آپارتمان های امروزی و انقطاع از طبیعت
ساخت آپارتمان در تهران با معضلاتی چون اقتصادی و محدودیت زمین نمیتوان مسکنی با تمام کیفیتهای فضایی خانههای سنتی جهت ارتباط بیشتر با طبیعت طراحی و تولید کرد.
ساخت آپارتمان در تهران با معضلاتی چون اقتصادی و محدودیت زمین نمیتوان مسکنی با تمام کیفیتهای فضایی خانههای سنتی جهت ارتباط بیشتر با طبیعت طراحی و تولید کرد.
با وجود عدم ارتباط اجتماعی آپارتمان های امروزی ساکنان آن به محل سکونت خود، بیشتر به عنوان خوابگاهی جهت گذران زندگی می نگرند تا محلی ایجاد پیوند و تعلق خاطر.
توجه به ظرفیت فضای میانی ساختمان های مسکونی همچون بام ساختمان ها و استفاده بهینه از آنها بخش قابل توجهی از عدم مطلوبیت فضای بسته آپارتمانی را جبران نمود.
مباحث فرهنگی و کیفیت فضای زندگی بسیار متاثر از اقتصاد جامعه است و می توانند به شدت بر سلامت روان و بهداشت آن موثر باشند.
دوگانگی مفهوم خانه و آپارتمان باعث به وجود آمدن نوعی رویکرد رمانتیک نسبت به زندگی در خانههای حیاط دار با پنجدری و آفتابی شده است.
سه نگاه منسوب به اثباتگرایان، پدیدارشناسان و ساختارگرایان در مورد ارتباط و پیوند انسان و مکان قابل طرح است. در این میان، هر سه نگاه به نقش معنا در پیوند و ارتباط انسان و مکان توجه داشتند؛ با این تفاوت که هرکدام سطح یا وجهی متفاوت از معنا را مورد توجه قرار دادند. بر اینمبنا، نوعی رابطۀ دوسویه میان ساکن و مسکن ضروری دانسته می شود؛ که همان «بدهبستان معنا میان ساکن و مسکن» است. ضمن آنکه این بدهبستان، امری پویا و درآمیخته با زمان و شدن مداوم است. در این بین، «معناداری مسکن» نخستین مرحله و شرط لازم برای دو مرحلۀ دیگر است. معناداربودن مسکن، مقدمهای ضروری برای اشتقاق و تفسیر معناست؛ آنچه لازمهاش تحقق دو ویژگی «خوانایی» و «آشنایی» است. اما انسان در کنار هماهنگی و انس، همیشه در جستجوی تازههاست. از اینرو، برای آنکه خانه در دل ساکنینش خانه گیرد، لازم است دو مرحلۀ دیگر را طی کند. مرحلۀ اول، تجلی آشکاری از خود (ساکن) است که طی آن، پیامهایی از خود به سوی خانه جاری میشود (معناسازی ساکن). در مرتبۀ معناسازی ساکن، خانه به کارگاه «خیال» ساکنین بدل میشود و با «پرسشانگیزی»، زمینه را برای خلق معانی جدید فراهم میآورد. این فرایند به دو صورت ذهنی ...