پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

صفحه اصلی

آغاز: سفر به قفقاز

همه چیز از سفر پژوهشی چهار روزه به شیرگاه در تعطیلات نیمه خرداد ماه ۱۳۹۲ شروع شد. در آنجا سراغ سفرهای خارجی را از دکتر منصوری گرفتم و ایشان گفتند که تا الان کسی مسئولیت پیگیری کارهای سفر را بر عهده نگرفته. جرقه‌ای به ذهنم زد و یاد حرف پروانه غضنفری (مسئول انجمن سفرهای خارجه) افتادم که در یکی از جلسات سفر چین در پکن داشت می‌گفت: «نزدیک بود سفر ما به سرزمین چین و تبت، لغو بشه و زنجیره سفرهای پژوهشی منظر (سفرهای سالانه به خارج از کشور) منقطع بشه… » این کلمه منقطع شدن در ذهنم مانده بود. به دکتر منصوری پیشنهاد دادم که اگر کسی پیگیری کارهای سفر امسال را به عهده نمی‌گیرد، من می‌توانم این کار را انجام بدهم. به این ترتیب، روز سه شنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۳۹۲ اولین جلسۀ انجمن سفرهای خارجی با حضور دکتر منصوری، آیدا آل هاشمی، پروانه غضنفری، آرمان مینیاتور و من برگزار شد. طی این جلسه تصمیم گرفتیم که با توجه به محدودیت زمانی، برنامه‌ریزی سفر تابستان ۱۳۹۲ را برای منطقه «قفقاز» انجام بدهیم؛ سفری که قرار بود دو سال قبل برگزار شود و آن زمان، حمیدرضا صالحی پیگیر کارهای سفر بود. این بار مسئولیت سفر به من واگذار شد.

«مدارس تفکر» چه تفاوتی با «دانشکده‌های معماری» دارد؟

شاید مهم‌ترین خصوصیت دانشکده‌های معماری در جهان از بدو پیدایش آن‌ها، مسئلۀ «نگرش» و در واقع نوع تفکر این مراکز بوده است که طبعاً براساس نوع تفکر و نگرش پایه‌گذاران و استادان معماری گردانندۀ آن‌ها شکل گرفته و برنامه‌ریزی‌های آموزشی آن‌ها هم براساس همین «نوع تفکر» انجام می‌گیرد. دانشکده‌های ما هیچ یک مدارس تفکر نیستند و تا زمانی که نباشند، هیچ پیشرفت جدی و عمیقی در وضعیت معماری کشور حاصل نمی‌شود. ویژگی اصلی این مدارس تفکر، اول این است که به‌طور مستمر با استفاده از نخبگان و خبرگان، به پژوهش، بحث و تولید اندیشه بپردازند. این اندیشه‌ها باید پرداخته و مکتوب شوند تا عکس‌العمل و برخورد دیگر صاحب‌نظران معمار دربارۀ آن‌ها عنوان شود. با تداوم چنین حرکتی توسط این مدارس تفکر، می‌توان انتظار رشد و پویایی در عرصۀ معماری را داشت. دوم آنکه این مدارس تفکر باید حتماً مستقل و فراتر از دولت‌ها و سیاست قدرت‌های حاکم عمل کنند. تنها زمانی‌که مدارس معماری ما تبدیل به چنین مدارس تفکر اندیشمند و پویایی شوند، می‌توانند درمورد تمام اتفاقات کوچک و بزرگ جاری در معماری کشور، با قدرت و تأثیر فراوان اعلام نظر کرده و انجام نظر خود را پیگیری کنند. از این رو است که تا زمانی‌که مدارس معماری ما به چنین مراکزی

آموزش مبتنی بر کشف

ضعف های موجود در نظام آموزش معماری، این سؤال را مطرح می سازد که Lچگونه می توان از روش آموزش مبتنی بر پرسش برای ارتقای توان طراحی بهره گرفت»؟ در حال حاضر، روش‌های آموزش بر انتقال یک‌سویۀ علم از معلم به دانشجو، استوار است. در این فرایند، دانشجو منفعل است و نقش او به آموختن آنچه به وی داده می‌شود منحصر می شود. رشته‌هایی که بر خلاقیت استوارند، به بیش از آموزش علوم مرتبط و ضروری خود نیاز دارند. تربیت دانشجو در این حرفه از یک‌سو وابسته به فعلیت‌یافتن توانمندی‌ها و مهارت‌های فردی اوست و از سوی دیگر، در گروی رشد بینش کل‌نگر آن‌هاست. راهکار برون رفت از این وضعیت، شیوۀ «آموزش مبتنی بر کشف»* است. در این روش، هر سفر آموزشی دارای ۳ محصول اصلی است: ۱) پژوهشگرانی که حتی با یکدیگر آشنا نیز نیستند، طی سفر یاد می‌گیرند که چگونه می‌توان نسبت‌به حقوق یکدیگر احترام گذاشت، با هم زندگی کرد و یک هویت جمعی و کل جدید را به وجود آورد. ۲) پرسش‌های جدید و مبتکرانه‌ای خلق می‌شود که در شرایط رکود علمی در زمینۀ هنرومعماری ایران، جای خالی آن‌ها برای اهل فن محسوس است. در این روند، نظریه‌پردازی آغاز می‌شود. ۳) تولید علم، نتیجۀ فعالیت پژوهشگر در

