حل مسئله مسکن برای اقشار فرودست و مهاجران به شهرها همواره از مسائل مبتلابه بهویژه در کلانشهرها بودهاست و دولتهای مرکزی و محلی در طول تاریخ بنا به شرایط اجتماعی، اقتصادی و سنت معماری موجود سرزمین خود پاسخهای گوناگونی به آن دادهاند. امتزاج این مسئله با لزوم نوسازی بافتهای فرسوده و آسیبپذیر به عنوان راهکاری در جهت احیاء بافتهای شهری و پدافند غیرعامل، لزوم رسیدگی و ارائه راهکار عملی در این حوزه را به امری عاجل تبدیل کردهاست. همانگونه که در بیان ایده “هسته امن محلی؛ راهکار برون رفت از رکود نوسازی”-منتشر شده در پایگاه خبری تحلیلی نظرآنلاین- گفته شد یکی از این پاسخها که به ایجاد توافق میان نگاه سیستمی به شهر و مسئله نوسازی میانجامد، ایجاد هستۀ امن محلی بهمثابه عنصر آغازکننده نوسازی و ساخت مسکن در هر محله و راهکار برونرفت از رکود نوسازی در بازیابی سازمان فضایی شهر و رویکرد محله محوری است.
بررسی تجربه دیگرکشورها در حل مسئله تامین مسکن اقشار فرودست، مهاجران و نوسازی بافت فرسوده مسیر را به یکی از معماران مشهور امروز جهان یعنی Alejandro Aravena(آلخاندرو آراونا) معمار شیلیایی برنده جایزه پریتزکر 2016 میرساند. جایزهای که به دلیل تلاش برای توجه به حل مسئله مسکن مناطق شهری، طرح مسکن اجتماعی و مسکن قابل توسعه به او اعطا گردید.
مرور تجربه این معمار شهیر در برخورد با مسئله ساخت مسکن ارزان قیمت و پایدار درکنار سکونت اقشار حاشیه نشین و ضعیف جامعه میتواند مدیران و متخصصان حوزه شهر، مسکن و نوسازی را با جوانب مختلف کار آشنا سازد.
اگر قدرتی در طراحی وجود داشته باشد، قدرت تلفیق و آمیختگی است.
مسئلهای که این معمار شیلیایی و تیم طراحی او با آن روبرو بودند: مسئله حل مسکن برای جمعیت مهاجر به شهرها و اقشار آسیب پذیر که توانایی اندکی در تامین مسکن ارزان قیمت دارند، بوده است.آراونا در مواجهه با این مسئله سه مؤلفه: “مقیاس”، “سرعت” و “کمبود ابزار و منابع” را اصلی ترین مسائلی میداند که باید با آنها مواجه شد.
تیم طراحی آراونا در نمونهای عینی تمرکز خود را بر اقشار کم درآمد و زیر خط فقر و مسئله مسکن آنها معطوف کردند. آراونا با استناد به آمار جهانی که تا سال 2030 بالغ بر 2میلیارد نفر زیر خط فقر زندگی میکنند، اظهار میدارد:” برای حل مسئله مسکن این جمعیت باید هر هفته یک شهر یکمیلیوننفره با بودجهای بهاندازه 10000دلار به ازای هر خانواده در ظرف مدت 15 سال از شروع سال 2015 تا 2030 ساخته باشیم. و در صورت عدم حل این معادله با اسکان غیررسمی فراوان مردم در مناطق حاشیهای، زاغهها و حلبیآبادها روبرو خواهیم بود.”
آراونا در مواجهه با این مسئله معتقد است پاسخ را باید در همین زاغه نشینها و حلبی آبادها جست. در همین راستا او از تجربه خود در طراحی پروژه ای که دولت شیلی در سال 2005 به او ارجاع کرده بود ، میگوید. در این پروژه دولت شیلی برای ساماندهی وضعیت اسکان صد خانواده ای که در شهر ایکیکه در شمال شیلی به صورت غیررسمی زندگی میکردند، از او درخواست کردند تا با 7500 دلار(به ازای هر خانواده) مسئله را حل کند. بودجهای که هم برای خرید زمین، هم فراهم کردن زیرساختها و هم ساخت خانهها استفاده میشد و این در حالی بود که بنا بر محاسبه آراونا و تیم همکار او نهایتاً هر خانه 40مترمربع میشد.
