یکپارچه و یکسان نمودن محیط آموزش مجازی برای دروس نظری و عملی رشته شهرسازی چه تبعاتی در پی دارد؟
تدریس و دوره های مجازی و آنلاین چندسالی است که در کشور ما رایج شده است، اما در دو سال اخیر و در پی گسترش بیماری کرونا این امر به شدت توسعه و فراگیر شده و حتی به سطح کودکان دبستان و پیش از آن نیز رسیده است. البته که برگزاری آنلاین کلاس ها محاسن زیادی خواهد داشت؛ از جمله کاهش هزینه های کلاس های حضوری، امکان دسترسی به اساتید فارغ از محدودیت های جغرافیایی و امکان به اشتراک گذاشتن محتوای آموزشی متنوع مثل فیلم، پاورپوینت و اسناد تخصصی و…
اما در حیطه رشته هایی با دروس عملی و کارگاهی مانند رشته شهرسازی شرایط پیچیده تر می گردد. در این نقد نویسنده سعی دارد صرفا تجارب شخصی خود را از آموزش مجازی یک درس کارگاهی رشته شهرسازی در سامانه معین شده توسط برخی از دانشگاه ها بیان کند و به عواقب این محدودیت های اصطلاحا دست و پاگیر اشاره نماید. در واقع بدیهی است که از دیدگاه مدیریت آموزشی برخی از دانشگاه ها یکپارچه سازی سامانه های آموزشی، آنها را قابل کنترل تر و سهل الوصول تر می سازد؛ اما خسارتی که به اساتید و دانشجویان وارد می کنند دغدغه اصلی این نقد است.
آموزش مجازی دروس عملی و کارگاهی در سامانه مشترک با دروس تئوری
البته که در برخی از محیط های دانشگاهی و با وجود محدودیت هایی مثل وسایل سمعی_بصری و محیط فیزیکی ضعیف کلاس های کارگاه، متاسفانه امکان نمایش تجارب و مشارکت و تبادل نظر جمعی کاهش میابد و کلاس های مجازی این فرصت را در اختیار اساتید قرار می دهد تا فارغ از تمام محدودیت های مذکور هر آنچه در قالب فایل یا تجارب و مستندات در اختیار دارند با دانشجویان خود به اشتراک بگذارند.
اما مساله اساسی تأکید بر مشترک نبودن سامانه های آموزشی دروس تئوری و عملی در مدیریت آموزش در دانشگاه هاست. در واقع توسعه اپلیکیشن ها و ابزارهای آموزشی این امکان را در اختیار مدرسان قرار می دهد تا بتوانند در شرایط عدم امکان آموزش حضوری، محیطی برای بحث و گفتگو و تمرین فضای مشارکتی دروس عملی را شبیه سازی نمایند. چنانچه در سایر نقاط جهان نیز کارگاه های موفق آنلاین بین المللی نیز وجود دارند.
اما متاسفانه رویکرد غیرمنعطف و الزامات ابلاغ شده در برخی از دانشگاه ها برای برقراری کلاس های عملی در محیطی مانند کلاس های نظری از کیفیت دروس عملی رشته شهرسازی بسیار کاسته است و علیرغم گذاشتن انرژی مضاعف توسط اساتید برای تهیه محتوای کلاس مجازی، نتیجه دلخواه حاصل نمی گردد. به نظر می رسد که باتوجه به موارد پیش گفته در شرایط اضطراری مانند شرایط شیوع بیماری کرونا، باز هم باید از نرم افزارهایی برای دروس عملی استفاده نمود تا قابلیت ایجاد میز مشارکت همزمان اعضای گروه بصورت تصویری وجود داشته باشد.
این مساله بعلاوه در نحوه ارزیابی دقیق دانشجویان دروس عملی نیز بسیار تاثیرگذار خواهد بود. برای مثال دانشجویانی که قدرت بیان خوبی ندارند معمولا در جلسات مجازی بخوبی ظاهر نمی شوند و زحمات آنان در پشت صحنه کار گروهی توسط اساتید قابل تشخیص و قضاوت نخواهد بود. اگرچه این مساله در کلاس های حضوری دروس کارگاهی وجود دارد اما در صورت وجود جلسات مجازی تصویری و امکان بحث گروهی، میزان خطا کاهش پیدا می کند.
بعلاوه باتوجه به هدفگذاری دروس کارگاهی مبنی بر تمرین کار گروهی و آمادگی دانشجویان برای اشتغال در حرفه و بویژه در آتلیه های تخصصی شهرسازی و همکاری با رشته های متنوع در یک طرح توسعه شهری، برگزاری دروس کارگاه شهرسازی باید حداقل نیمه حضوری باشد تا دانشجویان بخوبی بتوانند یک محیط اجتماعی و حرفه ای را بر اساس نحوه تقسیم و انجام کار و ارائه نتایج، تمرین کنند و در یک فضای مجازی نیز بتوانند با حضور استاد به بحث و مشارکت بپردازند.
در واقع تغییر رویکرد و نگرش منعطف تر به مقوله آموزش مجازی برای دروس عملی مانند کارگاه های تخصصی رشته شهرسازی مهمترین هدف متن حاضراست. برنامه ریزی برای دانشکده های هنر و رشته هایی مثل شهرسازی باید اختیارات بیشتری برای اساتید فراهم آورد تا بتوانند با آزادی بیشتر و فارغ از کنترل دانشگاه در سامانه های از پیش تعیین شده، به انتقال مفاهیم و ایجاد میز مذاکره و مشارکت بپردازند. به نظر می رسد در این صورت در بلند مدت و حتی در شرایط غیر اضطراری نیز امکان برگزاری دروس کارگاهی دانشجویان در شهرها و یا حتی کشورهای دیگر نیز وجود خواهد داشت.