پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

گذر از «گذر» جلوخان/ دعوت به مراسمِ تاب بر تَن زدن

چکیده: اینستالیشن «گذر» اثر محسن رافعی چیدمانی تعاملی و مکان-ویژه است. اثری که به ابعاد سه متر و نیم در ده متر است که با لوله‌های داربست، پارچه کنفی و الوار چوبی ساخته شده و بر روی حوض محوطه ورودی ساختمان خانه هنرمندان ایران از سمت خیابان موسوی نصب شده است.

اینستالیشن «گذر» اثر محسن رافعی چیدمانی تعاملی و مکان-ویژه است. اثری که به ابعاد سه متر و نیم در ده متر است که با لوله‌های داربست، پارچه کنفی و الوار چوبی ساخته شده و بر روی حوض محوطه ورودی ساختمان خانه هنرمندان ایران از سمت خیابان موسوی نصب شده است.

به گزارش نظرآنلاین، سحر سلخی معمار و کیوریتور در یادداشتی نوشت:

این اثر از مجموعه آثار نمایشگاه «پرونده ۱۴۰۳، نمایش تجربه‌های نو در هنر معاصر ایران» است که به همت انجمن مجسمه سازان در خانه هنرمندان ایران در دی ماه سال جاری برگزار شد. هنرمندان با گرایش‌ها و قالب‌های متنوع مانند مجسمه‌، اینستالیشن، پروژه‌های کیوریتوریال و پژوهش‌محور، ویدئو آرت، پرفورمنس و … با مفاهیم و موضوعات متنوع با دیدگاه‌های متفاوت در این نمایشگاه حضور داشتند و بازدیدکنندگان در طول ده روز از ششم تا شانزدهم دی ماه شاهد تجربیاتی تازه در مجسمه‌سازی بودند.

گذر از «گذر» جلوخان/ دعوت به مراسمِ تاب بر تَن زدن
گذر از «گذر» جلوخان/ دعوت به مراسمِ تاب بر تَن زدن
گذر از «گذر» جلوخان/ دعوت به مراسمِ تاب بر تَن زدن

محسن رافعی متولد 1361، هنرمند مجسمه‌سازی است که در مقطع کارشناسی مجسمه سازی و کارشناسی ارشد فلسفه هنر در دانشگاه هنر تهران تحصیل کرده است. آثار او در روندی خاص و شخصی، بر اساس هویت مکان، با نگاهی تعاملی و مخاطب‌محور به مجسمه‌سازی شکل می‌گیرند به همین دلیل نسبتاً بزرگ هستند یا دست کم در مقیاسی ساخته می‌شوند که در تعامل با کل بدن انسان باشند؛ آثاری که در عین حال که فضا را درگیر می‌کنند به فضا نیز شکلی نو می‌بخشند و آن را تبدیل به مکانی با خاطره‌ای نو می‌کند. 

چیدمان «گذر» نیز با رویکرد مکان-محور که در آثار پیشین محسن رافعی دیده‌ می‌شود بر روی حوض آبی رنگ حیاط جلوخان خانه هنرمندان ایران نصب شده است؛ حوضی کم عمق با کاشی‌های آبی رنگ در امتداد محور ورودی ساختمانی که خانه‌ای برای هنرمندان است و مراجعان متنوعی از جمله هنرمندان تا مخاطبان برنامه‌های فرهنگی و هنری آنجا تا مشتریان کافه‌ها و فروشگاه هنری آن دارد. این حوض در مناسبت‌های مختلف با الوارهای چوبی پوشانده و فرش می‌شود و تبدیل به صحنه‌ای برای اجرای تئاتر یا موسیقی در فضای آزاد می‌شود.

«گذر» متشکل از دو دروازه است با سازه‌ای از لوله‌های داربست در فاصله طول حوضِ مستطیل جلوخانِ عمارت تاریخی خانه هنرمندان به سیاقِ شاید رواق‌های بناهای تاریخی این سرزمین، با نشانه‌ای ویژه و آشنا که ارجاعی خاص به معماری ایرانی در ذهن ایرانی‌ها دارد چه آن‌ها که در حرفه معماری دستی داشته باشند چه آن‌ها که نباشند اما زاده این بوم بوده یا ریشه در آن داشته باشند. دروازه جنوبی که از چارچوبی با قوسی میانی تشکیل شده با پرده‌ای کنفی پوشانده شده، پرده‌ای که در میانه شکافته شده و روبه خیابان مقابل جلوخان عمارت خانه هنرمندان یعنی خیابان موسوی است.

