طرح توسعه مکان محور پژوهشکده نظر با برگزاری نشست «نسبت توسعه با سرزمین» همراه شد.
به گزارش نظرآنلاین نشست نسبت توسعه با سرزمین با حضور اساتید دانشگاه و محققین پژوهشکده نظر برگزار شد.
دکتر سید امیر منصوری استاد دانشگاه تهران و رییس پژوهشکده نظر در ابتدای این نشست با بیان اینکه یک طرح پژوهشی تحت عنوان توسعه مکان محور در پژوهشکده نظر تعریف شد که در قسمت اول با موضوع توسعه دریاپایه در سواحل هرمزگان شروع به فعالیت کرد، گفت:
پژوهشکده نظر به دنبال این بود که آنچه تحت عنوان پیشرفت و توسعه دریاپایه در برنامههای دولت در جریان است در مرحله تبلور یافتن از حیث توسعههای شهری و روستایی و دخالتهایی که در سرزمین تحت عنوان مناطق صنعتی یا اقتصادی همچون منطقه آزاد قشم و منطقه آزاد چابهار انجام میشود، چه روندهایی را طی کردهاند.
در واقع توسعه در فرآیند مدیریت تا چه میزان به اقتضائات مکانی متعهد است و تا چه میزان در درک مکان در مقابل درک جغرافیا و فیزیک صرف موفق عمل کرده است؟ آیا مکان به عنوان یک وجه مشترک عینی-ذهنی مشتمل از تلفیق ویژگیهای اجتماعی، تاریخی و رویدادها و … که در نظر شهروندان و ساکنان شکل گرفته، جایگاهی در نظر توسعهگر دارد یا خیر؟
در روشهای متعارف برنامهریزی کشور، اقتصاد حرف اول و در عمل تنها حرف را میزند. برنامههای توسعه برنامههای اقتصادی و عمرانی صرف هستند و نگاهی به مکانی که در دستور توسعه است ندارند. در واقع یک برنامه کلی و انتزاعی با وجه غالب اقتصادی برای همهی مکانها و زمانها نوشته شده و بعد از تدوین این طرح، پیوستهای اجتماعی، فرهنگی، انسانی تاریخی و… به آن ملحق میشوند.
وی افزود: در سفر به کوهدشت در کنار زندگی شهری و روستایی شاهد پدیدهای جالب توجه به نام زندگی عشایری هستیم. برنامههایی که از دوره رضاخان تا به امروز از طرف دولت مرکزی اجرا شده، از اسکان تحمیلی عشایر تحت لقای پیشرفت و مدنیت و توسعه و البته با انگیزه سیاسی و مهار کردن سرکشی عشایر در برابر نظام سیاسی روایت دارد.
زندگی عشایری لرستانی ها در توسعه مکان محور نادیده گرفته شده است
منصوری خاطرنشان کرد: در دوره جمهوری اسلامی نیز با آوردن خدماتی چون بهداشت و آموزش و با شعار ارتقای کیفیت زندگی همان خط مشی گذشته امتداد پیدا کرد که در عمل، زندگی عشایری را که هر ابعاد آن با یگدیگر و مکان در هم آمیخته و عجین بوده، دچار اختلال کرده است. این مسئله نشان از عدم توجه به توسعه مکان محور در فرآیند برنامهریزی است.
دکتر نعمت الله فاضلی اشتاد پژوهشگاه علوم انسانی دیگر سخنران این نشست گفت: پژوهش فوق را میتوان در دو جنبه بررسی کرد. ابتدا اینکه مسئله توسعه مکان محور مسئلهای است که پساتوسعهگرایان(post developmentalism) مثل رهنما، اسکوبار و… به آن پرداختهاند. در سالهای اخیر کتابهای زیادی در مورد پساتوسعهگرایان در ایران چاپ شده و ادبیات آنها شناختهشدهاست.
این افراد سعی میکنند روایتی از صداهای محلی باشند و توسعه را از نگاه مردم ذینفع آن ببینند و معتقدند تجربهی مردم هر نقطه از زندگی و ادراک و تخیل اجتماعی آنها در برنامههای توسعه که برنامههای پروژه محور هستند و نه مسئله محور حذفشدهاست. رهنما یک تئوری پرداز ملی و ایرانی شناخته شده در جهان است و تجربه کار در روستاهای ایران را هم دارد.
نکته اول اینکه مقاله برای بحثهای توسعه، رسانهی خوبی نیست. یک ابزار کارآمد برای این منظور مونوگراف (تک نگاری) است که دست محقق را برای خلق روایت بازتر میکند. بخش زیادی از این پژوهشها نه تنها به ادراک شخصی بلکه به ادراک حسی پدیدهها نیز وابسته است.
وی افزود: ادراک حسی یعنی کاری که هنرمند انجام میدهد. او با آشناییزدایی از امری روزمره که عادت شده و از فرط آشنایی مورد توجه نیست، دوباره آن را در مرکز توجه قرار میدهد. این روش روش خوبی است برای تحقیقات و نشان دادن اینکه مکان روستا و فضا چگونه بوده و چگونه حس مکان، یعنی معنای قابل استفاده از فضا برای ساکنان، از آن گرفتهشدهاست. مثل اجزای مختلف یک روستا چون چشمه، امامزاده و … که با اجرای برنامههای توسعه حس مکان از آنها گرفتهشدهاست.
دو مفهوم مهم در این خصوص وجود دارد: یکی لنداسکیپ به معنی چشم انداز مکانی و دیگری ماینداسکیپ به معنی ادراک مفهومی و نقشه مفهومی از مکان در ذهن ساکنان منطقه و یا افراد دیگری از منطقه است.
برای مثال تهران لنداسکیپ و ماینداسکیپ دارد. لند اسکیپ شامل تمام فیزیکهای قابل مشاهده مثل سنگ، خیابان، و … و ماینداسکیپ تهران در کتاب اسطوره تهران اثری از جلال ستادی تصویر شده و نشان میدهد که هنرمندان منظر تهران را چگونه میبینند. در خصوص روستا هم ماینداسکیپ یعنی روستا چگونه فهم شده است.
فاضلی در ادامه خاطرنشان کرد: اما وجه دیگر این پژوهش، نقد نگاه پساتوسعهگرایان است. ما در روستا یک منظر ذهنی داریم که الزاماً با واقعیت منطبق نیست.
جورج فاستر در کتاب تغییرات فنی در جوامع سنتی چشم انداز روستا را یک چشم انداز شبانی معرفی کرده است که در آن انسانها، گوسفندان و … در صلح و صفا و همدلی و همزیستی و همکاری کنار یکدیگر زندگی میکنند.
این روایت غلط است و اینکه روستا چگونه است روایتی مفصل دارد. سال ۱۳۵۰ نیز یک انسانشناس روایتی از روستا ارائه کرد که با روایت فاستر همسو بود اما بعدها انسانشناس دیگری ثابت کرد که روستا پر از جنگ و خشونت و کشتار است.
بعد از انقلاب ۵۷ تلویزیون به دلیل همسو نبودن سیاستهای دولت با مدرنیته سعی در نشان دادن تصویری شبانی از روستا داشت. زیرا روستا مرکز دین، سنت، مذهب و … بود. از سوی دیگر شهرها مکانهایی نامناسب و سرشار از گناه و بدی تصویر شده است.
باید در ماینداسکیپ روستا بازنگری شود و این امر نیازمند تحقیق و تفحص بسیار دقیق است. فهمیدن درک روستاییان از توسعه مکان محور نیازمند مصاحبه، تحقیق، توجه به فضای تاریخی و … است.
نکته دیگر اینکه اگرچه پساتوسعهگرایان از حیث نشان دادن وجوه ویرانگر برنامههای اقتصادی و توسعهای، محیط زیستی و جفرافیایی و… بسیار توانمند هستند، اما نقد وارده بر آنها این است که هیچ حرف ایجابی ندارند. در واقع فقط به نقد و نهی بسنده کرده و هیچ راه حلی ارائه نمیدهند.
برای مثال راه حلی موثر برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر ارائه نمیدهند. اقدامی مثل ایجاد فرصتهای شغلی نیز فقط مهاجرت را به تعویق میاندازد. مشخصا نسل جوان با رسیدن به سن ۱۷ -۱۸ سالگی میل به مهاجرت دارند.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: نکته دیگر اینکه در نقد مدرنیزاسیون باید حواسمان باشد امروز ما با آدمهای جدید و تصور اجتماعی جدید مواجه هستیم.
دورهی تاریخی ما متفاوت شده و اکنون به دلیل ارتباطات و فضای جهانی، شاهد سبک زندگی جهان وطنانه هستیم و از این حیث هیچ فرقی بین نیاوران و روستاهای لرستان وجود ندارد زیرا هر دوی آنها از طریق شبکههای مجازی با دنیا و سبک زندگی جدید آشنا میشوند.
تحولات اجتماعی در روستاها را باید از منظر ماینداسکیپ روستاییان در نظر گرفت. این تصور اجتماعی جدید به زندگی جدیدی هم نیاز دارد.
بسیاری از مهاجرتها هم به همین دلیل است. اکثر روستاییان معتقدند که روستا یک جهنم است، زیرا در روستاها، خشونت و دعوا و نزاع و … وجود دارد. روستا فاقد فضای مدنی است که استقلال فردیت علی الخصوص برای خانمها داشته باشد. روستاییان و مشخصاً جوانان نیازمند تفریح و سرگرمی و تجربههای جدید هستند.
مفهوم مکان برای آنها متفاوت از مفهوم مکان برای روستاییان ۷۰ سال پیش است و بسیاری از پدیدههای گذشتگان برای نسل جوان بیمعنی است.
در نتیجه، یک روستا هر چقدر هم که از امکانات توسعه بهرهمند باشد، باز هم مهاجرت اتفاق میافتد. زیرا مسئلهی روستا فقط امکانات و اقتصاد نیست. هر روستایی چه فقیر باشد و چه پولدار و چه متوسط، میلی برای ماندن در روستا ندارد.
جغرافیای فرهنگی اجتماعی روستا اکنون برای بسیاری از روستاییان و علی الخصوص جوانان غیر قابل تحمل است. تفاوت روستا با تهران از حیث فضای اجتماعی و فرهنگی که در حال حاضر در آن قرار داریم مانند تفاوت بهشت و جهنم است.
حتی اقتصاد بهتر خود ممکن است به مهاجرت روستاییان دامن بزند زیرا توان اقتصادی زندگی در شهر را پیدا میکنند. به همین دلیل است که در روستاها اغلب قشر فقیر ماندهاند و افراد ثروتمندتر از روستا مهاجرت کردهاند و یا بعضاً در شهر زندگی میکنند و فقط محل کسب درآمد آنها از فضاهایی در روستا مثل گاوداریها است.
در نتیجه مسئله ما یک بحث فنی نیست، بلکه مسئله ناشی از اشتباه در افق فکری است.
همچنین در بررسی نواقص مدرنیزاسیون، باید به علت اتفاقات و تصمیمات طرحهای توسعه پرداخته شود و اینطور نیست که طرحهای توسعه، از روی جهل و دیوانگی تدوین شده باشند. بسیاری از این اقدامات طرحهای توسعه برای پاسخ به خواستههای نسل جوان اجرا شده است. مثل همان آسفالت شدن کوچهها.
فاضلی با بیان اینکه بخشی از داستان و روایت ذهنی اکثر ما از روستاها بر مبنای فهم و روایتی است که در دهههای ۶۰ و ۷۰ در ذهن ما ایجاد شده است، گفت: در حالی که اگر نگوییم ذهنیت خود روستاییان امروزه کلان شهری شده، حداقل میتوان گفت شهری شده است.
از نظر وی ما باید فهم خود را از زندگی چوپانی در روستا تغییر بدهیم. مثلاً فهم ما از فضاهای جمعی در قدیم با فهم جدید خود روستاییان در دنیای امروز متفاوت است. فهم ما از فضاهای جمعی در قدیم بر اساس خانوادهگرایی، خویشاوندگرایی و قبیلهگرایی بوده است که با ضعیف شدن همه این مفاهیم در دنیای امروز، ما دیگر آن فضای جمعی را نخواهیم داشت، هرچند کالبد و بستر آن را فراهم کنیم.
چون آن خانواده بزرگ و قوم و خویش را نداریم و آن مناسبات بین روابط فامیلی – نه فقط در شهر، بلکه در روستا – از بین رفته است، امروزه و با این تغییر ارزشها به نظر میرسد بهتر باشد فضاهای جمعی حول ارزشهای مدنی شکل بگیرد، نه روابط قومی، قبیلهای و فامیلی.
وی همچنین افزود: اگر امروز بخواهیم کاری برای روستا و روستاییان بکنیم باید از ذکر این نکته که طرحهای هادی خوب عمل نکردهاند عبور کنیم و دنبال راههای جدیدتری باشیم.
چراکه فارغ از اشتباهات فاحش طرحهای هادی، آنها تحت یک نظام مدرن خدمات مدرنیته را به روستاها رساندهاند، مانند آنچه مدرنیته از بهداشت، ریشهکنی فقر و غیره به دنبال داشته است.
این رویکرد، نه به دنبال حفظ اصالت و ریشههای اجتماعی روستا، بلکه ناشی از حفظ منافع اقتصادی شهرنشینان است. همین نگاهی که تهاجم فرهنگی را فقط برای روستا بد و مضر میداند اما مصرف گرایی و فرهنگ آن را برای شهر نامناسب نمیداند.
دکتر فاضلی در توضیح درباره موضوع فضاهای جمعی به نکتهای در مفهوم «سبک زندگی» و «شیوه زندگی» اشاره کرد و گفت: شیوه زندگی با سبک زندگی (Life Style) متفاوت است. سبک زندگی یک موضوع فردی و یک سلیقه است، در حالی که شیوه زندگی آن چیزی است که جامعه به فرد میدهد و انتخاب شخصی او نیست.
در دنیای جدید اساساً این سبک زندگی است که موضوعیت دارد و نه شیوه زندگی. این نکته نیز ما را به فضاهای جمعی مدنی و نه فضاهای جمعی سنتی سوق میدهد. اساساً اینکه ما به دنبال نگاه داشتن روستاییان در روستا باشیم موضوعی پیچیده و غلط است؛ چرا که همه اتفاقات مدرن و رسانههای جمعی ظرفیت آرزومندی روستاییان را تغییر داده است. لوازم آرایشی و بهداشتی مورد تقاضای زنان روستا همانها است که در شهر تبلیغ و دنبال میشود.