بر مبنای اعلام استراتژی های بین المللی کاهش خطر بلایا (Sendai) در سال ۲۰۱۵، ایران متعهد به پیاده سازی راهبردها این توافقنامه درجهت ایمن سازی مناطق شهری و تحقق اصول ده گانه این پروژه تا سال 2030 شده و سازمان مدیریت بحران مکلف به ارائه گزارش های پنج ساله از اقدامات صورت گرفته و توضیح پیشبرد تهیه نقشه جامع راهبردی برای کاهش ریسک بلایای طبیعی در دو سطح ملی و محلی است.
در این پروژه بر موضوع استفاده از ظرفیت های حاکمیتی، اجتماعی، طبیعی، اقتصادی و فرهنگی برای افزایش ایمنی و تاب آوری شهرها تاکید شده که تصمیم سازی بمنظور تدوین سند جامع کشوری و کلانشهرها را ملزم به بهره گیری از رویکردهای کلان همه جانبه و فراتر از استراتژی های معمول می نماید.
در این راستا در کلانشهر تهران از سال ۱۳۸۰ برنامه ریزی و اقداماتی در جهت کاهش ریسک و آسیب پذیری ها و مدیریت بحران صورت پذیرفته است؛ اقداماتی همچون:
- ساخت پایگاه ها و مراکز فرماندهی مدیریت بحران
- نقشه مدیریت بحران با بیش از ۷۰ لایه اطلاعاتی در قالب پروژه شناسایی نقاط امن محلی و تدوین نقشه راه های اضطراری در 350 محله تهران
- تهیه نقشه گسل ها و پراکنش زمین لغزش تهران
- تدوین ضوابط ساخت و ساز در پهنه های گسلی
- طرح جامع کاهش خطر پذیری سیلاب و نقشه و ضوابط قنوات تهران
- برنامه ایجاد و بهره برداری آزمایشی سامانه هشدار سریع
- ایجاد شبکه های فعال شتاب نگاری و لرزه نگاری
- پروژه نوسازی بافت های فرسوده و تدوین آیین نامه ساخت و ساز ایمن و مقاوم (آیین نامه ۲۸۰۰)
- تجهیز فضاهای باز و مجموعه های آموزشی، اداری و ورزشی و پارک ها بعنوان فضاهای پشتیبان و اسکان و …
لکن این سوال مطرح است که آیا این اقدامات منجربه پیشگیری از ریسک بلایای طبیعی می شود و اساسا با رویکردهای فعلی مدیریتی، تدوین این برنامه ها همسو با رویکرد تاب آوری شهری مورد نظر پروژه استراتژی های بین المللی کاهش خطر بلایا خواهد بود؟
اقدامات مهندسی؛ مبنای کنترل ریسک مقابله با بلایای طبیعی
کلیه برنامه و اقدامات مذکور، مبتنی بر ديدگاه فيزيكي و دانش فنی – مهندسی است و آسيب پذيری را به عنوان مفهوم ريسك در معرض خطر بودن می پندارد. تمرکز این برنامه یا بر اقدامات پس از وقوع بحران است یا بصورت تهیه نقشه ها بر ماهیت خود خطر مثل درجه خسارات مالی و جانی یا آسیب ها به ساختارهای کالبدی ناشی از شدت و بزرگی و یا توزیع فضایی خطر تاکید دارد.
در واقع در اقدامات صورت گرفته بر ای کلانشهر تهران، صرفا وقوع خطر برحسب ويژگي ها و ماهيت آن در چارچوب ریسک-خطر، برای تحليل ها و برنامه ریزی ها در نظر گرفته شده است. لذا همگی راهبردهای کاهش خطر در شهر تهران فن محور و کمی بوده و مدیریت و مداخله در محیط و بستر فیزیکی معیار اصلی مواجهه با بحران است. در این برنامه ها اساسا نقش عوامل نهادی و گروه های اجتماعی و ساختارهای اقتصادی مغفول مانده و شيوه هاي تاريخي-فرهنگي و راه حل هاي اجتماعي مقياس های محلي ناديده گرفته شده است.
در حالیکه از دیدگاه تاب آوری، در نظرگیری ساخت اجتماعي شهر تهران و ارزیابی آسيب پذیری بعنوان مقوله ای انسان محور در کنار نگرش های کالبدی بمنظور ایجاد ظرفیت انطباقی برای پایداری و یکپارچگی بیشتر از موضوعات مهم شمرده می شود. لذا مدیریت بحران شهر تهران باید بجای تمرکز مطلق بر جبرگرایی محیطی، فرآیندهای ریشه ای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را مدنظر قرار دهد چراکه پدیده های مخاطره آمیز یکسان می تواند پیامدها و نتایج متفاوتی برای شهروندان تهرانی نسبت به دیگر شهرها ایجاد کند.
از این رو در رویکرد پایداری، مفهوم آسیب پذیری در مواجهه با بلایای طبیعی ارتباطی مستقیم با ساخت های اجتماعی و میزان توانایی افراد در پاسخ به بحران ها و نگرش آنها به این موضوع دارد. نتیجتا میزان ریسک مخاطرات تنها به دور یا نزدیک بودن افراد به منبع خطر وابسته نبوده بلکه تابعی از شرایط اجتماعی و نهادهای قدرت اقتصادی و سیاسی و عوامل ادارکی-روانشناختی شهروندان است که می تواند آسیب پذیری را بعنوان یک پدیده چند مقیاسی طبقاتی، فرهنگی، ایدئولوژیک و … معرفی کند؛ بعبارتی آسیب پذیری در نتیجه تعامل گروه شهروندان با شهر پدید می آید.
این در حالیست که در برنامه و طرح های اجراشده از سوی سازمان مدیریت بحران شهر تهران، تاکنون برنامه دقیقی بمنظور بررسی فاکتورها و ارزیابی شاخصه های انسانی و روانشناختی تدوین نشده و برنامه های جاری بیش از توجه به علل عمیق تر ساختار آسیب پذیری، بر علل مستقیم برآمده از محیط شهری و ساختارهای کالبدی آن تمرکز دارند.
در پی این مسئله مدیریت اتخاذ شده برای ایجاد راه حل ها نیز با نگاهی از بالا به پایین، ضمن عدم توجه به موضوع افزایش توانایی و ظرفیت های اجتماعی و دسترسی شهروندان به منابع، نهادهای اجتماعی و نقش مشارکت آنان در کاهش ریسک بلایای طبیعی را از برنامه ها حذف کرده و شهروندان را جزیی از فرآیندهای آموزشی برای مقابله با خطر می داند که تنها باید اطلاع رسانی شوند.
بنابراین پیش بینی برنامه های یکپارچه برای کاهش ریسک بلایای طبیعی در کلانشهری چون تهران کار پیچیده ای بوده و نیازمند بهره گیری از رویکردهای ترکیبی از عوامل در معرض بودن (فیزیکی- محیط) و ظرفیت انطباقی (اجتماعی- انسان) در قالب تعاملات پویا و فرآیندهای چند وجهی و غیرخطی است.