پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

پاندمی، استفهام شهروندی

چکیده: شواهد حاکی از آن است که ضامن برون رفت جوامع انسانی از پاندمی کرونا، تنها مقوله حقوق شهروندی خواهد بود.

حقوق شهروندی چگونه می‌تواند به شیوع پاندمی جهانی پایان دهد؟ این روزها پاندمی جهانی کرونا یکه ‌تازی می‌کند و به رغم شنیده‌ ها مبنی بر اقدامات و برنامه‌های پیشگیرانه و درمان‌محور ملی و بین‌المللی، امواج سهمگین این تهاجم ویروسی، فروکش نکرده است. البته با وجود تسخیر مرزهای اقتصاد، سیاست و فرهنگ توسط این پاندمی، به نظر می‌رسد حساسیت ساحت حقوقی و به ویژه حقوق شهروندی صدچندان خواهد بود. شواهد حاکی از آن است که ضامن برون رفت جوامع انسانی از این بحران، تنها مقوله حقوق شهروندی خواهد بود. حقوقی که در جامعه ایرانی، طی سالیان اخیر کمتر به آن پرداخته شده و بعضا به دست فراموشی نیز سپرده شده بود.

حقوق شهروندی نیازمند ژرف‌اندیشی جوامع انسانی است. در شرایط وخیم امروز تنها کادر پزشکی و پرسنل نظام سلامت تا حدی جورکش این نیاز شده‌اند. البته که تا پیش از این، پزشکی مساوی با کسب درآمد بالا بود. امروز ورق برگشته است؛ چرخه تولید ورشکسته دیروز، امروز با تغییر محصول به سود خود می‌اندیشد. سیاستمدار، شواهد را با منافع خویش سنجیده و ارزیابی می‌کند. رسانه، عملکرد انتفاعی دارد. ویرانگر، دست به ترویج و تبلیغ غلط می‌زند و همه و همه به نفع خویش گام برمی‌دارند. به یقین که هر شهروندی به نوعی به این گروه یا دسته‌های بزرگ و کوچک وابستگی دارد؛ اما نباید فراموش شود که قبل از آن فردی از این جامعه، ساکن شهری‌ست. این روزها بیش از همه توصیه به خانه‌شینی می‌کنند؛  اما آیا خانه‌ای باقی‌ست؟ یا تنها چهاردیواری اجباری است که شهروندی روزی به نفع خویش جواز آن را صادر کرده است؟ هرچند تورم و مشکلات تأمین مایحتاج خانواده، مجالی برای خانه‌شینی نمی‌گذارد. توصیه به ماسک زدن می‌شود؛ ماسکی که همان تولید کننده منفعت‌طلب اصرار بر احتکار آن دارد. کلیه خدمات شهری به مدت … تعطیل! مهم نیست که چه بر سر کارگر و کارمند آن قسمت خواهد آمد! که به کنار! طرح ترافیک نیز به قوت خود باقی‌ست! کارمندانی دورکار و ارجاع مراجعان به خدمات بسیط غیرحضوری بی‌پاسخ! توسعه بر خط خدمات، درست در زمانی که خطی وجود ندارد که بتوان بر روی آن رفت! قصه این روزهای شهر من به مانند کلاس پر هیاهویی است که نیازمند سکوت است. سکوتی نشدنی که تنها حسرت آن باقی خواهد ماند. هیاهوی کر کننده‌ای که همگان از آن گلایه دارند، اما تنها راهکار مقابله با آن را در فریادهای بلند و بلندتر دیده‌اند! شهر من نیازمند توسعه پروتکل‌هایی از جنس ظاهرا بهداشتی‌ست در شرایطی که روز به روز به تعداد زباله‌گردهای آن افزوده می‌شود. زباله‌گردی که شهروند این شهر من است. ماسک اجباری می‌زند و دست کوتاهش از زمانه، تمام قد ته سطل‌های شهر را وارسی می‌کند.

پاندمی، استفهام شهروندی

شهر من آلوده است، آلودگی بر پاندمی دامن می‌زند. آلودگی شهر من مسأله و نتیجۀ بی‌کفایتی همان سیستم خدمات حمل و نقلی‌ست که کشش تردد روزمره شهروندان را روزی نداشت؛ امروز نیز به جرم همان، صورت مسأله را پاک کردند و به خیال خام، مقابله کردند. از طرفی جواز تولید خودروی بی‌کیفیت می‌دهند؛ از طرف دیگر خیابان‌ها را به روی شهروندان می‌بندند. به خیال خام، طرح مقابله با آلودگی وضع و صورت مسأله را پاک می‌کنند. یقینا معامله‌ای دو سر سود خواهد بود. معابر را به روی پیاده‌های شهر من بستند و آن‌ها را به دالان‌هایی هدایت کردند که امروز به دلیل پاندمی و تجمع در فضای خفه زیر زمین و بی تهویه، دالان‌ها بستند. در تأمین خدمات هفت‌گانه شهر من تنها راه‌ها به تجاری‌ها و مال‌ها ختم شد و امروز شهروند شهر من را در راهرو‌ها و روی زمین بستری می‌کنند. کمربند شهر من را به انبوه‌سازان و بلندمرتبه‌سازان دادند و امروز دم از تهویه زدند. چپ و راست شهر من را رستوران‌های و کافه‌ها و فست‌فودها پر کردند که روزی به نظر می‌رسید ظاهرا تفریحی جز خوردن برای شهروندان شهر من معنا ندارد. امروز رستوران‌ها و کافه‌ها را بستند.

پاندمی امروز نیز محصول همان منفعت‌طلبی‌ست، منتها در سطحی کلان‌تر! شهری باقی نمانده که شهروندی داشته باشد. شهروند معنایی ندارد! تنها زنده ماندن نسبتا مسالمت‌آمیزی‌ست که هرکس در پی منفعتی‌ست تا شاید پیدا کند و بردارد. در چنین شهری به یقین نمی‌توان دم از حقوق شهروندی زد. اما فرصت مناسبی‌ست برای تجربه کردن. شاید بتوان در آینده، ژرف‌تر از پیش اندیشید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سعید غلام‌پور

سعید غلام‌پور

دکتری معماری منظر دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات
میزان مطالعه مطلب