ولگردی را تجربه کنید! پیاده راه سازی1 الزامی برای توسعه گردشگری آهسته2
به نظر می رسد دو مفهوم «مدیریت زمان» و «کمال پرستی»4 که زندگی مدرن ه ما تحمیل کرده، گرچه در زرورقی زیبا پیچیده شده و به نظر مفید می رسند؛ اما در واقع بلای جانمان شده و ما را از زیستی اصیل و لذت بردن از فرصت زندگی بی بهره کرده اند.
به این جملات آشنا دقت کنید: «وقتی فراغتی دارم و می خواهم چند ساعتی تفریح کنم، به این فکر می کنم که کجا بروم، سرچ می کنم، تلفن می کنم و از چند نفر می پرسم، باز سرچ می کنم و چند گزینه را می یابم. اما نه … همه گزینه ها را منتفی می کنم … باز دوباره … آخر سر هم خسته می شوم و کلافه. بیخیال تفریح می شوم و در خانه می مانم ….» خیلی جاها نمی رویم چون پرفکشنیزم درونمان فعال میشود. به شدت به جزئیات کار فکر می کنیم و می خواهیم بهترین برنامه ریزی را داشته باشیم.
همین طور است تکاپو برای افزایش بهرهوری فردی و حداکثر استفاده از زمان محدود؛ جذابیت مفهوم مدیریت زمان در این خیال نهفته است که یک روز بالاخره همه چیز تحت کنترل قرار خواهد گرفت؛ اما ویژگی اصلی کار در دنیای مدرن، نامحدود بودن آن است. مانند سیزیف5 تا ابد ناگزیریم تخته سنگ را به بالای تپه بغلتانیم، با این تفاوت که امروز کمی سریعتر میغلتد!
بدترین وجه نگرش بهرهوری محور نسبت به زمان این است که حتی می خواهیم از زمان فراغت مان هم بهطور «پربازده» استفاده کنیم. بنا به این نگرش، لذت بردن از خودِ فراغت،که به نظر می رسد هدف اصلی فراغت است، به حاشیه می رود. حتی اگر به جاهای ناآشنا سفر می کنیم، نه بهخاطر خودِ تجربۀ سفر، بلکه بهخاطر گسترش انبار ذهنی تجربیات یا تعداد عکس و فیلم های بیشتری است که ضبط و منتشر می کنیم.
در پازلهای عددی نه قسمتی، که لازم است در آن قطعات پازل را جابجا کنیم تا تمام اعداد به ترتیب قرار گیرند؛ برای استفادۀ پربازده از فضای خالی، همیشه میتوان قطعۀ دهم را هم در مربع خالی قرار داد. اما مسئله این است که دیگر قادر نخواهید بود پازل را حل کنید.
این پازلِ قفل شده و حلنشدنی استعاره ای است از زندگی، که نشان می دهد افزایش بازدهی (تحمیل قطعههای بیشتر در جدول پازل) و حذف فراغت، زندگی را از پای در می آورد. مدیریت زمان زندگی مان را نابود میکند؛ خوشبختی را باید در نیمۀ خالی لیوان یافت. وقت آن نرسیده که «زمان مان را پس بگیریم» و برخی کارها را ناتمام کنار بگذاریم! رشد فقط برای رشد، منش سلولهای سرطانی است.
بر خلاف زندگی مدرن که در آن هر نوع آهسته کاری بـه معنای عقب افتادگی تلقي میشود. آهستگی، زندگی را غنی و با معنا می کند. سفرهایی هم کـه از سرعت روزمرگی میکاهد سبب می شود تا آدمی با کشف آهسته مکان ها، خویشتن خود را مکشوف کند.
ولگردی یعنی «عنصر زمان» به حد وفور به «عنصر مکان» اضافه گردد تا بتوان تمامی زوایای یک مقصد را با آسودگی خیال کاوید، یا بتوان «موقعیتهای بی کران» آفرید مثل ایستادن بر قله و شنیدن صدای سکوت کوه یا چشم دوختن بر خط تلاقی دریا و آسمان. این رهاشدگی در مکان بی زمان، پرفکشنیزم را هم مهار می زند.
سفر کردن روی دور تند، برنامه ریزی دقیق برای بازدید پربازده از جاذبه ها، چنان می شود که معمولا خسته تر از سفر بر می گردیم.
