نقدی بر اقدامات ساحلسازی حاشیۀ رود کارون در اهواز
در اهواز، شهری که من کودکیام را گذراندم، رودخانهای در آغاز سببساز شهر شد. اما امروز آیا میتوان آن را دید؟ بر پس چهره ژولیده صنعت نظری بیندازید، از خط آهن پوشیده از علفزار گذرکنید، آنگاه اسکلههای در حال پوسیدن را مییابید و اینجاست آن رود بزرگ که فاضلاب و زباله، در آن بالا و پایین میروند. بخار سمومی که میبینید به نامهای آشنا در صنعت تعلق دارند. این محصولات بر درِ خانههایمان میآیند اما روشن است که صنایعمان هنوز سرکشند. حال میتوانید در مسیر با نگاهی به خط مخازن نفت و پالایشگاهها برانید، خطر را احساس میکنید، پالایش شاید ولی خود پالوده نیستند. در بزرگراهی میرانید بیبهره از انسانیت یا هنر، زخمهای به جای مانده از این جنگ را در تکه تکه شدن محلهها، و از بین رفتن مناظر سرسبز گذشته میبینید. بشکههای نفت و محصولات نیشکر سریع تر از تولد بچه ها استخراج میشوند. به تاراجی بیندیشید که هنوز در جریان است. اگر به امید یافتن مفری، در حاشیه رود کارون حرکت کنید درمییابید که به حاشیه محیطهای طبیعی رسیدهاید. علائمش را میتوانید در ماشین آلات عالی برای غارت زمین، بر افکندن درختان و گیاهان بومی، پرکردن مردابها و ساخت و سازهای نامتناسب، بیبرنامه و زشت جستوجو کنید. ...