برنامه تحقق پذیر بازسازی محله نفر آباد
در شرایطی که استمرار و شدت آسیب های محیطی در بافت، زندگی شهروندان را مختل کرده است، برنامه های بلندمدت آرمان گرایانه چه تاثیری بر توسعه محلی دارند؟
به نظر می رسد با توجه به وجود اراضی بایر گسترده در محله نفرآباد شهر ری، توسعه کشاورزی محله ای در کوتاه مدت منجر به رفع نابسامانی های محیطی و در بلند مدت موجب توسعه پایدار گردد. بیش از دو دهه است که محله نفرآباد با شرایط خاصی روبرو است. توسعه حرم عبدالعظیم الحسنی (ع) و طرح های متعددی که برای آن ارائه شده، جریان سکونت و زندگی را در این محله مختل کرده است.
در طی سال ها به علت شدت فرسودگی، ساکنان محلی به تدریج از بافت خارج شده و مهاجران افغانی در آن جایگزین شده اند و در نتیجه تمایل به بازسازي در آنها وجود نداشته و فرسودگی در حال گسترش است. علیرغم قدمت تاریخی این محدوده، ساکنان آن در وضع موجود فاقد اصالت محلی هستند؛ و بیش از 40 درصد بافت بایر و به تبع طرح مصوب پیشین در تملک شهرداری است.
تملک و تخریب پلاک های مسکونی در این محله تاریخی باعث افت شدید تراکم جمعیتی شده است. محدوده دارای چندین طرح مصوب کمیسیون ماده پنج است که هر یک با نفی دیگری تهیه و تصویب شده اند، اما هیچ کدام به رفع مشکلات موجود منجر نشده اند.
اگر جامع نگری و عملیاتی بودن اصل باشد، برنامه مداری و هدایت فرایند توسعه هدف خواهد بود.
طرح اخیر سازمان نوسازی شهر تهران، «برنامه ریزی، طراحی شهری و طرح معماری برآمده از الگوی مسکن ایرانی-اسلامی در محله مسکونی مجاور حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، (نفرآباد)» در سال 1399 در کمیسیون ماده پنج به تصویب رسیده و مقرر شده سازمان مذکور تدابیری اتخاذ نماید که زمینه تحقق و اجرای مطلوب ظرفیت های معمارانه نوسازی املاک و اراضی مسکونی مبتنی بر ملاحظات طرح و نحوه جرم گذاری و اقتصاد پروژه تسهیل گردد.
بر این اساس علیرغم اذعان متولیان پروژه بر شرایط نامناسب زندگی ساکنان و ضرورت اقدام عاجل، و با وجود تردید در قابلیت تحقق، بلاتکلیفی درخصوص سازمان اجرایی، برنامه عملیاتی مشارکت و بویژه مسائل اقتصادی پروژه، طرح در کمیسیون ماده پنج مصوب شده است.
اگر تحقق پذیری اصل باشد، واقع بینی و خودارزیابی هدف خواهد بود.
فرایند بازآفرینی شهری امری مشارکتی و اجتماعی است. عدم تحقق پذیری اقتصادی و بی رغبتی ساکنان و سایر گروداران برای مشارکت مبین ناکارآمدی طرح مصوب اخیر برای بازآفرینی است. بصورت دستوری شاید بشود پروژه تعریف کرد، اما مردم را به اجبار نمی شود به مشارکتی واداشت که توان اقتصادی اش را ندارند، الگوی سکونت را تغییر می دهد، و از آن مهمتر با واقعیت اجتماعی موجود ناسازگار است.
معماری واحدهای مسکونی که با آجر و فخر و مدین، و کنترل حداکثری مشرفیت، حیاطهای طبقاتی پیشنهاد شده مطلوبند. اما در شرایطی که عملا برخورداری از حمایت های دولتی مقدور نیست، امکان احداث چنین واحدهایی وجود ندارد. برنامه ریزی احداث زیرساختها، سال ها به طول خواهد انجامید و خدمات رسانی به شهروندان با رویه حاضر در حداقلی ترین شکل ممکن خواهد بود. برای مثال پارکینگ های زیرسطحی عمومی با ارزش های اجتماعی مردم منطبق نیستند.
مشکلات ثبتی و حقوقی داشته و غیرقابل نظارتند. این الگوی استفاده مستلزم نگهبانی شبانه روزی برای کنترل امنیت فضا و یا بروز ناامنی های اجتماعی است. احداث فضاهای عمومی و ایجاد زیرساخت های خدماتی نیازمند مشارکت و جذب سرمایه گذار است. احداث واحدهای مسکونی بصورت 3 طبقه، زیرساخت ها و …. اگر به لحاظ کالبدی مناسب هم باشد، برای جامعه هدف و سازندگان توجیه اقتصادی ندارد.