«ولگردی» یا «گردشگری آهسته»، یعنی رها شدن در ریتم مقصد؛ یعنی اکتشـاف مقصد و آمیختگـی بـا فرهنگ و آداب و رسـوم جامعه محلی؛ یعنی تجربه زندگی با سرعت کم و عمق بیشتر؛ یعنی گسست در فرایند روزمرگی؛ فرا رفتن از واقعیت جاری و گام نهادن بـه یک نظم بالاتر؛ ایـن پا و آن پاکردن، درنگ کردن، منتظرشدن و تأمل داشـتن.
این آهستگی و طمأنینه، ظرف حال را آکنده از لذت می کند؛ تسلط فـرد بـر خـویش و تعلق و محبت میان آدمیان را افزایش می دهد.
ولگردی، تنبلی و بی حوصلگی نیست، فرصتی است برای چشیدن طعم واقعی زندگی، مشاهده عمیق مکان ها و یافتن گنج نهان در آن ها ولگردی یعنی خود را تسلیم اتفاقات و رویدادهای سفر کردن بدون ترس از دست رفتن زمان. یعنی چشیدن خوشایند و ناخوشایند سفر و کشف و درک غیر منتظره ها.6
از نشانه های اندیشۀ آهسته، پیاده روی های سقراطی7، مواجهۀ چهره بـه چهره لویناس8 و مکالمه های گفت و شنودی باختین9 اسـت. پیاده روي، اولین و بهترین نوع از ولگردی، بهترین امکان براي مشاهده مکان ها و فعالیت ها و احساس شور و تحرك زندگی و کشف ارزش ها و زیبایی ها و جاذبه هاي نهفته در محیط شهري به شمار می آید.
بنابراین پیاده راه ها، از اصلی ترین زیرساخت های شهری برای ولگردی و تحقق گردشگری آهسته در شهرند. پیاده راه یعنی محوریت انسان به جای ماشین، یعنی تضمین و تحقق امنیت و ایمنی، یعنی اصالت دادن به ارتباط چهره به چهره انسانی، ایجاد تعامل اجتماعی پایدار و تقویت بنیان های فرهنگی. پیاده راه ها مکان هایی امن برای گردش و تماشا هستند. جایی که مردم در آن با هم بودن را آموخته و حیات جمعی را تجربه و هویت و تعلق جمعی را ادراک می کنند. روشنایی، مبلمان و استقرار کاربری های اوقات فراغت از ملزومات جدی پیاده راه هاست.
گردشگری شهری با محوریت پیاده مدارسازی مراکز شهری، ضمن نگهداری و حفظ سایتهای تاریخی و کاهش آلودگی های زیست محیطی با رونق گشت و گذار، خرید، تفریح، مکث کردن و نگریستن، از جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای شهر و شهروندانش سودمند است.
در اروپا در اواخـر دهـه 50 مـیلادي، خودروهاي شخصی به دلیل تهدید و تخریب بافت هاي ارزشمند شهري از نواحی مرکزي و تاریخی به بیرون رانده شدند، به طوري که تا سال 1975 تقریباً تمام شـهرهاي مهم و تاریخی اروپا ورود اتومبیل را به بخش بزرگی از ناحیه تـاریخی و مرکزي خود محدود کرد و پیاده راه هاي تاریخی تجاري در آن ها به وجود آوردند که این امر برقراري زندگی اجتماعی مداوم و ارتقاء کیفیت آن را نیز به همراه آورد.
به عنوان بیان یک نمونه عینی در شهر تهران، بنظر می رسد یک مسیر از میدان قدس تا میدان تجریش، به موازات بازار سنتی تجریش، قرار است پیاده راه شود. اما با توجه به بافتار گردشگری این منطقه (امامزاده صالح، کوه های دربند، بازار سنتی، کاخ سعدآباد و رستوران ها و کافی شاپ ها و …) شاید اگر از میدان قدس تا پل پارک وی پیاده راه شود، گردشگری کل منطقه ارتقا پیدا کرده و ترافیک کلافه کننده و همیشگی این مسیر، مرتفع شود.
پینوشت
- Pedestrianization
- Slow Tourism
- استادیار پژوهشکده توسعه تکنولوژی جهاد دانشگاهی، [email protected]
- Perfectionism
- Sisyphus یکی از اسطورههای یونان باستان
- برای مطالعه بیشتر در خصوص گردشگری آهسته به این مقاله مراجعه کنید: بسته نگار, مهرنوش. (1399). گردشگری کم شتاب در ساحت فلسفه آهستگی. گردشگری فرهنگ, 1(1), 37-44. doi: 10.22034/jct.2020.110918
- Socrates فیلسوف کلاسیک یونان
- Emmanuel Levinas فیلسوف فرانسوی قرن بیستم
- Mikhail Mikhailovich Bakhtin فیلسوف روسی قرن بیستم