اثری در ابتدای ورود به محوطه جلوی خانه، با دو پله فلزیِ پوشانده شده با تخته‌های چوبی مخاطب را دعوت به ورود به حوض می‌کند، تجربه‌ای که کم پیش آمده تا چه آن‌ها که برای تفرج به پارک هنرمندان می‌آیند و چه مراجعان به این عمارت تاریخی، فکر اجازه ورود به آن را به خود داده باشند حالا اما رهگذران دعوت به پا گذاشتن در حوضی می‌شوند که البته آب ندارد، دعوت به گذر از آن تا رسیدن به دروازه بعدی.

مخاطب از میان پرده می‌گذرد گام در حوض می‌گذارد و با عبور از آن به دروازۀ رو به عمارت می‌رسد که از سه قوس‌ تشکیل شده است، سه قوس تو در تو یادآور چَفد تیزه‌دار در معماری ایرانی. قوس بیرونی دروازه‌ای ثابت و دو قوس‌ میانی آن متحرک است و تابی در میان دارد که مخاطب می‌تواند بر روی آن بنشیند و تعاملی ویژه را تجربه کند؛ او دعوت شده به مراسمی هیجان‌انگیز، دعوت مراسم تاب بر تَن زدن.

 

«اینستالیشن» گذر براساس هویت و اتمسفر حیاط جلوخان خانه هنرمندان و به ویژه حوض آبی رنگِ میانه محوطه ورودی که من همیشه آن را حیاط نامیده‌ام ایده پردازی و نصب شده است. ورود به حوض با گذر از دروازه اول و گذر از کاشی‌های آن تا رسیدن به دروازه بعدی و تاب خوردن تا آسمان روی حوض، حالت و کیفیتی نو به این فضای عمومی می‌دهد و تجربه‌ای فراموش نشدنی بر یادِ تنِ آن که تاب را بر تن زده است به یادگار می‌گذارد گویی فضا دوباره باز طراحی شده و مکانی تازه پدید آمده است.

اگرچه «گذر»، اینستالیشنی است که هم‌گون و شاید هم‌سان با بستر و زمینه محیط آن طراحی و جانمایی شده اما کمترین مداخله را در فضا دارد، گویی همیشه آنجا بوده و به چشم مخاطب آشناست، این هم‌گونی تا جایی پیش رفته که گاه هم باعث می‌شود مخاطب متوجه تعاملی بودن مجسمه گذر نشود.

از طرفی شکل داربست به عنوان مادۀ زیسته شهری، به خصوص در شهری چون تهران که پیوسته شاهد تخریب و از نو ساختن است برای مخاطب شناخته شده است، از آن سو فرم قوس معماری انتخاب شده در اثر هم برای ما آشناست و هنرمند با این همجواری فرم و ماده ترکیبی متناسب و خاطره‌انگیز از را رقم زده است. مخاطب لحظه‌ای می‌ایستد و از هیاهوی شهر جدا و وارد تعامل با اثری شاعرانه می‌شود که ریتم و معنایی عمیق از زیستن را در خود دارد و این‌گونه می‌خواند:

«گذر از هرآنچه بوده، 

هست،

یا می‌توانست باشد.»

«استیتمنت» هنرمند که کنار اثر روی لوله داربست نصب شده است.

گذر از «گذر» جلوخان/ دعوت به مراسمِ تاب بر تَن زدن

گذر با ترکیبی از داربست، الوار و پارچه کنفی، مواد شهریِ آشنا در حياط مقابل خانه که فضای نشستن عمومی شهروندان و گاه آخرین منزل‌گاه هنرمندان است با به کار بردن نوعی از پارچه ساده و گره‌های خاص آن در اتصال به داربست فلزی که یادآور طاق نصرت‌ها با ماهیتی موقت است، ارجاعی به مفهوم تشییع و بدرقه نیز دارد، گویی مخاطب در تعامل با اثر، زیست بازیگوشانه و متفاوت هنرمندان را با پا گذاشتن بر پله‌ها، ورود به مراسم، عبور از حوض، پالایش در آن و تاب خوردن تا رها شدن را تجربه می‌کند.

از طرفی نوع قرارگیری اثر در محوطه و ارجاعات معمارانه و تاریخی اثر که همنشین با فضا و کارکرد این فرم آشناست برای ذهن تربیت‌شده در عرصه معماری من نیز نمایان‌گر دوره‌ای گذرا در این حرفه است، گذاری که هر یک از ما براساس تجربه زیسته خودمان در حال عبور و گذر از آنیم. 

نمایشگاه پرونده ۱۴۰۳ در تاریخ ۱۶ دی ماه به پایان رسید اما اثر گذر با همکاری صمیمانه مسئولین و دست‌اندرکاران خانه هنرمندان هنوز پذیرای تعامل و بازدید مخاطبین است.

گذر از «گذر» جلوخان/ دعوت به مراسمِ تاب بر تَن زدن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب