تغییر ماهیت بلایای طبیعی به شرایط بحرانی و وقوع فاجعه به مسائلی همچون عوامل ایجاد کننده بلایا، محیط و بستر شکل گرفته ناشی از بلایای طبیعی، بستری که فاجعه را متحمل می شود و شرایط وقوع فاجعه باز می گردد؛ در واقع هرچه میزان آسیب پذیری یک بستر بیشتر باشد، ریسک فاجعه بیشتر خواهد شد. آنچه که در مدیریت شهری بطور معمول برای تعیین میزان آسیب پذیری یک منطقه در برابر بلایای طبیعی و مدیریت ریسک صورت می گیرد، پیشگیری و پاسخ به بلایای طبیعی از طریق محاسبه راندمان جامع فاجعه، تهیه نقشه مناطق در معرض خطر، نقشه های پهنه بندی خطر، برآورد احتمال وقوع شدت و زمان خطر، ارزیابی و تخمین خرابی ها در سازه و تاسیسات، بررسی دسترسی ها و امکانات، ایجاد مدل های مبتنی بر هیدرولیک و ژئوورفولوژی سایت، نقشه های دارایی های (جانی- مالی) در معرض آسیب، نقشه های دوره بازگشت و … است. این اطلاعات برای هر مخاطره بصورت جداگانه ارزیابی و شناسایی می شود و نتیجتا تنها به بخشی از مسئله بلایای طبیعی پاسخ خواهد داد و نگاهی تک بعدی به مدیریت ریسک دارد. بهمین دلیل امروزه یکی از چالش اصلی مدیریت ریسک شهری، پیچیدگی همپوشانی خطرات چندگانه است. از طرفی دیگر براساس استراتژی بین المللی کاهش بلایای طبیعی (ISDR)، آسیب پذیری بازتابی از توانایی مقاومت در برابر بلایای طبیعی است که با توجه به فاکتورهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی تعیین می شود و ابعاد فضایی و انسانی از فاکتورهای مهم آن هستند. این درحالیست که برنامه ها و سیاست های مدیریت شهری فاقد در نظرگیری مفاهیم مخاطرات چندگانه و ابعاد فضایی و بُعد انسانی-روانشناختی ریسک است.
مفهوم ریسک از دو جنبه مذکور بیان می دارد که:
- خطر، یک مقوله ایزوله شده نیست، صرفا در یک مکان خاص رخ نمی دهد و آسیب ها و ریسک ناشی از آن نیز محدود به به یک حوزه مکانی یا فضای خاص نمی شود. ریسک مربوط به یک لحظه مشخص نیست. یک خطر می تواند بصورت ترکیبی با دیگر خطرات اتفاق افتد یا خود عامل وقوع خطر دیگر شود، لذا ریسک یک مفهوم چندگانه با مخاطرات چندگانه است.
- مواجه با ریسک بلایای طبیعی نه مسئله مرتبط با وضعیت کالبدی شهرها بلکه یک مقوله تحول عمیق اجتماعی است که ابعاد فضایی یک شهر را تعیین می کند.
ریسک بلایای طبیعی بمعنای وقوع رخدادهای طبیعی در بستر انسانی- محیطی است؛ بدان معنا که مجموعه فرآیندهای پویای فیزیکی و غیرفیزیکی آسیب ها را تولید کرده و ظرفیت انطباقی را شکل می دهند. این مسئله ریسک را به موضوعی با وجوه غیرقابل پیش بینی و همراه با عدم قطعیت تبدیل کرده که ابعاد فضایی در آن حائز اهمیت است. ممکن است که خطر در یک بستر فیزیکی مشخص اتفاق بیافتد؛ اما آن چیزی که از ریسک مخاطرات درک و پاسخ داده می شود به مخاطب و زاویه نگاه او بستگی دارد. افراد بسته به میزان ادراک، آگاهی و تجربیات گذشته از محیطی که در ان زندگی می کنند به ریسک پاسخ می دهند. این میزان پاسخگویی تحت تاثیر زاویه نگرش آنها به محیط و مخاطرات بوده و با ویژگی های فردی- اجتماعی و روان شناختی آنان همچون سن، تحصیلات، عوامل فرهنگی، وضعیت اقتصادی، ایدئولوژی و … در ارتباط است. در واقع افراد فقط با ریسک برآمده از محیط مواجه نیستند بلکه خود بستر ریسک را تولید می کنند. لذا ریسک یک موضوع سیال وابسته به بستر زمانی – مکانی است که با عوامل و متغیرهای محیطی، اداراک و نحوه تفسیر مخاطب از منظر حاصل از ریسک و اقدامات اثرگذار او بر این منظر ارتباطی مستقیم دارد. لذا دیدگاه ها، برنامه و استراتژی های رایج مرتبط با مدیریت ریسک و کاهش ریسک بلایای طبیعی در شهرها پاسخگوی مفهوم اصلی ریسک نیست. بنابراین نیاز به پارادایم های کل نگر و تعریف استراتژی های ریسک در دستگاه فکری جامع با درنظرگیری ابعاد فضایی یک ضرورت است.
ریسک اسکیپ، سیستمی است که بر همین اساس موضوع ریسک و مخاطرات طبیعی را در یک بستر فیزیکی- غیرفیزیکی تعریف می کند که اجزای سیستم در معرض آسیب (دریک سیستم انسانی- محیطی)، ادراک- تفسیر خطر و آسیب پذیری ناشی از تعامل این دو، سه مولفه اصلی آن را تشکیل می دهند. ریسک اسکیپ محصول یک سیستم زمانی – مکانی است که به سمت مخاطرات چندگانه هدایت می شود و جنبه های مختلف خطر و همپوشانی ریسک مخاطرات مختلف را در خود جای می دهد. ریسک اسکیپ به همان اندازه که مرتبط با عناصر مادی موجود در فضای فیزیکی است، به همان اندازه ذهنیات را در خود گنجانیده است (ذهنیات فرد یا ذهنیات جامعه) و شیوه ایست که فرد و جامعه آن را درک کرده، تفسیر نموده، دست به فعالیت زده و بستر ریسک را دچار تحول می کند. همانگونه که یک منظر برای همه ناظران بطور یکسان تعریف و ادارک نمی شود و چندین منظر مختلف بسته به طیف وسیعی از دیدگاه ها ممکن است وجود داشته باشد، ریسک اسکیپ ها نیز صرفا مجموعه ای از روابط عینی نیستند که از هر زاویه دید یکسان به نظر برسند. ریسک اسکیپ ها ساختارهای عمیق متاثر از تاریخ، زبان، سیاست و فرهنگ هستند که بسته به موقعیت هر مخاطب به شیوه های گوناگونی ادراک شده و واکنش های متفاوتی نسبت به آنها نشان داده می شود؛ با این حال ریسک اسکیپ های تعریف شده برای افراد مختلف تا حدودی با یکدیگر همپوشانی داشته و ذاتا به هم متصل اند. بنابراین در مدیریت ریسک با در نظرگیری مفهوم ریسک اسکیپ، ارزیابی برنامه های کلان و تصمیم سازی های مدیریت شهری در رابطه با موضوع آسیب پذیری شهرها در برابر بلایای طبیعی و کاهش ریسک بلایا با دو نکته اساسی مواجه هستند: سیستم متحمل آسیب و خطر در برنامه ها، محیط است یا انسان (فرد یا جامعه)؛ منشا آسیب پذیری، خطر و ریسک بلایای طبیعی از جنبه فیزیکی بستر متحمل فاجعه تحلیل شده یا از جنبه غیرفیزیکی.