در نگاه کلی شاید اینطور به نظر بیاید که مساله تقارن و نظم حداکثری و کامل، چارچوبی است که شامل تمامی طرح های هندسی، تزیینی و سازه ای در معماری ایرانی می باشد و کوچکترین جایی برای انحراف یا تخطی از این اسلوب در میان طرح های سنتی وجود ندارد. نتیجه ای که از این انگاره کلی در ذهن اغلب ما متصور است ساختار هندسی سنتی به لحاظ نظم و تقارن، خشک و کاملا صریح است و دستیابی به تقارن حداکثری و نظم و تکرار (بدون ورود به دلایل و فلسفه آن) امری اساسی می باشد.
در این میان با نگاه به بعضی طرح ها، برخی عناصر می تواند این تفکر کلی را به چالش بکشد. مثلا اگر روی مقرنس و سیر تحول آن در ایران در میان نمونه های متعدد تامل کنیم، فارغ از تحولات و دگردیسی های سبکی و ساختی که به واسطه تحول اقتضائات تاریخی صورت گرفته است، انگیزه و نکته جالب دیگری را نیز می توان مشاهده کرد. نکته این است که مطالعه هندسه طرح های مقرنس در طول تاریخ به وضوح نوعی میل به پیچیده کردن هرچه بیشتر طرح ها را دید و از نظر نویسنده، می توان نوعی تلاش برای «فرار» از تکرار و نظم حداکثری را از این تحولات برداشت کرد.
مساله ای که ما را به این فرضیه سوق می دهد نحوه تحولات نقشه مقرنس و هندسه المان هایی است که در آن به کار رفته است. در واقع از حدود دوره آل مظفر و تیموری به بعد است که به طور غیر قابل پیشبینی عناصر نامتقارن (در پلان) را می توان در نقشه مقرنس ها مشاهده کرد. هر چند که همانطور که می دانیم در مقیاس کلی تمامی این مقرنس ها متقارن می باشند، اما نحوه ترسیم و چینش المان ها کنار یکدیگر و مورفولوژی دارای پر و خالی های متکثر، نشان از انگیزه قوی برای گریز از خلق هندسه و فرمهای منظم و «قابل پیش بینی» دارد.
از مقرنس که عبور کنیم، تبلور این انگیزه را در میان طرح های هندسی دو بعدی و گره های تزیینی هم می توانیم در ایران ببینیم. به طور مثال گره کاری که در یکی از طرح های سر در مسجد درب امام اصفهان به کار رفته از جهت پیچیدگی هندسی موضوع چندین مقاله در رشته معماری و ریاضیات در چند سال گذشته شده است. این مساله شاید گواهی دیگر از این میل به «عبور» از تکرار و تناوب در هندسه یا به نوعی شکستن تقارن و به عبارت دیگر «غیر قابل پیش بینی کردن» و دوری از ملال هندسه های تکرار شونده است.
فرار از تقارن به هندسه شبه تناوبی
در واقع هندسه گره به کار رفته در مسجد درب امام که نمونه های دیگری از آن در بناهای دیگر نیز دیده می شود دارای ساختار «شبه تناوبی» است. به این معنی که هندسه کلی منظم می باشد ولی بر خلاف اغلب طرح ها و گره های سنتی متناوب و تکرار شونده نیست.
این هندسه پیچیده شبه تناوبی که تنها چند دهه از کشف هندسه آنها می گذرد و در خلال تحلیل ساختار کریستال ها کشف شدند را می توان در این چند نمونه طرح سنتی با تقریب بسیار خوبی مشاهده کرد.
وجود چنین نمونه هایی و بررسی دقیق سیر تحول هندسه عناصر معماری سنتی مثل گره و مقرنس است که می تواند نظر غالب نسبت به هندسه سنتی که خشک و متناوب و تکرار شونده است را به چالش بکشد و به نوعی انگیزه و میل به خلق هندسه های پیچیدهتر و غیر قابل پیش بینی تر مثل ساختار شبه تناوبی را در میان معماران سنتی نشان می دهد.
یک پاسخ
سلام
میشه لطفا نشانی مقالات مربوط به هندسه سر ذکر شده در متن رو بفرمایید.
ممنون