انحصارطلبی مدیریت فضا سبز
تعیین گونه های گیاهی شهری تصمیمی مدیریتی یا کارشناسانه؟
در گزارش کوتاهی که به تازگی درباره افزایش جمعیت کلاغ ها در شهر تهران منتشر شده است، یکی از عوامل آن را کاشت گیاهان غیربومی در تهران می خواند. هرچند سال ها است که با وقوع اتفاقات مختلف همچون افزایش مگس سفید، کاهش پرندگان مهاجر و … انتقادات به سمت فضای سبز شهری می رود اما تغییری اتفاق نمی افتد. شاید دلیل آن منحصر شدن کاشت و نگهداری فضای سبز شهر تهران به یک سازمان با ریاست ثابت بدون تغییر باشد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از مهدی نبیان کارشناس حیات وحش، طی سال های اخیر و به دنبال تغییرات در محیط شهر تهران، جمعیت گونه های متنوع پرندگان در تهران کاهش یافته است. این کارشناس حیات وحش معتقد است: «۳ مؤلفه مهم برای کاهش یا افزایش جمعیت پرندگان وجود دارد، مؤلفه هایی مانند آب، غذا، پناه و امنیت که تأثیر مستقیمی بر تکثیر یا کوچ آنان دارد».
وی می افزاید: «طی چند دهه گذشته گونه های گیاهی اشتباه یا غیر بومی وارد شهر و فضای سبز تهران شده است، در گذشته درختانی مانند شاه توت، خرمالو، توت سفید، گردو، خرما و سایر درختان میوه در سطح تهران وجود داشتند که پرندگان از آن ها تغذیه می کردند، اما اکنون با کاشت درختان سوزنی و غیر بارده (میوه) دیگر فضایی برای تغذیه پرندگان آوازه خوان تهران باقی نمانده است» (خبرآنلاین، 18 آذر 1400).
نبیان در ادامه توضیح می دهد که گونه هایی همچون کلاغ به علت همه چیز خوار یا پسماند خوار بودن و در نتیجه نبود شرایط مناسب زیست برای سایر گونه ها، رو به افزایش رفته اند.
گیاهان، بخش زنده منظر شهری هستند که هم بر شرایط اکولوژیکی شهر و هم بر ذهن شهروندان تأثیر می گذارند. نوع گونه های گیاهی کاشته شده علاوه بر آنکه با تغییر بر کیفیت خاک، میزان مصرف آب، جذب پرندگان و … بر عینیت و کالبد شهر تأثیر می گذارند، بر ذهن مخاطب شهر هم مؤثر است. تهران قدیم، چنارستان خوانده می شده است، تصویری که در حال حاضر چندان قابل درک نیست.
درخت چنار بخشی از هویت شهر تهران و معرف آن در ذهن همگان از شهروندان تا گردشگران بوده است. یا درختان انار که در تهران به وفور یافت می شده، محل لانه گزینی و جذب پرندگان متنوعی به ویژه بلبل بوده است. تغییر در گونه های گیاهی کاشته شده از گونه های گیاهی بومی به گونه های گیاهی سریع الرشد، زودبازده، غیرمثمر، بی عار، وارداتی و مقامات پسند، منظر شهر تهران را به کل تغییر داده است.
این تغییرات طبیعتاً به مرور زمان موجب مهاجرت گونه های جانوری، پرندگان، خزندگان و حشرات بومی شده و بستر را برای تهاجم گونه های مزاحم یا غلبه یک گونه بر سایرین فراهم کرده است. نمونه آن اتفاقی است که در افزایش تعداد کلاغ های شهر تهران افتاده است. یا بدتر از آن آفت مگس سفید. مداخلات این چنینی که بر روح و جسم شهر موثر است اغلب به صورت تصمیمات مدیریتی و با رای بالادستی اتفاق می افتد.
در حالی که بسیاری از کارشناسان و منتقدان به شیوه های کاشت و گونه های گیاهی کاشته شده در بوستان ها، باغ ها، حاشیه های سبز، بزرگراه ها و … که عموما به شکل یکسان و مشابه انجام می شود، معترض هستند، سال ها است که سازمان بوستان ها و فضای سبز شهر تهران به عنوان متولی کاشت و نگهداری از فضاهای سبز شهری در رأس امور قرار دارد.
ریاست این سازمان که تاکنون تغییری نداشته است، گویی این مجموعه را تصاحب کرده و بدون بهره گیری از کارشناسان و متخصصان در زمینه منظر و فضای سبز یا انجام مطالعات و تحقیق در این موضوع، آن را با نظرات شخصی اداره می کند. اثرات نامطلوب تداوم این انحصارطلبی به مرور تأثیرات سوء خود را بر منظر شهر نشان می دهد.