به دلیل دشواری این مسئله تیم طراحی تصمیم گرفتند که خانوادهها را در روند محدودیتها پروژه دخیل کرده و شیوهای مشارکتی اتخاذ کنند. آنها گزینههای مختلف طراحی را بررسی کردند و به گزینههای زیر رسیدند:
- ساخت خانههای مجزا که به تأمین نیاز 30 خانوار میانجامید.
- ساخت خانههایی در ردیفهای موازی که 60 خانواده را پوشش میداد.
- و ساخت آپارتمانهای مرتفع که تنها راه پوشش هر 100 خانوار بود.
به نظر میرسید که گزینه سوم با توجه به امکانات و بودجه اختصاص یافته، بهترین-و درواقع تنها-راه حل مسئله باشد اما خانوادهها تهدید کردند که اگر خانههای آنها به این شکل ساخته شود به اعتصاب غذا دست خواهندزد! چرا که دراین صورت درآینده نخواهند توانست خانههای کوچک خود را گسترش دهند.
در نهایت گروه طراحی به این نتیجه رسید که راه حل تنها با نوآوری و مشارکت خانوادهها ممکن خواهدبود.
تیم طراحی با آمارگیری و انجام محاسبات به این نتیجه رسیدند که هر خانواده طبقه متوسط بهطور میانگین در خانهای به ابعاد 80مترمربع بهخوبی زندگی میکند. اما زمانی که شما بودجه کافی نداشته باشید بازار شمارا به نقطهای میرساند که ابعاد خانه را به 40 مترمربع برسانید.
تیم طراحی آراونا راه حلی ارائه میدهد که در آن بهجای اینکه خانه 40 متری را به عنوان یک خانه کوچک و کامل بسازند، آنرا به عنوان هسته اولیه و نیمی از یک خانه مناسب طراحی کنند. آراونا برمبنای 5 راهکار موجود به این راهحل میرسد که با متحد ساختن امکانات موجود و تقسیم وظایف، هسته اصلی خانه را برای خانوادهها طراحی کرده و بسازند.
طرحی که به گفته معمار آن چیزی بین یک ساختمان و یک خانه بود:
- بهعنوان ساختمان میتوانست هزینه مکانی مناسب و زمینی با موقعیت خوب را پرداخت کند.
- و بهعنوان یک خانه امکان گسترش داشت.
طبق پیشبینی این طرح پس از مدتی خود خانوادهها بنا به بودجه خود(و احیاناً وامهای دولتی کم بهره) به تکمیل نیمه دوم ساختمان میپرداختد. این روند پیشبینی میکرد که فرآیند “خانهسازی اجتماعی” در عرض چندهفته بوسیله خود خانوادهها تکمیل و این ساختمانها به یک مجموعه مسکونی با استانداردهای طبقه متوسط تبدیل خواهد شد.
بر مبنای این ایده، چند طرح دیگر نیز در شیلی و مکزیک، با همین سازوکار توسط آراونا و تیم همکاران انجام شد. طرحهایی که با این ایده شکل گرفته بود:” شما چارچوب را ارائه میدهید و بقیه طرح را خود خانوادهها ادامه خواهند داد.”
این ایده بار دیگر در سال 2010 در شهر کانستیتوکیون شیلی که در اثر زلزله 8.8 ریشتری به شدت تخریب شده بود، به کار آمد.
در ساخت این پروژه از دو تیپ خانه قابل توسعه بر مبنای یک تفکر بهره برده شد. نیمه کامل ساختمان با بتن مسلح ساخته شد؛ به گونهای که کف نیمة ساخته نشده و سقف آن را نیز آماده کرده باشد. چشمانداز این بودکه ساکنان با خانهای بسیار دلپذیرتر از آنچه که خود می توانستند به تنهایی ساخته باشند یا از بودجه دولتی عادی دریافت کنند ، مواجه شوند، خانهای که هم از استاندارد طراحی مناسبی برخورداراست و هم به آن احساس تعلق بیشتری دارند.
در واقع آراونا ادعا میکند که در پاسخ دادن به سه مؤلفه “مقیاس”،” سرعت “و” کمبود منابع و امکانات”، از قابلیت ساختوساز خود مردم بهره بردهاست. در واقع ما نمیتوانیم تا سال 2030 هفتهای یک شهر 1 میلیون نفری بسازیم مگر اینکه از قابلیت ساختوساز خود مردم استفاده کنیم. درواقع با یک طرح و تفکر درست: زاغهها، حاشیهنشینیها و حلبیآبادها نهتنها مشکل نخواهند بود بلکه تنها پاسخ ممکن در همان سکونتگاههای غیررسمی مستتراست.
