تصویر گروهی از رزمندگان با یونیفرمهای سپاه و بسیج را نمایش میدهد. تعداد رزمندگان حدود پانزده تا بیست نفر است و در جادهای خاکی پر از قلوه سنگ در ردیفهای سه نفره و چند نفره به صف شده، در حال راه رفتن به سمت عکاس هستند. هیچ یک از ایشان به حضور عکاس توجهی ندارد. رزمندهای که در وسط کادر قرار گرفته، کمی از دیگران بلند قد تر است و چشم بیننده را به خود میکشد. او انگشت شست دست چپش را به کمربند خود گیر داده و دست دیگرش را بر سینه گذاشته است. پیراهن یونیفرمش، یونیفرم سپاه و شلوارش شلوار خاکی نظامی است. او پوتین یا کفشی بر پا ندارد. گروهی از رزمندگان حاضر در تصویر که این رزمنده را همراهی میکنند، نیز پاپوشی بر پا ندارند و همگی قسمت پایینی شلوار را گتر[1] کردهاند. هر کدام یونیفرمی متفاوت بر تن دارند. رزمنده ای که در کنار اوست نیز دست راستش را بر سینه قرار داده و هم گام با رزمنده وسط کادر پای راستش از زمین جدا شده است. رزمنده سوم هم با همان گام، دو رزمنده دیگر را همراهی میکند ولی دستهایش در کنار بدنش است. عضلات چهرهاش را در هم کشیده است. انگار درد میکشد. سه ردیف سه نفری عقب ایشان با ضرباهنگ پای ردیف اول متفاوت است اما رزمندگان ردیف جلویی را دنبال میکنند. در ردیفهای بعدی بعضی پوتین به پا دارند و بعضی چیزی بر پا ندارند. در سمت چپ تصویر یک ماشین تویوتای لندکروز خاکی که گل مالی نشده و در پس زمینه یک وانت تویوتا حضور دارند. چند درخت در پس زمینه و چند تپه دورتر از درختان دیده میشود و فضا بیشتر به یک منطقه دور از خط مقدم شبیه است.
دستهای دو رزمنده ردیف اول نمایانگر این مسأله است که این گروه اشعاری مذهبی میخوانند و به همین دلیل همراه با قدمزدن سینه میزنند. بهخاطر اینکه گروهی در عقب گروه رزمندگان پوتین به پا دارند، نمایانگر این مساله است که این رزمندگان به دلیل مذهبی، پوتین از پای در نیاوردهاند. پس میتوان حدس زد این رزمندگان برای تنبیه پوتین از پای در آوردهاند. اما سؤال این است که چه کسی دستور این تنبیه را صادر کرده است؟ تنها کسی که خود نیز پوتین به پا ندارد و میتواند فرمانده این گروه باشد همان رزمندۀ بلندقد میانۀ کادر است. پس کسی که دستور تنبیه را صادر کرده، خود اولین نفری است که در کنار رزمندگان حاضر شده، پوتین از پا کنده و تنبیهی که خود دستور داده به جان میخرد و اجرا میکند. زیرا اگر این رزمندگان اشتباهی کردهاند، فرمانده باور دارد قسمتی از خطای نیروهای تحت امرش بهخاطر اوست. در روایتی منسوب به امیرالمومنین علی (ع) نقل شده: أَلنّاسُ عَلی دِینِ مُلُوکِهِمْ.[2] وقتی رزمندگان فرمانده خود را بدون پوتین در صف اول میبینند، به این باور میرسند که فرمانده با جان و دل در خوشی و سختی درکنار ایشان خواهد بود. خود را از ایشان میداند و مسئولیت شکست و پیروزی بر عهدۀ تکتک اعضای گروه است. پس اینگونه بود که شاهد هستیم در نبردی نابرابر نتیجۀ نهایی به سود رزمندگان تمام شد. متأسفانه پس از دوران دفاع مقدس چنین روحیۀ مدیریتی نیز از میان رفت. این روزها برای سادهترین کارها، ارباب رجوع هفتهها پشت درهای بستۀ اتاق مدیران منتظر طرح مسائل روزمرۀ خود میمانند. انتصاب مدیران تراز اول و چندم، در ایران پس از دفاع مقدس، به صورت قبیلهای و غیرقانونمند بدون توجه به توانمندیهای افراد انجام میشود. صندوقهای انتقادات و پیشنهادات به ارگانهای مختلف٬ صندوقهای تشریفاتیای است که سالها دستنخورده باقی میماند. امروز مدیران در ایران، بر خلاف فرماندهان جنگی، اشتباهات خود را نپذیرفته و به دنبال توجیه عملکرد خود هستند. مدیران در عوض برقراری ارتباط با سایر اعضای سازمانها یا مؤسسات، روحیۀ خبرچینی را در میان این افراد تقویت میکنند. کمشدن روحیۀ جهادی و مسئولیتپذیری به عنوان عضو ارشد در میان مدیران، باعث شده تا این افراد از حقوق و مزایای بیشتری نسبت به همکاران ردهپایین خود برخوردار باشند. آیا بهتر نیست برای بحرانهای پیشرو دوباره به این رویه بازگردیم تا بتوانیم بر مشکلات فائق آییم؟
[1] کشی است که پاچه شلوار را با آن تنظیم میکنند تا به اندازه مناسب در آید.
[2] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۷، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق؛ الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۲۱، مکتبة هاشمی، تبریز، ۱۳۸۱ق.