آب درخشانی به رنگ آبی تیره بر بالای دو قایق بلند شده و انتهای موج همانند پنجههایی عصبانی در هوا پخش شده و بر قایق رانان قوز کرده فرود میآید. کمی آن طرفتر موج دیگری به نظر می آید که در حقیقت به صورت مخروطی کامل همان کوه فوجییاما است و در کنتراست کاملی با دریای هماره مواج و تهدید کننده است. شکست موج کاناگاوا نمونهای از سری باسمههای چوبی چاپ رنگیای است که «سی و شش منظره از کوه فوجی (33-1826)» نامیده میشود و به دورهای از زندگی هوکوسای تعلق دارد که وی به خلق آثار فوق العاده منظرهاش مشغولبود. این مجموعه و نیز مجموعه آثار «گل و پرنده»های او، آثاری هستند که مسبب شهرت بلندآوازة او در غرب بودهاند.
اما هوکوسای کاتساشیکا در جوانی موضوعات بسیار متفاوتی را به تصویر کشید. در ژاپن منظرهپردازی به عنوان یکی از شاخههای اصلی هنر نقاشی شمرده میشد که فقط مورد توجه اشخاص نژاده و اصیل بود. بنابراین از هنرمندان طبقههای پائینتر –مانند پدر هوکوسای، سازنده آینههای قلم زنی- انتظار میرفت که برای سلیقه طبقات پائینتر هنرآفرینی کنند. مکتب «یوکی او» با همین هدف شکل گرفت. این نام به معنی «تصویری از دنیای فانی» است، و بیشتر تصویر زندگیهای خیابانی و خانههای چای را ثبت میکرد. چاپهای تئاتری نیز به شدت رواج داشتند. همانند آثار بیجینه، (تصاویر زنان زیبا).
هوکوسای کار خود را با قلم زنی روی چوب برای تهیه باسمه چوبی چاپ آغازکرد. او تختههایی را برای طرحهایی که به وسیلة هنرمندان دیگر خلق شدهبود، قلمزنی میکرد. (در ژاپن همانند اروپا در دوره دورر، مرسوم نبود که هنرمندان طرح های خودشان را برای چاپ قلمزنی کنند.) هنرمندان تختههای مجزا از هم را برای چاپ رنگهای متفاوت در اثر نهائی، کندهکاری میکردند و بعضی اوقات تا 12 تختة چاپ برای بدست آوردن یک چاپ رنگی کامل مورد استفاده قرار میگرفت. توانایی بالایی از قلم زنان باسمههای چوبی چاپ رنگی انتظار میرفت و بدون شک دستاوردهای چاپ دستی در زمان هوکوسای، هنوز در نقاط دیگر دنیا به دست نیامدهبودند.
هوکوسای خیلی زود قلمزنی را رها کرد و تقریباً از همان ابتدای شروع فعالیت هنریاش، جهت بدست آوردن روشهای جدید و بکر در ترکیببندی، از خود اشتیاقی فراوانی نشان داد. به خاطر استعداد متمایز او در طراحی، حسی از طنز در آثارش مشاهده میشود. او دوست داشت بیانهای غیر متعارف و اعمال طنزآمیزی برای فیگورهای آثارش انتخاب کند.
وی بعد از ماهر شدن در چاپهای تئاتری و تصویرسازی کتابها، به ایجاد سبک هنری جدیدی، که با نام «سوریمونو» شناخته میشود، کمک کرد. این سبک به طراحی با سلیقة کارتهایی جدید و نوآورانه برای تبریک سالنو و نیز تصاویری برای تقویمها، کارتهای دعوت و خوشآمد گوییها میپرداخت.
او اگر میخواست، میتوانست فرمهای ناتورالیستی را به صورتی کاملاً عالی ترسیمکند، با این حال در هماهنگ کردن تمها و موضوعات آثارش با ترکیب بندی مورد نظرش، تردیدی به خود راه نمیداد.
