پیشتر در یادداشتی با عنوان «یارانه گردشگری به جای سهمیه بنزین نوروزی»، دربارۀ اهمیت توجه به فرایند گردشگری به جای یکی از اجزای آن، یعنی حمل و نقل نوشتم. اینکه وزارتخانه گردشگری، دادن سهمیه بنزین نوروزی به ماشینها را کمک به توسعه گردشگری عید نوروز بداند و گزینههای کاملتر را مورد بررسی قرار ندهد یک اشتباه راهبردی است. اشتباهی که میتواند با تقویت رفتارها و الگوهای سفر مخرب یا غیر کارآمد، تبدیل به ضد راهبرد برای گردشگری داخلی شود.
فرهنگ گردشگری عیدنوروز نیازمند ارتقا است. گردشگری که بر مبنای ماشین شخصی و بنزین است، کمترین تاثیر را در رونق این مقوله خواهد داشت. سفرهایی که در آن حرکت کردن با ماشین، بدونبرنامهبودن، بیتوجهی به اقتصاد محلی و تنها چرخیدن جغرافیایی تقویت شود، نمیتواند چیزی بهتر از مسافرتهای نوروزی با ترافیکهای طولانی به همراه داشته باشد. هر چند موضوع ترافیک الزاما به سهمیه بنزین مرتبط نیست اما جریانی که رونق گردشگری عید نوروز را در سهمیه بیشتر بنزین جستجو میکند بدون شک منجر به فرهنگ مطلوب گردشگری نوروزی نخواهد شد.
وقت آن رسیده تا وزارتخانه گردشگری، به فکر ارائه پیشنهادات پخته و فنی باشد. چرا به جای دادن یارانه مستقیم به حمل و نقل، یارانه مستقیم به بستههای گردشگری تعلق نگیرد؟ چرا کارت سوخت واحد دریافت یارانه سفر باشد در حالی که خانوارها مصرفکنندههای اصلی آن هستند؟ در شرایطی که سیستم دولتی اطلاعات دقیقی از خانوارهای دهکهای پایین دارد، چرا یارانههای گردشگری نوروز از کانال هوشمندتری به مخاطبان تعلق نگیرد؟ برای به صرفه شدن و کاراتر شدن این بستهها، وزارتخانه گردشگری میتواند از زیرساختها و امکانات سایر وزارتخانهها و نهادهای دولتی استفاده کند.
خبر بررسی تخصیص سهمیه 60 لیتر بنزین نوروزی در کمیسیون تلفیق، خطر جدیشدن نگاه تک بعدی به برنامههای گردشگری عید نوروز را هشدار میدهد. امید است تا موضوع هدفمندسازی این یارانه در دستور کار قرار گیرد و این سهمیه به شکل درستی در اختیار دهکهای هدف قرار گیرد.