احداث پروژه های بزرگ مقیاس مانند شارباغ که اعداد و احجام دهان پر کن دارند در مدیریت شهری تهران ید طولایی دارد. در حالی که مدیریت شهری فعلی یکی از بزرگترین اهداف و دستاوردهای خود را تعریف و احداث پروژه های کوچک مقیاس که با محلات و مناطق شهری ارتباط دارد مطرح کرده بود، به تازگی از پروژه 27 هکتاری شارباغ یا باغ راه حضرت فاطمه زهرا (س)، که قرار است روی تونل راه آهن تهران-تبریز به طول 9 کیلومتر و عرض 30 متر را بپوشاند به عنوان بزرگترین پروژه بازآفرینی شهری تهران نام برده است.
اهداف ابر پروژه شارباغ
اهداف پروژه، تاثیرات مثبت فرهنگی در مناطق کم برخوردار، رونق گردشگری، افزایش سرانه فرهنگی و رفاهی مناطق 9 و 17 و 18 شهر تهران و نهایتا اقدامی در راستای شعار «تهران، شهری برای همه» و کاهش شکاف اجتماعی بیان شده است. اهداف بزرگی که مشخص نیست چگونه در قالب چنین پروژه ای می تواند تامین شود. با برگزاری مسابقه طراحی بین المللی برای این مجموعه و تاکید شهردار تهران بر عظمت و منحصر به فرد بودن پروژه، ظاهرا مدیریت شهری اتکای خود به اقدامات کوچک مقیاس و نقد پروژه های بزرگ شهری را از دست داده و در آخرین ماه های حضور خود در جهت عکس شعارهای اولیه گام برداشته است.
به نظر می رسد اقدام مدیریت شهری برای بهره گیری از اسامی ارزشمندی چون نام بانوی اسلام و یا ایجاد خاطره انگیزی با عناوینی چون شارباغ یا باغ راه که بتواند با ذهن مردم ارتباط برقرار کند، تلاشی برای اعتبار بخشیدن به پروژه و مهر تاییدی بر تعریف آن بوده است. پروژه ای که اقدامات عملی و اجرایی آن نه ارتباطی با مفاهیم باغ ایرانی برقرار می کند و نه پاسخگوی اهداف و ارزش های مطرح شده قبلی است؛ در حالی که ارتباط پروژه شارباغ حضرت فاطمه (س) چه از نظر شکلی و چه مفهومی با موضوع بازآفرینی شهری مشخص نیست،
واگذاری آن به معاونت فنی و عمرانی از سوی شهرداری تهران، تاییدی بر ناهمخوانی عنوان پروژه با ماهیت عمرانی آن است. شاید انتخاب چنین نامی تنها برای توجیه ابعاد غول پیکر پروژه و امکان الصاق نام «بزرگترین» در دسته بندی های پروژه های شهری تهران به آن بوده است.