اگر زن را به عنوان فردیتی مستقل از نقش اجتماعی تعریف شده توسط جامعه در نظر بگیریم، آیا فضاهای شهری معاصر، این فردیت را به رسمیت شمرده اند؟ از اواخر قرن بیستم تئوری های نقش اجتماعی مورد توجه ویژه محققین قرار گرفتند. بر مبنای این تئوری ها فعالیت های روزانه افراد بر مبنای نقش های تعریف شده توسط اجتماع شکل می گیرد. نقشی که وظایف، حقوق، انتظارات و رفتارهای وی را شکل می دهد و فرد به خواست جامعه موظف به ماندن در چارچوب های تعریف شده است. نگاه عمیق به طراحی فضاهای شهری و قرارگاه های رفتاری اثبات می کند که نقش اجتماعی تعریف شده برای زن تاثیر بسیار پررنگ تری در شکل فضاهای شهری گذاشته تا توجه به نیازهای فردی و روانی وی.
آنچه جامعه سنتی از زن انتظار دارد رسیدگی به امور منزل، مراقبت از همسر و فرزندان و مدیریت کانون خانواده است. کار و فعالیت های خارج از منزل هنوز در جوامع سنتی فعالیت های خود خواسته زن محسوب می گردند که وظایف اصلی وی را کمرنگ تر نمی کنند. در این میان به وِیژه زنان شاغل استرس و فشارهای روانی در سطح مردان در محیط های کاری و اجتماع کوچک خانواده را تحمل می کنند.
سهم زنان از فضاهای شهری معاصر ایران که استرس روزانه ایشان را کاهش دهد، امکان ورزش های گروهی امن را فراهم نماید، فرصت خلوت گزیدن و تفکر به عنوان یک فرد ورای نقش اجتماعی را به آنها بدهد، بسیار محدود است. در کرمان برای ایجاد فضاهای شهری زنانه، تمهیدات محدودی برای چنین فعالیت هایی در قسمت بانوان در پارک مادر و یا مسیرهای دوچرخه سواری در شهر ایجاد شده است. اگرچه اسما اقدامی قابل تامل است اما در عمل فضایی به ظاهر محصور ولی مسلط از ساختمانهای اطراف که پاسخگوی نیازهای زنان به طور مطلوب نیستند. در شهر نیز اخیرا تابلوهایی برای مشخص کردن فضاهای دوچرخه سواری نصب شده که شبیه یک شوخی کودکانه است. اگر مکانیابی این فضاها نیز مناسب بود، نه فرهنگ عمومی پذیرای زنانی ست که از چارچوب های جامعه تخطی می کنند و نه امنیت تامین شده متناسب با لطافت زنانه ایشان است.
در فضاهای شهری معاصر ایران نقش زن به عنوان ناظر و همراه همسر و فرزندان در نظر گرفته شده است. در واقع طراحی فضاهای شهری در ایران بیشتر از آنکه نیازهای روانی زنان را در نظر بگیرد به نقش سنتی وی در جامعه بسنده کرده است. فضاهایی که در آن نیازهای فردی زن به حاشیه رانده شده و نیازمند بازنگری جدی است.