیم، معیاری برای شناخت و درک معنا است. کلی‌بودن احکام ذوق به دلیل یگانگی ارواح انسانی در اصل خود و میل همۀ ارواح به حقیقت و زیبایی است.

ذوق، هم قوه‌ای است از قوای روح و معرفتی است برای درک و تشخیص و سنجش حق و باطل و زشت و زیبا و مطلوب و نامطلوب، و هم حالتی است که از این درک در دل و جان پدید می‌آید و عامل قضاوتی که درباره آن انجام می‌گیرد. ذوق، عاملی است برای درک امور معنوی از طریق صورت‌های محسوس مادی که محرک شوق و طلب می‌گردد و انسان را به تعالی وامی‌دارد.

مولانا معتقد است ذات روح از علم و آگاهی است و غذای او و میل او به نور خالص حقیقت است. جان، عین لذت و خوشی است. اما بر اثر هبوط و شرایط عالم ماده، این علم و لذت و خوشی با تاریکی جهل و رنج و اندوه آمیخته شده است و ذوق نیز از حالت اصلی خود دور شده و به چیزهایی مایل گشته است که مطابق شرایط عالم جسمانی و ماده است. روح هبوط ‌یافته که دیگر قادر نیست غذای اصلی خود را، یعنی نور بی‌حجاب را دریافت کند، در هر مرحله از تکامل یا سیر صعودی خود و بازگشت به اصل خویش، آن را از طریق واسطه‌ها و صورتها به دست می‌آورد و بدانها مایل است و از آنها لذت می‌یابد. برای تصفیه ذوق و بازگرداندن آن به حالت نخستین، تأثیر هنر بسیار راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر از مجاهدت و ریاضت است.

مولوی و نقد هنری

در مراحل آلودگی و آمیختگی، ذوق که به ادراکات حسی و احوالات متلوّن درون وابسته است، فروتر از عقل قرارمی‌گیرد و عقل سلیم است که ذوق را اصلاح و هدایت‌ ‌می‌کند. اما ذوق در مرحلۀ ناب و سلامت خود فراتر از عقل قرار می‌گیرد، اما مغایر و مخالف عقل نیست، و هرچند حیرانی عقل را به همراه دارد (زیرا احکام آن استدلالی نیست)، اما می‌تواند عقل را نیز تعالی بخشد و هدایت کند.

ذوق سلیم، معیاری برای شناخت و درک معنا و حقیقت است، داوری‌های ذوقی نه با استدلال پدید می‌آیند و نه با استدلال تغییر می‌کنند. حجتی هستند در درون جان و یقینی‌تر از استدلال. ذوق، علم نظر است نه علم مناظره. بنابراین، داوری‌های زیبایی‌شناسانۀ ذوق سلیم از جنس علم شهودی و ایمان قلبی بوده و به صورت حکمی کلی صادر می‌شود. کلی‌بودن و اعتبار عام دانستن احکام ذوق به دلیل یگانگی ارواح انسانی در اصل خود و میل همۀ ارواح به حقیقت و زیبایی است. انسان در داوری‌های زیبایی‌شناسانه براساس ذوق سلیم، دارای اختیار و مشارکت است.

مولانا هرچند مانند کانت داوری زیبایی‌شناسانه را غیرمفهومی و سوبژکتیو می‌داند، اما به اصلی متعالی معتقد است که هم در سوژه و هم در ابژه تجلی کرده و علم شهودی و ذوقی سوژه از همان اصل سرچشمه گرفته است. بنابراین، احکام ذوقی که براساس ذوق سلیم توسط فرد اعلام می‌شود، شخصی نبوده و اعتبار عام دارد. لذت ناگزیری هم که باعث صدور این حکم می‌شود، ناشی از لذت‌های سطحی و زودگذر وابسته به حواس و احوالات و عادات شخصی نبوده، بلکه ناشی از روح قدسی است که خود عین زیبایی و عین لذت است.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب