حوزة اکوتوریسم ناگزیر از نوعی استثناگرایی است.
اکوتوریسم به دلیل هم زمانی دو ماهیت اقتصادی و حفاظتی خود ناچار است در مطالعات خود از روش های منحصر به فرد یا ترکیبی استفاده کند. روش تحقیق در اکوتوریسم پیوند جدانشدنی با روش های تحقیق در جغرافیایی طبیعی دارد ولی در پژوهش های جغرافیایی هنوز «پیگیری چیستی» و «کجایی» پدیده ها اولویت دارد حال آن که در اکوتوریسم ابعاد فرهنگی، محیط زیستی، اقتصادی و اخلاقی مقصد و ساکنان مقصد اهمیت دارند. این یادداشت به ماهیت روش استثناگرایی در مطالعات اکوتوریسمی می پردازد.
استثناگرایی نوعی روش تحقیق است که مفهوم کلی آن را می توان این گونه تعریف کرد: جغرافیا در روش شناسی نمی تواند با سایر علوم سهیم شود. ساختار این مکتب بر این موضوع استوار است که مطالعة مکان ها و نواحی ویژه به مطالعة منحصر به فرد نیاز دارد. فردکورت شیفر برای اولین بار مفهوم استثناگرایی را وارد ادبیات علمی کرد. شیفر با انتقاد از استثناگرایی جغرافیا را علم فضایی تابع قوانین کلی می دانست که قادر است قوانین مورفولوژیک در زمینة الگوهای فضایی تهیه کند. با وجود تمام نقد هایی که به این مفهوم شده ولی به نظر می رسد حوزة اکوتوریسم ناگزیر از نوعی استثناگرایی است.
توجه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، ساختاری، اخلاقی و فرهنگی در پژوهش های حوزه اکوتوریسم اجتناب ناپذیر است و این نیاز به مطالعه ویژه مکانها، فصل مشترک مطالعات اکوتوریسم و مکتب استثناگرایی است. قاعدتا این امر به مفهوم پذیرش قطعی استثناگرایی در اکوتوریسم نیست و نقدهای وارده کماکان به قوت خود باقی است، ولی باید توجه کرد که خصوصیات ویژة محیط زیستی، لزوم توجه به مباحث آموزش، مسئولیت پذیری، اخلاق، خلاقیت، مسائل اجتماعی- فرهنگی، ساختاری- نهادی و… در کنار ایجاد اشتغال، سودآوری اقتصادی و کسب درآمد از فضاهای اکوتوریسمی برای شکوفایی جامعة میزبان یا محلی مستلزم در پیشگرفتن روش های مطالعاتی ویژهای است که بتواند این تضادها را در یک مسیر حرکت دهد و به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی خروجی قابل قبولی داشته باشد.
از این رو مکتب استثناگرایی می تواند در مطالعات اکوتوریسمی در مقصدهای طبیعی استفاده شود ولی همواره بایستی روی لبة نازک جغرافیا و محیطزیست حرکت کند و در عین حال به سمت هیچ کدام از این دو حوزه واژگون نشود تا بتوان به نتایج آن استناد کرد.