اثر هنری، پدیدهای ساختمند است که چون حادث شد، تقدیر خود را داراست و از فاعل مباشر خود مستقل میشود، اما از معنا و حقیقتی که منشأ آن است جدا نمیگردد. مولانا در دفتر اول مثنوی تفاوت فعل مباشر و فعل تولیدی را شرح میدهد. فعل مباشر، فعلی است که بیواسطه از فاعل صادر میشود؛ مثل شناخت مستقیم و جواب مستقیم. فعلی که با واسطه صادر شود، تولید میگویند، مثل حرکت کلید در بازکردن قفل که به واسطۀ دست به وجود میآید. خالق هردو فعل خداوند است. فعل ما هرچند قائم به ماست، اما وجود ما فقط محل آن است و صدور آن از حق است. فعل تا وقتی مباشر است میتواند به اختیار انسان منسوب گردد، اما وقتی به فعل متولد منجر شد، یعنی باعث یک رشته اعمال و تأثیراتی گشت که خارج از اراده و قصد فاعل بوده است دیگر در اختیار فاعل اولیه نیست. انسان در هر عملی چه با قصد و نیت قبلی و چه بدون قصد و نیت، زنجیرهای از عکسالعملها را پدید میآورد که همۀ آنها برایش قابل پیشبینی نیستند و کنترلی هم بر آنها ندارد. فعل مباشر پایان میپذیرد، اما آثار و موالید آن به تدریج و به حکم تقدیر ظاهر میشود. بنابراین قصد و نیت مؤلف اثر هنری همواره با همۀ نتایج و کارکردهای اثر مطابقت ندارد و به این ترتیب اثر، مستقل از هنرمند هستی دارد و کارکرد خود را داراست. کشف نیت مؤلف، یعنی کشف حقیقت اثر که در فرم آن تجسم یافته است.
غایتمندبودن عالم و وحدت حقیقت جهان ایجاب میکند که کثرتها منشأ واحدی داشته باشند و نظم و تألیفی بر آن حاکم باشد. اثر هنری نیز، اثری ساختمند و تألیفیافته و دارای وحدت است. ساختار صوری اثر از ژرف ساخت معنوی آن یعنی فرم تبعیت میکند. پیوستگی و ارتباط اجزای صورت ناشی از وحدت معنای آن است. اثر هنری، مصداق معنی پدیدآورندۀ خود است و جز بدان دلالت ندارد و نمیتوان آن را به چیز دیگری در طبیعت ارجاع داد.