تقریباً در همین زمانها بود که از او تقاضا شد تا در حضور توکوگاوا شوگون، حاکم قدرتمند ژاپن، اثری بیافریند. رقابتی که در آن هر هنرمند باید با سرعت و در لحظه اثری را خلق میکرد. هوکوسای پیچش آبی یک رودخانه را بر سطحی بزرگ ایجاد و سپس خروسی را که پاهایش را در رنگ قرمز فرو بردهبود، وادار کرد تا بر روی آن راهبرود. او نتیجه این حرکت را رودخانه تات سوتا در پاییز و با ریزش برگ قرمز درختان افرا توصیف کرد. هوکوسای به خاطر چنین حقههای نمایشیای مشهور شد.
مجموعهای از آثار او با عنوان «مناظر فوجی» ترکیب بندیهای فوق العادهای دارند؛ برخی مانند اثر «کوه فوجی در هوای پاک» و «کوه فوجی بر بلندای صائقه» بسیار ساده هستند، اما در پرجزئیاتترین نمونه آثار او نیز هر جزئی پرداخت ظریفی در طرح ایجاد میکند. او از آبی تیره درخشانی که برای نقاشان آن زمان تازهبود، بسیار استفاده میکرد. درجهبندی رنگهایی که به ظاهر فقط میتوانند با حرکت قلم ایجاد شوند، به وسیلة مهارت فوقالعاده در جوهرکاری پیدرپی باسمههای چوبی به دست میآمد.
زمانی که این آثار چاپی کاملاّ محافظت شده ژاپنی، در بستهبندیهای مخصوص به اروپا رسیدند، عامل محرکهای برای نقاشان فرانسوی چون ادوارد مونه و دوستان امپرسیونیستش بودند که برای نخستین بار با سادگی و طرحهای نامتعارف آثار چاپی ژاپنی مواجه میشدند. راهی برای آزادشدن از رئالیسم بسیار دقیق هنر اروپا در اواسط قرن 19 میلادی.
هوکوسای در 20 سال آخر عمرش با عنوان جاکیو روجین-«پیرمرد دیوانة نقاشی»- امضا میکرد. او در سن 75 سالگی نوشت: “با وجود اینکه تقریباً از 50 سالگی اغلب کارهای تصویریام را منتشر کردهام، تا قبل از 70 سالگی هیچ کدام ارزش چندانی نداشتند. در سن 73 سالگی قادر بودم کمی ساختار پرندگان، حیوانات، حشرات و ماهیها و رویش علفها و درختان را درککنم. پس شاید در 80 سالگی هنرم بسیار بهتر شود. در 90 سالگی ممکن است به عمق واقعی برسد و در 100 سالگی به الهام واقعی. در 110 سالگی نیز احتمالاًهر نقطه و هر ضربهای در آثارم زندگی خودش را خواهد داشت.” او در حالی که قلم به دست داشت، در سن 90 سالگی در گذشت.
1- باسمه چوبی برای مجموعه «سی و شش منظره از کوه فوجی». از میان طرح مثلثی ایجادشده به وسیله تکه الوار برزگ و داربستهای محافظش، کوه فوجی دیده میشود.
2- پرتره هوکوسای از خودش به عنوان یک پیرمرد. او یک بار نوشت: “از شش سالگی عادت داشتم شکل هر چیزی را بکشم.» او درجامعة معتقد به همرنگی با جماعت، یک استثنای همیشگی بود و در سنی که بیشتر مردم طبقة او در بیرون از خانهای که در آن زادهشده بودند به سر میبردند، هوکوسای تا 93 سالگی محل اقامتش را تغییر نداد.
3- موجها و پرندگان، یک اثر چاپی به رنگ آبی که به سال 1825 تاریخ گذاری شدهاست. هوکوسای دهه 1820 از زندگیاش را وقف تولید چاپ های کواچی کرد.
4- «موج شکسته کانایاوا»، اثری بیهمتا از نظر ترکیببندی، نسبت به هر اثر دیگری که هوکوسای خلق کرده است. طرح رنگی این اثر به شدت ساده است: به غیر از قایقها و آسمان، هر چیز دیگر در این اثر آبی و سفید است. آبی پررنگ اقیانوس در اثر کوه فوجی نیز استفاده شده. بخش های سفید به همان سادگی، چاپ نشده باقی ماندهاند.