شیراز و لزوم توسعه فضای سبز
چرا بسیاری از جوانان شیرازی در خیابان ها سرگردانند؟ شیراز از نظر فضاهای تفریحی پاسخگوی شهروندان شیراز هست؟
شیراز به داشتن باغ ها و فضای سبز مناسب و همچنین داشتن مردمی صاحب کمال و شاعر مسلک شناخته شده است. شهری که در ناخودآگاه جمعی خود تاریخچه ای از تفریح و شادی نیز به ثبت رسانده است. شهر گل و بلبل، حافظ و سعدی. ولی این امر با گسترش شهر و همچنین درگیر شدن این منطقه با خشکسالی ها و کم آبی، دچار تغییر شد و این تغییر درحالیست که هنوز فرهنگ نشستن در فضای سبز و دور هم بودن ها باقی مانده است.
بر چمن نشستن هایی که امروز بر آسفالت ها با چشم انداز خاک و سنگ و ماشین اتفاق می افتد. توسعه فضای سبز در شیراز هرچند که بسیار اهمیت دارد ولی هنوز و شاید هرگز نتواند پاسخگوی نیازهای ساکنین این زمان شیراز باشد. نهال ها، فقط نهال هستند و منظر درخت ندارند. همه شهر را هم که نهال بکاریم، نسل جوان حاضر در آینده در کهنسالی قادر به استفاده از درخت خواهد بود و برای نسل های میانسال و کهنسال این امکان شاید هرگز میسر نشود. لذا نوع نیاز، و نوع طرح پاسخگو، باید به لحاظ زمان ابراز نیاز و زمان به بار نشستن طرحِ پاسخگو، همخوانی داشته باشد.
به اکنون شیراز برگردیم؛ شیراز شهری که شاید بتوان آن را شهری در حال گذار در نظر گرفت. جوانان شیرازی، به رسم شیرازی بودنشان، یا شاید به عنوان نیازی طبیعی، ساعاتی بعد از اتمام کار روزانه، و در واقع حوالی عصر و یا غروب به دنبال مقصدی نامعلوم برای تفریح از خانه بیرون می آیند. در خیابان ها شروع به حرکت می کنند و مقصدهای متنوع و جذاب برای آنها به اندازه کافی وجود ندارد.
درنتیجه ماندن در خیابان و چرخیدن در مسیرهای سواره با اتوموبیل هایشان، خود به مقصد تفریحی تبدیل می شود. یعنی مسیر سواره خیابان نقش تفرجگاهی به خود می گیرد. علاوه بر این پارک کردن خودرو و نشستن بر آسفالت کنار جاده نیز نشانه کمبود فضای پاسخگوی شهریست. و درماندگی از یافتن تفرجگاهی که بتواند پاسخگوی این بخش از شهروندان شیراز باشد. مکانی برای نشستن خانوادگی در هوای آزاد، که البته از محل پارک ماشین زیاد دور نباشد.
شیراز بیشتر از تهران نیازمند فضاهای سبز باکیفیت مانند آنچه در اراضی عباس آباد ساخته شد، است. شهری که مقصد بسیاری از مردمان جنوب کشور شده است نیازهای بسیار زیادی دارد که اگر امروز و در همین سالها به آنها پاسخ داده نشود، مهاجرت ها از آن شدت می یابد.
فضای سبز ناچیز، نهال های بسیار جوان، خاک و سنگ و کوه، آسفالت و ماشین، و ساختمانهایی کوتاه که فضاهای مدرن کمی دارند، جوان شیرازی را در خیابان سرگردان می کند. این سرگردانی برای همیشه سرگردانی باقی نمیماند و خطر مهاجرت را افزایش می دهد. به واقع بر آسفالت نشستن های کنار جاده و پرسه های شبانه اتومبیل ها در خیابان های شیراز اعلام خطر مهاجرت از این شهر به دلیل کمبود امکانات بوده و نیازمند اقدامات فوریست نه طرح هایی که برای ۳۰ سال بعد (البته در صورت اجرا) جواب می دهند.