اگر توجه همزمان بر ابعاد اجتماعی-کالبدی- زیست محیطی اصل باشد؛ تضمین پایداری شهر و انعطاف آن در برابر پیچیدگی های محیط هدف خواهد بود.
ماهیت پیچیده مسائل شهر و چند بعدی بودن آن مستلزم انعطاف پذیری برنامه هاست. بافت محله نفرآباد دگردیسی کرده و آن محله تاریخی که مطالعات تاکید وافر بر قدمت چهارصدساله آن دارد، در طی این سال ها در ابعاد مختلف متحول شده است. الگوهای زندگی ساکنین متاثر از تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی و طرح های مختلف اساسا تغییر کرده است.
امروز با بافت دیگر، نیازهای دیگر، ساکنین دیگر و زندگی دیگری در نفرآباد مواجهیم. با این حال برنامه ریزی مسکن و طراحی شهری نسبت به مطالعات و برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی در اولویت بوده است.
توسعه پایدار مستلزم توجه هم وزن و تومان به واقعیت های اجتماعی-کالبدی-زیست محیطی از جمله فرسودگی بافت، عدم اصالت ساکنان، توان اقتصادي پایین براي مشارکت در نوسازي، وضعیت محیط زیست، آسیب های اجتماعی و بویژه میزان پیشرفت پروژه های پیشین که منتج به بازتولید زمین در سطح وسیع شده است.
یک سال از زمان تصویب طرح جدید می گذرد. هنوز ضوابط و مقررات طرح بر روی سامانه شهرسازی بارگذاری نشده اند. اعتبارات تخصیصی جذب نشده و به نظر می رسد از ردیف بودجه سال 1401 حذف شده باشند. نارضایتی های ساکنین همچنان ادامه دارد. وضعیت فعلی و میزان پیشرفت اجرای طرح نشان می دهد که پروژه از انعطاف لازم و در نتیجه قابلیت اجرا برخوردار نیست.
تغییر دوباره طرح اخیر محله نفرآباد الزامیست. هدر رفتن وقت و هزینه و سرمایه اجتماعی، نتیجه انکار واقعیت و نخبه گرایی در تهیه و تصویب طرح است. ۴۰ درصد بافت بایر است، و مشکلات بسیاری برای مردم ایجاد شده است. تسریع در خارج شدن از این شرایط اولویت شهر است. برنامه ریزی های بلندمدت و هزینه بر (که در شرایط فعلی عملا غیرممکن است) پاسخ مناسب به مسایل حاضر نیست.
اگر در برنامه توسعه شهری، ظرفیت سازی محتوایی یک اصل باشد؛ هدف مترادف آن بهره مندی از ظرفیت ها و استعدادهای توسعه عرصه های شهریست.
بواسطه الگوی پراکنش زمین های تملک و تخریب شده توسط شهرداری، که با مساحت های قابل ملاحظه مابین پلاک های مسکونی قراردارند، محله نفرآباد از ظرفیت کاربست الگوی توسعه درون زا مبتنی بر کشاورزی محله ای برخوردار است.
الف) توسعه درون زای بافت از طریق تبدیل زمین های بایر در تملک شهرداری به باغات مثمر (خرمالو، ازگیل و …) با رویکرد توسعه کشاورزی محله ای اقدامی کوتاه مدت و تحقق پذیر برای برون رفت از شرایط حاضر است که سطح سرانه فضای سبز منطقه را به میزان قابل توجهی افزایش خواهد داد.
ب) افزایش سطح فضای سبز مجاور حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از طریق ایجاد باغات مثمر، مصداق الگوی ایرانی-اسلامی باغ مزار در سطح منطقه است.
ج) تخصیص اراضی بایر موجود به کاربرد کشاورزی محله ای و اجاره دادن آنها به ساکنان، ضمن ایجاد اشتغال مولد محلی، و استقرار در زنجیره تامین موارد غذایی منطقه، به واسطه کارکردهای اجتماعی کشاورزی محله ای به احیای بافت مسکونی و ساماندهی محیط منجر خواهد شد.
د) این اقدام با سابقه تاریخی محل، و منظر کشاورزی بافت همجوار آن نیز منطبق است.
ه) کشاورزی محله ای علاوه بر سازماندهی عرصه و رفع آسیب های محیطی موجود، در پیوند با نقش معنوی-زیارتی آستان، منجر به افزایش گردشگری شهری و ارتقای اقتصاد منطقه خواهد بود.
یک پاسخ
بسیار عالی