صفحه اصلی

اصالت ایده در کانسپچوال‌آرت

نگرش پست‌مدرن در پی ایجاد ارتباط میان سنت و مدرنیته است و مضامین آن چندان باهم سازگار نیستند. تغییر دائمی چشم‌اندازها و تحول دائم افق‌ها بدون هرگونه معیار مشترک! زبان، واقعیت را می‌سازد. کولاژ به صورت اصلی‌ترین تکنیک هنری عصر حاضر درمی‌آید. کثرت چشم‌اندازها به پراکندگی تجارب هنری می‌انجامد. هر ایده‌ای که به ذهن می‌رسد بدون تعمق و بلافاصله مورد اجرا قرار می‌گیرد. اصالت ایده به اصالت اجرا منجر می‌شود. بدون هرگونه ملاک و دستورالعمل ازپیش تنظیم‌شده! مونتاژ و ترکیب همۀ سبک‌ها و شیوه‌ها در همۀ دوران‌ها، بدون مرزبندی بین سنت و مدرنیته! پسامدرن مرحله‌ای از تاریخ جهان غرب است که عقل و خرد دوران مدرنیته را زیر سؤال می‌برد و آن را از اعتبار و سندیت می‌اندازد. اکثر فیلسوفان واژۀ «پسامدرنیسم» را برای اشاره به نهضتی به کار می‌برند که در دهۀ 1960 شکل گرفت و دوران آن به‌طور جدی در ۱۹۷۵ به پایان رسید و از آن شور و نشاط اولیه، فرو افتاد. پسامدرنیسم مدعی رد اکثر ارکان فکری تمدن امروزی غرب است. اگر مدرنیته براساس نقد سنت‌ها شکل گرفت و همواره متکی به سخن نقادانه پیش رفت، پست‌مدرنیته، سنت‌های مدرنیته را به نقد کشید. در سال ۱۹۰۸ سخنگوی فتوریست‌ها، «مارینتی» نجات هنر ایتالیا را در گرو سیلاب‌بستن

جایگاه هنر اسلامی در جامعۀ نوین

هنر اسلامی اشياء را با اصول جهاني خويش مرتبط مي‌سازد. هرچيز به ميزاني كه صفتي الهي را متجلي مي‌سازد، از كمال و زيبايي بهره مي‌برد. پس نمي‌توان كمال را در چيزي جست‌و‌جو كرد، مگر آن‌كه قابليت آيینه‌گي صفات خدا را داشته باشد. هنر بصري اسلامي بازتاب بصري كلام وحي است و از حقيقت و جوهر بي‌شكل آن (قرآن) نشأت مي‌گيرد. هنر اسلامي در اصل از توحيد، يعني از تسليم در برابر يگانگي خدا و شهود آن حاصل مي‌شود. جوهر توحيد در وراي كلمات قرار دارد و خود را در قرآن به واسطۀ بارقه‌هاي ناگهاني و منقطع متجلي مي‌سازد. اين بارقه‌ها در ساحت تخيل بصري در صور بلورين تبلور مي‌يابد و اين صور هستند كه به نوبۀ خود، جوهر هنر اسلامي را پديد مي‌آورند. سلب، ايجاب، كثرت در وحدت و وحدت در كثرت از نمودهاي تقابل روح و ماده در هنر دوران اسلامی است. لازم به يادآوري است به هنرهايي كه دوران اسلامی به شكوفايي و بلوغ رسيده‌اند، لفظ هنر اسلامی اطلاق مي‌شود. بوركهارت به نوعي اين نكته را مورد اشاره قرار داده و نوشته است: «دربارۀ شكل‌گيري هنر اسلامی از عناصر پيشين بيزانتين، ايراني هندومغولي مطالب بسيار نوشته‌اند، اما به ماهيت نيرويي كه اين عناصر مختلف را در تركيبي بي‌نظير

حیات‌شبانه حق طبیعی شهر تهران است
اخبار
نظر آنلاین

حیات‌شبانه حق طبیعی شهر تهران است

حیات‌شبانه به واسطه حضور جمعیت و وجود فعالیت، مولد امنیت‌عمومی است و نگرانیهای حول آن نخواهد بود و با برنامه ریزی صحیح در کوتاه‌مدت به تعادل خواهد رسید.

مروری بر نظرات حول ماده 100 قانون شهرداری
برنامه ریزی و مدیریت شهر
نظر آنلاین

مروری بر نظرات حول ماده 100 قانون شهرداری

در کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری، موضوع جایی بحرانی می شود که تخلفات بزرگ هم شانس خرید تخلفات را به دست می‌آورند و حکم تخریب به این سادگی‌ها صادر نمی‌شود.

بیانیه نشست «رفتار مدیریت شهر با دره‌های تهران»
نظرگاه
نظر آنلاین

بیانیه نشست «رفتار مدیریت شهر با دره‌های تهران»

مدیران در برخورد با دره‌های تهران باید رفتار پروژه‌محور را کنار گذاشته و با رویکرد کل‌نگر، آنها را به عنوان رگ‌ها و زیرساخت‌های منظرین، به شهر برگردانند.