آراونا با شرکت در میزگردی در سازمان ملل متحد اهمیت این طرح بهعنوان “مسکن قابل توسعه” را بهعنوان راهحلی برای همه کشورها یادآور شد. راهحلی که سعی میکند ضمن ساخت مسکن باکیفیت برای اقشار کمدرآمد با هزینهای پایین، قاعده خود را بین نظم طرح ساخته شده و تنوع ایجاد شده در روند گسترش بنا توسط مردم، به گونهای پویا قراردهد.
آراونا با طرح امکان گسترش این خانهها 5 شرط برای تحقق این برنامه را در قالب” الفبای ساخت خانههای قابل توسعه” ارائه میدهد:
- مکانیابی مناسب: این پروژهها بهاندازهای متراکم هستند که بتوانند هزینه اولیه یک زمین مناسب را پرداخت کنند.
- رشد متوازن در زمان: نیمهاصلی را به شکل استراتژیک بسازید(با دیوارهای ضدحریق، آشپزخانه، حمام، پله و کف و سقف) بنابراین بقیه بنادر هماهنگی با نیمه اول و نه در تضاد با آن ساخته خواهدشد.
- طرح شهری: با ایجاد نزدیکی بین فضای خصوصی و فضای عمومی و ساخت فضای جمعی بین ساختمانها (به ازای کمتر از 25 خانواده) رضایت جمعی حاصل خواهدشد.
- ساختار را برای سناریوی کامل فراهم کنید(طبقه متوسط) و صرفاً ساختاری ابتدایی نسازید.
- مشخصات را برای طبقه متوسط تعیین کنید: برنامهریزی برای سناریوی نهایی حداقل 72مترمربع یا 4 اتاق خواب (3در3) با فضایی برای کمد یا تخت خواب دو نفره باشند.( حمام ها نباید در قسمت جلوی در باشند (که این موردی رایج برای صرفه جویی در لوله ها است) بلکه در اتاق های اتاق خواب قرار میگیرند. آنها ممکن است شامل یک وان حمام و نه فقط یک مخزن دوش و مکانی برای ماشین لباسشویی باشند. باید امکان پارک خودرو وجود داشته باشد.)
هیچکدام از این موارد حتی امروزه در سایر طرحهای مسکن اجتماعی مطرح نیست.
ریسکپذیری و مواجه عملی با کمبودها
در بررسی و تحلیل رویکرد اتخاذ شده از جانب این معمار شیلیایی و دولت شیلی در ساخت مسکن اجتماعی برای اقشار کمدرآمد میتوان به آموزههای پروفسور John.F.C Turner (جان ترنر) استاد برنامهریزی شهری دانشگاهMIT در درس ” طراحی شهرک سازی در کشورهای در حال توسعه” در دهه 70 میلادی مراجعه کرد. ایده ای که معتقد است مردم میتوانند با فراهم آمدن بستر صحیح برای خود خانه بسازند. ترنر در این ایده ساخت مسکن را به عنوان پروسه ای در حال تکمیل درنظر داشت و نه یک پروژه تکمیل شده. این همان مبانی فکری بود که George Gattoni در ساخت مسکن قابل توسعه برای مهاجران و اقشار کم درآمد، ازآن الهام گرفت و این مسئله را به گفتمانی جهانی تبدیل کرد.
در تجربه کشور شیلی، کمبود منابع منجر به ساخت بناهایی پایدار در برابر بلایای طبیعی شد که هم معایب خانههای 100% پیش ساخته را نداشت و هم به واسطه طراحی معمارانه، از آشفتگی ساخت اینگونه نواحی دوری میگزیند. در واقع میتوان گفت آراونا و تیم طراحی او از کمبود منابع به عنوان یک ابزار بهره بردند. رویکردی که از پذیرش واقعیت کمبود منابع در میان مدیران و طراحان و قدرت ریسکپذیری آنان و به رسمیت شناختن مردم به عنوان عناصری فعال در تصمیم گیری و اجرا ناشی گردیده است.
منابع: