پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

گردشگری ‏تراپی را دریابیم!

چکیده: گردشگری ذاتاً درمانگر است؛ آنجا که فرد را از روزمره خود بالا می کشد، فرد را با  تقدیر و مسئولیت خود و دیگران مواجه می کند و گستره آزادی انسان را نمایش می ‏دهد.

با وجود تعاریف ارائه شده در حوزه گردشگری سلامت، چرا روان ‏درمانی (Psychotherapy) مورد غفلت جدی واقع شده است؟ این در حالی است که گردشگری دارای پتانسیل بالا برای از بین بردن اضطراب ‏های اساسی زندگی است.

به نظر می رسد جایگاه و شأن گردشگری آن طور که بایسته آن است هنوز شناخته و بکارگرفته نمی شود. برای گردشگری سلامت تعاریف گوناگونی بیان شده است. سازمان جهانی گردشگری (WTO) به طور خاص، آن را چنین تعریف می‌ کند: “استفاده از خدماتی که به بهبود یا افزایش سلامتی جسمی و افزایش روحیه فرد (با استفاده از آب ‌های معدنی، آب و هوا، لجن درمانی همراه با امکانات طبیعی یا مداخلات پزشکی) منجر می ‌شود و در مکانی خارج از محل سکونت فرد که بیش از ۲۴ ساعت به طول می‌ انجامد، روی می‏ دهد.”

اما نقش توریسم در درمان مهم‏ترین بیماری های قرن و عصر مدرن که از آن جمله می توان «تنهایی» را نام برد، نادیده گرفته شده و بیشتر بر سلامت تن تأکید می شود.

«اروین د. یالوم» (Irvin D. Yalom) (متولد1931) از بنیان گذاران روان درمانی اگزیستانسیال (وجودگرا) و برنده جایزه انجمن روان ‌پزشکی آمریکا در سال 2002 بر این باور است که چهار موقعیت وجودی، آدمی را دچار اضطراب ‏های بنیادین می‏کند: مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی. رویارویی فرد با هریک از این حقایق اجتناب ‏ناپذیر و هولناک هستی، آدمی را از درون فرو ‏می‏ پاشد. تنشی میان ناگزیری مرگ و آرزوی بقا، وقوف به این که هر فرد بطور کامل مسئول و مؤلف زندگی خویش است، تنشی ناشی از درک تنهایی مطلق خویش و تمنای محافظت شدن و بخشی از یک کل بودن در هستی و این که آیا واقعا به جهانی خالی از معنا پرتاب شده ‏ایم.

رهایی از تشویش های بنیادین آدمی فقط برای کسی میسر است که به قول هایدگر زندگی اصیلی دارد. او زندگی غیر اصیل را مرتبه فراموشی هستی و سرگرم افت و خیز زندگی بودن می داند. کسی که نمی داند خود سازنده جهان خود است، در مواجهه با اضطراب های اساسی زندگی کم می آورد و از هم می پاشد. در مقابل آن که به مرحله اندیشیدن به هستی بالا آمده و در مرتبه آگاهی دائمی به هستی است، در اندیشه آفرینندگی هستی است و  خود هم دایما در آن شریک است. چنین زندگی اصیلی فرد را رویین تن کرده و بر دشواری های ریشه ای زندگی فائق می کند.

گردشگری ‏تراپی را دریابیم!
 تصویر 1: گردشگری تراپی، قله توچال، تابستان 1399

گردشگری نظام معرفت ‏افزایی و معنا بخشی است. می تواند اضطراب های بنیادین بشر را تحت درمان در آورده و زمینه ساز بهبود آن باشد. انواع متفاوت گردشگری از کوه پیمایی و  چشم به افق دریا دوختن در ساحل و رها کردن تن و جان در جنگل ها و دشت های بکر گرفته تا گردشگری فرهنگ، گردشگری کم شتاب و گردشگری خلاق و مشارکت در فرهنگ جامعه مورد بازدید از رقص و موسیقی گرفته تا غذا و مراسم‏ های آیینی مردمان، از هم صحبتی با همنوعی در آن سر دنیا گرفته تا بازبینی سرنوشت گذشتگان، چنان زندگی را در زمان حال پر و پر شور می کند که زمان و مرگ در آن ناپدید می شود.

گردشگری ذاتاً درمانگر است؛ آنجا که فرد را از روزمره خود بالا می کشد، آنجا که فرد را با  تقدیر و مسئولیت خود و دیگران مواجه می کند و گستره آزادی انسان را نمایش می ‏دهد؛ آنجا که هستی و طبیعت را هم سرشت و خانه و خویشاوند آدمی می نمایاند و فرد را با طبیعت آشتی می دهد و بالاخره آنجا که گردشگر با آفرینش لحظات یکتا از تجربه های ناب، زندگی را به تمامه می زید تا زمینی سوخته برای مرگ به جا بگذارد.

اینها همه و همه ظرفیت بسیار بالای درمانگری اگزیستانسیال گردشگری را به رخ می کشد که حوزه ای آشناست اما به شدت از دیدرس پژوهشگران حوزه های روان درمانی و گردشگری و مطالعات بین رشته ‏ای دور مانده است؛ چه رسد به اینکه در حوزه ‏های مدیریت و سیاستگذاری سلامت و گردشگری مطرح گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مهرنوش بسته‌نگار

مهرنوش بسته‌نگار

استادیار پژوهشکده توسعه تکنولوژی جهاد دانشگاهی
میزان مطالعه مطلب